Don Thomas
کاربر تازه وارد
اي دل ، به كوي او ز كه پرسم كه يار كو
در باغ پر شكوفه ، كه پرسد بهار كو
نقش و نگار كعبه نه مقصود شوق ماست
نقشي بلند تر زده ايم ، آن نگار كو
جانا ، نواي عشق خموشانه خوش تر است
آن آشناي ره كه بود پرده دار كو
ماندم درين نشيب و شب آمد ، خداي را
آن راهبر كجا شد و آن راهوار كو
اي بس بسنم كه بر سر ما رفت و كس نگفت
آن پيك ره شناس حكايت گزار كو
چنگي به دل نمي زند امشب سرود ما
آن خوش ترانه چنگي شب زنده دار كو
ذوق نشاط را مي و ساقي بهانه بود
افسوس ، آن جواني شادي گسار كو
يك شب چراغ روي تو روشن شود ، ولي
چشمي كنار پنجره ي انتظار كو
خون هزار سرو دلاور به خاك ريخت
اي سايه ! هاي هاي لب جويبار كن
*********************
در باغ پر شكوفه ، كه پرسد بهار كو
نقش و نگار كعبه نه مقصود شوق ماست
نقشي بلند تر زده ايم ، آن نگار كو
جانا ، نواي عشق خموشانه خوش تر است
آن آشناي ره كه بود پرده دار كو
ماندم درين نشيب و شب آمد ، خداي را
آن راهبر كجا شد و آن راهوار كو
اي بس بسنم كه بر سر ما رفت و كس نگفت
آن پيك ره شناس حكايت گزار كو
چنگي به دل نمي زند امشب سرود ما
آن خوش ترانه چنگي شب زنده دار كو
ذوق نشاط را مي و ساقي بهانه بود
افسوس ، آن جواني شادي گسار كو
يك شب چراغ روي تو روشن شود ، ولي
چشمي كنار پنجره ي انتظار كو
خون هزار سرو دلاور به خاك ريخت
اي سايه ! هاي هاي لب جويبار كن
*********************