برگزیده های پرشین تولز

كيومرث صابري دار فاني را وداع گفت.

anathema

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 نوامبر 2003
نوشته‌ها
270
لایک‌ها
1
اين خبرتلخ رو همين الان در اخبار شنيدم.
كيومرث صابري همون گل آقا ي خودمون امروز صبح به خاطر بيماري خوني در بيمارستان مهر از دنيا رفت.
نميدونم چي بايد بگم چون خيلي ناراحت شدم. و فقط ميتونم بگم :
فوت اين عزيز هنرمند رو به همه تسليت ميگم.
و اميدوارم خدا به خانوادش صبر بده.
:hmm:
 

anathema

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 نوامبر 2003
نوشته‌ها
270
لایک‌ها
1
001595.jpg
 

shaar

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2003
نوشته‌ها
765
لایک‌ها
57
سن
61
محل سکونت
Iran
گل اقا را ميتوان اولين منتقد جدي جمهوري اسلامي ناميد! موسسه اطلاعات با اون يد و بيضا اگر فقط همين گل آقا رابه جامعه مطبوعات معرفي كرده باشد براي هفت پشتش بس باشد!
يادش درخشان باد!
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
میدونید که فامیل آقا ست ؟؟؟؟؟
قضیه چاپ نکردن گل آقا و ..... هم از همینجا آب میخورد .
هر چقدر هم که مردمی بود ( و بنظر من هم بود ) گردن کج کرد !
ننگ بر گردن کجان !
 

anathema

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 نوامبر 2003
نوشته‌ها
270
لایک‌ها
1
به نقل از Kako :
میدونید که فامیل آقا ست ؟؟؟؟؟
قضیه چاپ نکردن گل آقا و ..... هم از همینجا آب میخورد .
هر چقدر هم که مردمی بود ( و بنظر من هم بود ) گردن کج کرد !
ننگ بر گردن کجان !
بازم......
چيكارت كنم تو رو آخه.
اينجا جاش نيست. خجالت داره به خدا. :hmm:
 

fotocopy

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
9 جولای 2003
نوشته‌ها
2,888
لایک‌ها
42
محل سکونت
منم خیلی ناراحت شدم
روحش شاد
 

milad_sm

Registered User
تاریخ عضویت
8 آپریل 2004
نوشته‌ها
178
لایک‌ها
0
سن
43
محل سکونت
Tehran
خيلي ناراحت و غمگين شديم.
يه فاتحه بخونه هر كي اينو ميخونه. ثواب داره.
 

FARGO

Registered User
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
960
لایک‌ها
0
خدايش بيامرزاد...شخصيت جالبي بود
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
به نقل از anathema :
بازم......
چيكارت كنم تو رو آخه.
اينجا جاش نيست. خجالت داره به خدا. :hmm:
خجالت مال اوناییه که گردن کجن عزیز نه مال من !
چشم ادامه نمیدم !
(ولی بقول خودت باید حرفمو بزنم ! :D )
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
به نقل از MojtabaGol. :
اعصابم شديدا خورد شده.
چرا مجتبی جان ؟ امیدوارم بخاطر حرفای من نباشه ! چون در اینصورت خودمو نمی بخشم !
بخاطر مردن گل آقا اعصابت خورده نه ؟
خدا رحمتش کنه !
(اینم بخاطر امیر میگم : گناهاشم بیامرزه ! :D )
 

anathema

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 نوامبر 2003
نوشته‌ها
270
لایک‌ها
1
به نقل از Kako :
چرا مجتبی جان ؟ امیدوارم بخاطر حرفای من نباشه ! چون در اینصورت خودمو نمی بخشم !
بخاطر مردن گل آقا اعصابت خورده نه ؟
خدا رحمتش کنه !
(اینم بخاطر امیر میگم : گناهاشم بیامرزه ! :D )
بازم تو داروگر! :lol: :lol: :lol: (ناراحت نشي يه وخ :D )
اين اقا مجتبي گل احتمالا ميخواسته بگه ناراحتم هل شده نوشته عصبانيم. :blink:
 

shaar

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2003
نوشته‌ها
765
لایک‌ها
57
سن
61
محل سکونت
Iran
يک دهان دارم دو تا دندان لق می زنم تا زنده هستم حرف حق
كيومرث صابري فومنی‎‎ طنز پرداز نـامـدار كشور كه‎‎ به گل‎ آقا شهرت‎‎‎ داشت درگذشت. گل‎ آقا كه‎‎ به بيماري‎ خوني‎ مـبتـلا بـود از مدتي‎ پيش‎ در بيمارستان‎‎ مهر تهران بسـتـري‎ شده‎ بود. گل‎‎ آقا در سال 1320 در صومعه‎ سـراي‎ گيـلان‎ در خانواده‎‎اي‎ مومن‎ ديده به‎ جهان‎ گشود. نخستين‎ نوشته‎هاي‎ او در سال‎ 1336 تـا 1339 در مجله‎‎ اميد ايران‎ به چاپ‎ رسيد. فعاليت‎ هاي‎ فرهنگي‎‎ و مطبوعـاتـي كيـومـرث صابري‎ فراوان‎‎ است‎ ولي‎ گشايش‎ ستون دو كلمه‎ حـرف‎ حسـاب‎ در روزنـامـه‎ اطلاعـات‎ و طنــز جسورانه‎ او , نام‎ گل‎ آقا را بر سرزبان‎ ها انداخت‎. كيومرث صابري‎ در سال‎‎ , 1369 هفته‎‎ نامه گل آقا را منتشر كرد و در سال‎1381 در آستانه‎ سيزدهمين‎‎ سال‎ انتشار اين هفته‎‎‎ نـامـه بـه علتي‎ كه‎‎ آن‎ را اعلام‎ نكرد انتشار نشريه را متوقف‎ كرد.
مراسـم‎ تشييع‎ پيكر مرحوم‎ صابري‎ فومنـي‎ سـاعــت‎ 9 صبـح‎ فـردا از مقابل‎‎ مـوسسـه‎ گـل آقـا در ميـدان‎‎‎ آرژانتين , خيابان زاگرس‎ آغاز مـي‎ شـود و پيكر آن‎‎‎ شادروان در قطعه‎ هنرمندان بـهشـت‎ زهرا به‎‎ خاك‎ سپرده خواهد شد. مراسم‎‎ تـرحيـم ايـن‎ طنـزپـرداز معاصر نيز از ساعت‎ 16 تا 17 و 30 دقيقـه‎ يكشـنبـه‎ سيزدهم‎ ارديبهشت‎ در مسجـد نــور در ميدان‎ جهاد (فاطمي‎‎ ) برگزار مي شود.
روحش شاد باد
منبع متن فوق: http://hemami.blogdrive.com/
 

buf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2003
نوشته‌ها
676
لایک‌ها
3
به نقل از anathema :
اين اقا مجتبي گل احتمالا ميخواسته بگه ناراحتم هل شده نوشته عصبانيم. :blink:

نه! منم اعصابم خورد شد ...
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
بوف عزیز ! با این امضات حالی بردیم اساسی ! واقعن انشالله !
داش امیر گل ! با همین باحالیاتیه که حال میکنیم عزیز ! حالا یه وخ (!) کلاهها هم میره تو هم دیگه !
 

b_amighi

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2003
نوشته‌ها
145
لایک‌ها
0
کيومرث صابری فومنی معروف به گل آقا درگذشت. متولد صومعه سرا بود و در جوانی پدرش را از دست داده و از همان آغاز عهده دار زندگی خانواده شده بود. در جوانی به تهران آمد و تا دوره فوق ليسانس، ادبيات تطبيقی خواند.
از همان ابتدا، کارش را با هفته نامه توفيق که توسط خانواده توفيق اداره می شد، آغاز کرد. با نامهای مستعار "گردن شکسته" و "گردن شکسته فومنی" و "گل آقای فومنی" شعر و مطالب کوتاه طنز می نوشت. اما فعاليتش در حوزه ادبيات به اين خلاصه نمی شد. او در سالهای قبل از انقلاب اينجا و آنجا مطالبی در نقد ادبيات می نوشت. يکی از بهترين نوشته های نقد ادبی اش را در مورد نيما در همان سالها در مجله نگين چاپ کرد.

صابری و انقلاب

روحيه صابری روحيه ای دينی بود، همين او را به انقلاب نزديک کرده بود و به دليل رفاقتش با محمدعلی رجايی( وزير وقت آموزش و پرورش و سپس نخست وزير و بعد رئيس جمهور ايران) او را به پشت پرده سياست هم کشانده بود.
او همواره معتقد بود که رايزنی برای بزرگان سياست از هر شيوه ای بيشتر کارآمد است و خود نيز تا مدتها چنين می کرد. مدتی مشاور محمدعلی رجايی بود و پس از مرگ وی نيز چندی رابطه اش را با آيت الله ***** ای که در آن زمان رئيس جمهور شده بود ادامه داد.
از اوايل دهه شصت به اين نتيجه رسيده بود که بايد به جای مشاوره با قدرت به نقد اوضاع سياسی بپردازد.
غمی نيز همراه صابری شده بود، پسرش آرش که گرايشهائی به يکی از گروههای سياسی سالهای شصت داشت، در جريان تصادف در شمال جوانمرگ شد و داغش را تا سالها بر دل پدر و مادرش گذاشت.
اين واقعه نيز او را از کار رسمی دور می کرد. تصميم گرفت به نوشتن پناه ببرد. چون آدمی وسواسی بود برای رسيدن به اين بارها و بارها انديشيد. آنقدر تا مطمئن شود. در سفر حج بود که مطالبی را به طنز در نشريه روزانه ای که همانجا چاپ می شد نوشت، و همين نوشتن ستون طنز روزانه "دو کلمه حرف حساب" را در روزنامه اطلاعات جدی کرد.
قرارش با سيد محمود دعايی، مدير مسئول اطلاعات، اين بود که هيچ کس نامش را نداند و تا دوسه سال نيز به اين سنت وفادار بود.

دو کلمه حرف حساب

در شرايطی که هيچ روزنامه جدی غيردولتی و منتقدی در کشور وجود نداشت، ستون "دوکلمه حرف حساب" به نوعی نگاه در سياست کشور تبديل شد.
صابری در ستونش در اطلاعات که گاهی از چندخط بيشتر نمی شد، مسائل روز سياست را منتقدانه نگاه می کرد. شخصيت هايش به تدريج شکل گرفتند، "شاغلام" نماينده مردم ساده دل و البته کمی باهوش، "غضنفر" با کمی قلدری و زورگويی، "ممصادق" نماينده مردمانی تهيدست و "عيال ممصادق" به عنوان نماينده زنان در جريان چندسال نوشتن روزانه شکل گرفتند و زبان گويای خوانندگان گل آقا شدند.
نوشته های صابری جز اينکه بر افکار عمومی اثر می گذاشت، مستقيما بر مسئولان کشور اثر می کرد و برخی رفتارهای نادرست را اصلاح می کرد. در آن دوران صابری توانست مستقيما با افکار عمومی و بخصوص طبقه متوسط ارتباط برقرار کند.
انتقاداتش اگرچه در محدوده حکومت بود، اما حدی نداشت. خوانندگان ظريف بين نوشته های صابری چند انتقاد او را از آيت الله خمينی به ياد دارند و خود آيت الله خمينی نيز اين را فهميده بود که صابری از وی انتقاد کرده است.
صابری در انتقاداتش همواره ساده لوحی، ناکارآمدی، اشتباهات سياسی و بی فکری ها را نقد می کرد. نوشته های گل آقا از اواخر سال ۱۳۶۲ آغاز شد و تا ده سال تقريبا هر روز به چاپ می رسيد.

سوفاف

بی شک اين سئوال در ذهن نيروهای سياسی مخالف **** جمهوری اسلامی مطرح بود و هست که آيا گل آقا يک سوپاپ اطمينان برای حکومت نبود؟
صابری يک بار با ظرافت به اين پاسخ داده بود. وی گفته بود: "اين ديگی که بخار ندارد چه نيازی به سوپاپ( يا به قول خودش سوفاف) دارد؟" او به **** جمهوری اسلامی اعتقاد داشت و اصلاح را در درون حکومت ممکن می دانست، اما هرگز برای جهت دادن خشم مردم به نقد نپرداخت و البته که می دانست که هر شورش و انقلابی تا چه حد برای سرنوشت کشور زيان آور است.
صابری پس از تغييرات سياسی پس از جنگ تصميم گرفت به طور جدی فضای روشنفکری کشور را فعال کند. در مدت کارش در "دو کلمه حرف حساب" با روشنفکران ارتباط گرفته بود و نقش آنان را دريافته بود.
در سالهای ۶۸ و ۶۹ بود که بحث راه انداختن نشريه ای به نام فصل جديد را باز کرد، قرارش اين بود که در اين نشريه کسانی مانند عزت الله سحابی و ديگر روشنفکران دينی بيايند و طرح جدی مباحث مهم کشور را آغاز کنند؛ اما پس از چندی تلاش از اين نوميد شد و تصميم گرفت مجله طنز هفتگی منتشر کند. مجله گل آقا با تيراژ پنجاه هزار آغاز و به سرعت به صدهزار رسيد و جايی بی سابقه برای خودش باز کرد.

صابری و اصلاحات

او دوست صميمی خاتمی و ابطحی و مهاجرانی و امين زاده بود، ميانه اش با آقای ***** ای به عنوان رفيق خوب بود، با خانواده هاشمی آبش به يک جوی نمی رفت. خودش از نظر اقتصادی چپ بود و اما فراجناحی رفاقت می کرد.
وقتی گل آقا پس از يک سال با چاپ چند مطلبی از روشنفکران دگرانديش و حمايتش از معروفی به روشنفکران نزديک شد، هم تيراژ بالا رفت و هم خوانندگانش عميق تر شدند.
سال اول ***** **** در نامه ای گل آقا را ستود و از آن حمايت کرد. اما در سال دوم نامه ای از دفتر ***** آمد که:" شماره ويژه نوروز را خواندند، اثری از اسلام و انقلاب در آن نبود. چه اتفاقی افتاده است؟" اين نوشته معنی دار بود. از آن پس صابری تصميم گرفت مجله را حفظ کند و آنرا از سياست دور کند. تيراژ از ۱۶۰ هزار نسخه در هفته به ۶۰ هزار کاهش يافت و در همين حد ادامه يافت. صابری با انتشار ماهنامه و سالنامه و کارهايی ديگر در ساختمان شماره ۸ خيابان الوند بالاتر از ميدان آرژانتين نهادی را ساخت که تا سال ۱۳۸۱ باقی بود.

چرا گل آقا تعطيل شد؟

بايد راوی امانتدار پدری باشم که هميشه کمی از آنچه در او رخ می داد، در چشم ديگران ديده می شد. صابری در سال ۸۱ مجله را خود تعطيل کرد. از سويی از شيوه اصلاح طلبان نوميد بود و از سوی ديگر مطمئن بود که ***** از او انتظار دارد. از او می خواستند نقشی را بازی کند که نمی خواست.
مدتها بود که تلفن ها و پيغام و پسغام ها از حفاظت اطلاعات دستش می رسيد و اين نگرانش می کرد. همين شد که نشريه را تعطيل کرد. وقتی که نشريه را تعطيل می کرد خيالش از عاقبت خودش راحت شده بود، برای پسرهای کارمند گل آقا زن گرفته بود و دخترها را شوهر داده بود، برايشان ماشينی يا خانه ای خريده بود و خيالش از سرنوشت آنها راحت شده بود. پوپک(دختر صابری) هم حالا ديگر خودش خانه و زندگی داشت.

مثل يک ستاره آمد، به خوانندگانش شادی بخشيد، کار ساخت و زندگی بخشيد و رفت.

خدا رحمتش كنه
 

anathema

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 نوامبر 2003
نوشته‌ها
270
لایک‌ها
1
به نقل از Kako :
داش امیر گل ! با همین باحالیاتیه که حال میکنیم عزیز ! حالا یه وخ (!) کلاهها هم میره تو هم دیگه !
;) ........
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
چرا گل آقا تعطيل شد؟

بايد راوی امانتدار پدری باشم که هميشه کمی از آنچه در او رخ می داد، در چشم ديگران ديده می شد. صابری در سال ۸۱ مجله را خود تعطيل کرد. از سويی از شيوه اصلاح طلبان نوميد بود و از سوی ديگر مطمئن بود که ***** از او انتظار دارد. از او می خواستند نقشی را بازی کند که نمی خواست.
مدتها بود که تلفن ها و پيغام و پسغام ها از حفاظت اطلاعات دستش می رسيد و اين نگرانش می کرد. همين شد که نشريه را تعطيل کرد. وقتی که نشريه را تعطيل می کرد خيالش از عاقبت خودش راحت شده بود، برای پسرهای کارمند گل آقا زن گرفته بود و دخترها را شوهر داده بود، برايشان ماشينی يا خانه ای خريده بود و خيالش از سرنوشت آنها راحت شده بود. پوپک(دختر صابری) هم حالا ديگر خودش خانه و زندگی داشت.

مثل يک ستاره آمد، به خوانندگانش شادی بخشيد، کار ساخت و زندگی بخشيد و رفت.

خدا رحمتش كنه

قابل توجه عموهاي بزرگ از جمله شار ! كه ايراد ميكرد بر من و نديده و نشناخته زر زدنم !‌
:eek:
اميدوارم بدانيد حفاظت اطلاعات استعاره از چيست ! " عزيزان من " بين دو تا قرمزي ها فاصله اي نيست !
ديگر چه بگويم گله اي نيست !‌
( :happy: )
 
بالا