برگزیده های پرشین تولز

مدیر ده هزار پستی

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
این کار نه شهرت می آورد و نه نفرت !

فقط . . . .


در کمتر از 5 ساعت دیگر , درخواست بن شدن آی دی خودم را عنوان خواهم کرد .

مگر اینکه یکی از مدیران محترم زحمت این کار را بکشد .

در این بخش از فروم

Coming Soon in this link

 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
پس پيراهني
دوخته ي هزار عطر آهوكش
تو رازها از قوس قله هاي ولرم نهان كرده اي
ورنه سرانگشت تشنه به طعم ليموبنان
كي مي توانست از لمس بلور برهنه بگذرد ؟
همخوابه ي ابر و
رسيده ي خرما تويي
هواي شمالي ترين نافه هاي ني
هم در يكي شدن از تشنگي تويي
آبان هر چه اردي بهشت دي
تو ... دختر به هفت آسمان شسته ي من
رازهايي از اين دست
دريابان ديدگان من اند
كه هنوز
شاعرترين شبانه خوان سحرگاه بوسه ام
چرا چانه مي زني ؟
من هرگز به پرسندگان از چرا شكستن خويش
حساب پس نخواهم داد
بيا ‚ بي خيال
درگاه بسته چه مي داند
پس پيراهني اين همه برهنه پوش
آن دو فاخته ي كم رو
سر آسيمه ي آواز كدام علاقه اند

****************************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
خب

درخواست من بدون پاسخ ماند .

امیدوارم خداوند همه ما را مورد بخشش و عنایت خویش قرار دهد و این قدرت را بدهد که بر آن غرورهای کاذب همیشه پیروز بشویم .

حق نگهدارتان .

*************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
یه حسی می گوید چند ساعتی صبر کن . . .

چشم , چند ساعتی صبر می کنم حداکثر ساعت 12 ظهر امروز , سپس درخواست خودم را عنوان می کنم .


فعلا .

**********
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
اشک میریزم و شبیه تو میشوم
اما همیشه
از ذره تا خورشید
فاصله ای است
مرا شباهتی به تو نیست
شرم میریزم
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
حتما شبي اين جا
از اين جا شبي
مسافران رنگ پريده ي بي سرنوشت گذشته اند
ورنه رد پاي انار
اين همه دانه به دانه به دريا نمي رسيدند
ما علائم آشنايان خويش را مي شناسيم
رازهاي رفتگان خويش را مي شناسيم
كم و بيش خويش را مي شناسيم
مشكلاتمان بسيار و
خلقمان تنگ است
به همين دليل ... گاه لا به لاي گريه هاي مخفي خويش
رد پاي اناري خندان را
تا خواب خانه پيش مي بريم
اما همين كه پشت در بسته مي رسيم
باشد به هر زبان بي باشد ي كه هست
باز از پي فرصتي ديگريم
تا سرنوشت را بلكه از سر ... نوشت


******************************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
بيا بيا كه به سر ،‌ باز هم هواي تو دارم
به سر هواي تو دارم ، به دل وفاي تو دارم
مرا سري ست پر از شور و التهاب جواني
كه آرزوي نثارش به خاك پاي تو دارم
چون گل نشسته به خون و چو غنچه بسته دهانم

چو لاله بر دل خود ، داغ از جفاي تو دارم
بلاي جان منت آفريد و كرد اسيرم

شكايت از تو ندارم ، كه از خداي تو دارم
به هجر كرده دلم خو ،‌ طمع ز وصل بريدم

كه درد عشق تو را خوشتر از دواي تو دارم
به خامشي هوس سوختن ، چو شمع نمود

به زندگي طلب مردن از براي تو دارم
خطا نكردم و كشتي مرا به تير نگاهت

عجب ز تير نشانگير بي خطاي تو دارم
به دام من ، دل شيران شرزه بود فتاده

غزال من !‌ چه شد اكنون كه سر به پاي تو دارم ؟
نكرد رحم به من گرچه ديد تشنه ي وصلم

هميشه اين گله زان لعل جانفزاي تو دارم
دلم ز غم پر و جامم ز باده ، جاي تو خالي

كه بنگري كه چه همصحبتي به جاي تو دارم
به پيشت ار چه خموشم ، وليكن از تو چه پنهان

كه با خيال تو گفتار در خفاي تو دارم
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
بودن
يا نبودن...

بحث در اين نيست
وسوسه اين است.
***
شراب ِزهر آلوده به جام و
شمشير به زهر آب ديده
در كف دشمن.-

همه چيزي
از پيش
روشن است و حساب شده
و پرده
در لحظه معلوم
فرو خواهد افتاد.

پدرم مگر به باغ جتسماني خفته بود
كه نقش من ميراث اعتماد فريبكار اوست
وبستر فريب او
كامگاه عمويم!

[ من اين همه را
به ناگهان دريافتم،
با نيم نگاهي
از سر اتفاق
به نظاره گان تماشا]
اگر اعتماد
چون شيطاني ديگر
اين قابيل ديگر را
به جتسماني ديگر
به بي خبري لا لا نگفته بود،-
خدا را
خدا را !
***
چه فريبي اما،
چه فريبي!
كه آنكه از پس پرده نيمرنگ ظلمت به تماشا نشسته
از تمامي فاجعه
آگاه است
وغمنامه مرا
پيشاپيش
حرف به حرف
باز مي شناسد
***
در پس پرده نيمرنگ تاريكي
چشمها
نظاره درد مرا
سكه ها از سيم وزر پرداخته اند.
تا از طرح آزاد ِگريستن
در اختلال صدا و تنفس آن كس
كه متظاهرانه
در حقيقت به ترديد مي نگرد
لذتي به كف آرند.

از اينان مدد از چه خواهم، كه سرانجام
مرا و عموي مرا
به تساوي
در برابر خويش به كرنش مي خوانند،
هرچندرنج ِمن ايشان را ندا در داده باشد كه ديگر
كلاديوس
نه نام عــّم
كه مفهومي است عام.

وپرده...
در لحظه محتوم...
***
با اين همه
از آن زمان كه حقيقت
چون روح ِسرگردان ِبي آرامي بر من آشكاره شد
و گندِِِ جهان
چون دود مشعلي در صحنه دروغين
منخرين مرا آزرد،
بحثي نه
كه وسوسه ئي است اين:
بودن
يا
نبودن

****************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
چنين با مهرباني خواندنت چيست ؟
بدين نامعرباني رندنت چيست ؟
بپرس از اين دل ديوانه من
كه اي بيچاره ماندنت چيست ؟

****************************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
اين جا همه چيز درست
همه چيز عالي بي نظير درست
همان كلمه ي درست درست است
در شرف وقوع عمين واژه ها بود
كه ديگر هيچ اتفاقي از كتاب كهنه رخ نداد
به قول قديمي ها
آه ... مغان عالي مقام
تمام زمستان امسال
من يك درختچه نديدم
كه پتوپيچ كوچه ي باد نباشد
شما خبر نداريد
ورنه صغير و كبير
سرگرم خوابي خوش از گلستان و گهواره اند
حتي حقوق پشه و
سهم پروانه هم محفوظ است
حالا باد هم فهميده كه پشت هر چينه اي
چراغي هست
آه ... ستمديدگان نمك نشناس
كفران كلمه كه دشوار نيست
حاشا چه مي كنيد
شب دارد از ظلمت يلدا ياد مي گيرد
نور ... فقط يك هجاي روشن دارد
ديگر چه مرگتان است
كه اين همه هي
از چيزي به نام زندگي سخن مي گوييد ؟
اين جا همه چيز درست
همه چيز عالي بي نظير درست
همان كلمه درست درست است
تنها اين ما شاعران بي طناب و ترانه ايم
كه دروغ مي گوييم

*******************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
اين روزها كه مي گذرد، هر روز
احساس مي كنم كه كسي در باد
فرياد مي زند
احساس مي كنم كه مرا
از عمق جاده هاي مه آلود
يك آشناي دور صدا مي زند
آهنگ آشناي صداي او
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صداي آمدن روز است
آن روز ناگزير كه مي آيد
روزي كه عابران خميده
يك لحظه وقت داشته باشند
تا سر بلند باشند
و آفتاب را
در آسمان ببينند
.....
روزي كه آسمان
در حسرت ستاره نباشد
روزي كه آرزوي چنين روزي
محتاج استعاره نباشد

اي روزهاي خوب كه در راهيد!
اي جاده هاي گمشده در مه!
اي روزهاي سخت ادامه!
از پشت لحظه ها به در آييد!
اي روز آفتابي!
اي مثل چشم هاي خدا آبي!
اي روز آمدن
اي مثل روز آمدنت روشن!
اين روزها كه مي گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو كه آيا، من نيز
در روزگار آمدنت هستم؟

**********************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
بنگر اين بيغوله را از دور:
طاق هايش ريخته،
دروازه هايش رو به ويراني
پايه هايش:
آيه هايي از پريشاني
وصف آبادي اش در داستان هاي كهن ، مسطور
قصه ي ويراني اش ، مشهور
مار در او هست، اما گنج ...؟
خانه هاي روشن و تاريك او،
چون عرصه ي شطرنج
سر ستونهاي نگون بر خاك او،
چون مهره هاي اين بازي شيرين:
اسب و فيل و بيدق و فرزين
ـ هر يكي در خانه اي محصورـ
راستي كدامين دست،
با اين نطع بد فرجام بازي كرد؟
يا كدامين فاتح اينجا تركتازي كرد؟
از تو مي پرسم الا اي باد غمگين بياباني
اي كه آواز عزايت را دراين ويرانه مي خواني
آتشي ناچيز بود آيا كه با او دشمني ورزيد
يا زمين در زير پاي شوكت و آباديش لرزيد؟
بنگر اين بيغوله را از دور:
هر چه مي بيني در او: مرگ است و ويراني
عرصه ي جاويد آشوب و پريشاني
مهره ي شاهش از اين لشكر كشي ها، مات
با چنين شطرنج نفرين كرده ي تاريخ،
هيچ دستي نيست تا بازي كند، هيهات!

*********************************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
روزي گذشت پادشهي از گذرگهي
فرياد شوق بر سر هر كوي و بام خاست

پرسيد زان ميانه يكي كودكي يتيم
كاين تابناك چيست كه بر تاج پادشاست

آن يك جواب داد چه دانيم ما كه چيست
پيداست آنقدر كه متاعي گرانبهاست

نزديك رفت پيرزني گوژپشت و گفت
اين اشك ديده ي من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شباني فريفته است
اين گرگ سالهاست كه با گله آشناست

آن پارسا كه ده خَرَد و مُلك، رهزن است
آن پادشا كه مال رعيّت خورد، گداست

بر قطره ي سرشك يتيمان نظاره كن
تا بنگري كه روشني گوهر از كجاست

پروين، به كجروان سخن از راستي چه سود
كو آن چنان كسي كه نرنجد ز حرف راست

*********************************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
من از آسمان سخت نوميدم
اي دوست
نوميد نوميد


ميداني؟
اينجا
نباريده ،‌ديريست ،‌ باران
نتابيده خورشيد


نروييده ديگر نهالي
زمين پوك و خاليست
نه از بوته ي خشك خاري
پناهي
نه بر كشتزاري گواه از شياري
من از آسمان سخت نوميدم
آري


بر اين دشت خاموش
در ياد داري؟
چه گلهاي نازان پاكي
چه آزاد سروي
چه تاكي؟


چه بادي ، كه سرمست
چه بيدي ،‌ كه بيتاب
چه آهوي مستي كه در بيشه ي خواب
چه خوابي


بر اين دشت خاموش ،‌ در ياد دارم
كه مرغان سرود سفر ساز كردند
هوا سخت تاريك و نامهربان شد
تو گفتي كه
فريادي از دشت بر آسمان شد


پس آنگاه ،‌ در ياد دارم
خزان شد
چه گلها كه بر خاك عريان فرو ريخت
چه گلها كه غمناك
برخاك
نه از سرو ديگر نشان ماند
نز تاك ديگر
نه از آسمان شكوهنده ي پاك
ديگر من
از آسمان سخت نوميدم
نوميد نوميدم
اي دوست

***********************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
در پيش بيدردان چرا فرياد بي حاصل كنم
گر شكوه اي دارم ز دل با يار صاحبدل كنم

در پرده سوزم همچو گل در سينه جوشم همچو مل
من شمع رسوا نيستم تا گريه در محفل كنم

اول كنم انديشه اي تا برگزينم پيشه اي
آخر به يك پيمانه مي انديشه را باطل كنم

آنرو ستانم جام را آن مايه آرام را
تا خويشتن را لحظه اي از خويشتن غافل كنم

از گل شنيدم بوي او مستانه رفتم سوي او
تا چون غبار كوي او در كوي جان منزل كنم

روشنگري افلاكيم چون آفتاب از پاكيم
خاكي نيم تا خويش را سرگرم آب و گل كنم

غرق تمناي توام موجي ز درياي تو ام
من نخل سركش نيستم تا خانه در ساحل كنم

دانم كه آن سرو سهي از دل ندارد آگهي
چند از غم دل چون رهي فرياد بي حاصل كنم


********************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
بايد خريدارم شوي تا من خريدارت شو م
وزجان و دل يارم شوي تا عاشق زارت شوم

من نيستم چون ديگران بازيچه بازيگران
اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم

**********************************
 

Don Thomas

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
530
لایک‌ها
1
محل سکونت
Lost Heaven
بهروز جان

لیاقت حضور شما را نداشتم و به بیانی دیگر در حدی نبودم که با شما هم کلام شوم .

به هر حال

همیشه به فکرتان هستم .

یا حق .

***********************
 

ma_christian

Registered User
تاریخ عضویت
25 ژانویه 2007
نوشته‌ها
368
لایک‌ها
2
محل سکونت
Tehran
آقا سلام یک آدرس ایمیل می خوام که بتونم با بهروز عزیز ارتباط برقرار کنم.
 

Romain_Gary

Registered User
تاریخ عضویت
23 فوریه 2005
نوشته‌ها
1,801
لایک‌ها
6
سن
38
بهروز جان

لیاقت حضور شما را نداشتم و به بیانی دیگر در حدی نبودم که با شما هم کلام شوم .

به هر حال

همیشه به فکرتان هستم .

یا حق .

***********************
توماس جان شما دوباره چرا بن شدی ؟
 
بالا