برگزیده های پرشین تولز

و اينك...نقطه عطف صدا...داريوش...

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
اي که بي تو خودمو تک وتنها مي بينم
هر جا که پا ميذارم تو رو اونجا مي بينم
يادم چشماي تو پر درد و غصه بود
غصه غربت تو قد صد تا قصه بود
ياد تو هر جا كه هستم با منه
داره عمره منو آتيش ميزنه
تو برام خورشيد بودي توي اين دنياي سرد
گونه هاي خيسمو دستاي تو پاک مي کرد
حالا اون دستا کجاست اون دو تا دستاي خوب
چرا بي صدا شد لب قصّه هاي خوب
من که باور ندارم اون همه خاطر مرد
عاشق آسمونو پشت يک پنجره برد
آسمون سنگي شده خدا انگار خوابيده
انگار از اون بالا ها گريه ها مو نديده
ياد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتيش مي زنه

ياد تو هر جا که هستم با منه داره عمر منو آتيش مي زنه
 

shaar

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2003
نوشته‌ها
765
لایک‌ها
57
سن
61
محل سکونت
Iran
مخلصم!!!!
خاك پاي با مراما!!!
 

koorosh

Registered User
تاریخ عضویت
12 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,525
لایک‌ها
10
سن
41
محل سکونت
Iran - Tehran
آقا من رو پنج نفر حساب کن. باور کن جای پنج نفر نهار ميخورم !!!!
 

shaar

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2003
نوشته‌ها
765
لایک‌ها
57
سن
61
محل سکونت
Iran
تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاش
غريبه از من و ما عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش که تن به شب نبازم
با غربت من بساز تا با خودم بسازم
عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش
تو خواب عاشقا رو تعبير تازه کردی
کهنه حديث عشق و تفسير تازه کردی
گفتی که از تو گفتن يعنی نفس کشيدن
از خود گذشتن من يعنی به تو رسيدن
قلبمو عادت بده به عاشقانه مردن
از عشق زنده بودن ، از عشق جون سپردن
وقتی که هق هق عشق ضجه احتياج
سر جنون سلامت که بهترين علاجه
عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش اگر چه مهلتی نيست
برای با تو بودن اگر چه فرصتی نيست
عشق من عاشقم باش نذار بيفتم از پا
بمون با من که بی تو نميرسم به فردا
عشق من عاشقم باش
<span style='font-size:25pt;line-height:100%'>عشق من عاشقم باش</span>
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
به خيالم كه تو دنيا واسه تو عزيز ترينم
آسمون ها زير پامه اگه با تو رو زمينم
به خيالم كه تو با من يه هميشه آشنايي
به خيالم كه تو با من ديگه از همه جدايي
من هنوز نگرانم كه تو حرفامو ندوني
اين ديگه يه التماسه من ميخوام بياي بموني
من وتو چه بيكسيم وقتي تكيمون به باد
بد خوب زندگي منو دست گريه داده
اي عزيز هم قبيله با تو از يه سرزمينم
تا به فرداي دوباره با تو هم قسم ترينم
من هنوز نگرانم كه تو حرفامو ندوني
اين ديگه يه التماسه من ميخوام بياي بموني
بد خوبمون يكي دست و تو دست من بود
خواهش هم نفسم با تو هم صدا شدن بود
با تو قصه دردم هم صدا تر از هميشه
دو تا هم خونه قديمي از يك خاكيم و يه ريشه
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
چه آغازي؟
چه انجامي؟
چه بايد بود و بايد شد
در ين گرداب وحشت زا؟
چه اميدي؟ چه پيغامي
كدامين قصه ي شيرين براي كودك فردا؟
زمين از غصه مي ميرد
گل از باد زمستاني
شعور شعر ناپيدا
درين مرداب انساني
همه جا سايه ي وحشت
همه جا چكمه ي قدرت
گلوي هر قناري را بريدند از سره نفرت
بجاي رستن گلها به باغ سبز انساني
شكفته بوته ي آتش
نشسته جغد ويراني
كه ميگويد ، كه ميگويد جهاني اين چنين زيباست؟
جهاني اين چنين رسوا كجا شايسته ي روياست؟
چه آغازي؟
چه انجامي؟
چه اميدي؟
چه پيغامي؟
سوالي مانده بر لب ها كه مي پرسم من از دنيا
به تكرار غم نيما ،
كجاي اين شب تيره بياويزم
قباي ژنده ي خود را؟؟؟؟؟؟؟
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
جناب شار منتظريم...!!هيشكي ديگه اينجا پايه نيست؟؟
 

shaar

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2003
نوشته‌ها
765
لایک‌ها
57
سن
61
محل سکونت
Iran
...اي سر سبز وطن، آذرآبادگان من...
...از تو جدا يكنفس، مبادا ايران من...
...روزگارت بر امان، دور از دست گزند...
...پشت تو بي لرزه باد، همچنان كوه سهند...

...سرفراز ياور ايران من...
...پر غرور خاك ستارخان من...

...آنكه دلش مي زند ، نبض جدايي در باد...
...با او سخن مي گويم ، تا نگهدارد به ياد...

« آذرآبادگان من، جان جانان من است
قيمت خون ارس، رگ ايران من است
خانه شمس و زرتشت آبروي ميهن است»

...چه نزديك تو باشم، چه در غربت غريب و دور...
...تو را نمي دهم ز دست، اي مرز عشق و شعر و شور...

مگر بي تو مي شود، زمزمه ارس شنيد؟
مگر بي تو مي شود به معناي وطن رسيد؟

...سرفراز ياور ايران من...
...پر غرور خاك ستارخان من…

شرمنده ام !!!!!!!!!! (جانشين چاكرم!!!)
 

ali

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,103
لایک‌ها
12
سن
38
محل سکونت
tehran
من قيبلاَ 4 تا شعر از داريوش همين جا زده بودم.اينم دوبار ه ميزنم :
آهای مردم دنیا آهای مردم دنیا گله دارم گله دارم من از عالم و ادم گله دارم گله دارم آهای مردم دنیا اهای مردم دنیا گله دارم گله دارم من از دست خدا هم گله دارم گله دارم
شما که حرمت عشق و شکستید کمر به کشتن عاطفه بستید شما که روی دل قیمت گذاشتی که حرمت عشق رو نگه نداشتی
آهای مردم دنیا آهای مردم دنیا گله دارم گله دارم من از دست خدا هم گله دارم گله دارم.
فریاد من شکایت یه روح بی قرار روح که خسته از همه, زخمی روزگار
گلایه من از شما حکایت خودم نیست برای من که از شما سوختم و گم شدم نیست
اگه عشقی نباشه آدمی نیست گه آدم نباشه زندگی نیست
نپرس از من چه آمد بر سر عشق جواب من بجز شرمندگی نیست
آهای مردم دنیا آهای مردم دنیا گله دارم گله دارم من از عالم و آدم گله دارم گله دارم آهای مردم دنیا آهای مردم دنیا گله دارم گله دارم من از دست خدا هم گله دارم گله
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
بازم ناله خونين قلبم
خدايا بانگ يارب يارب امد
شب اومد باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم تب امد
هوا تار چراغم سوت وکور
تنم داره مي سوزه مثل کوره
خدايا يار من کي برميگرده
آخه اين از خداوندي به دوره
چه کژدار و مريضي دارم امشب
چه درد ناله خيزي دارم امشب
خدايا اين طبيب يا حبيبه
چه مهمونه عزيزي دارم امشب
بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
حالا که کار تو شده پر از نيرنگ ونيا
حالا که دل تو شده فر سنگها دوراز خدا

به من نگو دوست دارم که باورم نميشه
نگو فقط تو رو دارم که باورم نميشه

تو با اين با چرب زبوني هي به من دروغ ميگي
مي خواهي گولم بزني هي به من دروغ ميگي

حالا که کار تو شده پر از نيرنگ ونيا
حالا که دل تو شده فر سنگها دوراز خدا

به من نگو دوست دارم که باورم نميشه
نگو فقط تو رو دارم که باورم نميشه

تو با دل شکستم اينقدر جفا نکن
تو اگه دوستم نداري اينجوري بد تا نکن
 

koorosh

Registered User
تاریخ عضویت
12 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,525
لایک‌ها
10
سن
41
محل سکونت
Iran - Tehran
دوباره ميسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خويش
ستون به سقف تو ميزنم
اگر چه با استخوان خويش
دوباره ميبويم از تو گل
به ميل نسل جوان تو
دوباره ميشويم از تو خون
به سيل اشک روان خويش
اگر چه صد ساله مرده ام
بگور خود خواهم ايستاد
که بردرم قلب اهرمن
به نعره آنچنان خويش
اگر چه پيرم ولی هنوز
مجال تعليم اگر بود
جوانی آغاز ميکنم
کنار نوباوگان خويش
 

koorosh

Registered User
تاریخ عضویت
12 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,525
لایک‌ها
10
سن
41
محل سکونت
Iran - Tehran
...افسانه عشق و جنون ٫ رفته ز خاطر تاکنون...
...آن تک سوار قصه ها ٫ با اسب خود شد واژگون...

...بس عهدها بشکسته شد ٫ ديگر خدا هم خسته شد...
...در کارزار زندگی ٫ بازوی مردان بسته شد...

ای چرخ افسونت چه شد؟
الوند و سيحونت چه شد؟
بر تنب كوچك تا ارس٫
کاوه فريدونت چه شد؟

صفرا طلايه دار كو؟
آن نقطه پرگار كو؟
در شهر آزادي ،دري،
بر قامت ديوار كو؟

...شهنامه خاني دير شد ٫ سيمرغ در زنجير شد...
...آرش، كماندار زمان ٫ آماج زخم تير شد...

...فريادها بر باد شد ٫ فرياد زير آب شد...
...ارابه‌ء سردار عشق ٫ افسانه اي در خواب شد?
 

shaar

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2003
نوشته‌ها
765
لایک‌ها
57
سن
61
محل سکونت
Iran
دلم می خواد گريه کنم

تك شعر قشنگ داريوش

.
.

رازقي پرپر شد
باغ در چله نشست
تو به خاك افتادي
كمر عشق شكست
ما نشستيم و تماشاكرديم ...
دلم ميخواد گريه كنم
براي قتل عام گل
براي مرگ رازقي
دلم ميخواد گريه كنم
براي نابودي عشق
براي زوال عاشقي
وقتي كه قلبا و گلا شكستن و پرپر شدن
وقتي باغچه هاي عشق سوختن و خاكستر شدن
من و تو از گل كاغذي باغچه اي داشتيم توي خواب
با خشتهاي مقوايي خونه مي ساختيم روي آب
وقتي كه ماتو جشن شب ستاره بارون ميشديم
وقتي كه پشت سنگر سايه ها پنهون ميشديم
از نوك بال كفترا خون پريدن ميچكيد
صداي بيداري عشق رو خواب شب خط ميكشيد
دلم ميخواد گريه كنم
براي قتل عام گل
براي مرگ رازقي
دلم ميخواد گريه كنم
براي نابودي عشق
واسه زوال عاشقي
از پشت ديواراي شب انگار صداي پا مياد
آواز خون دربه در انگار يه هم صدا مياد
ابر سياه رفتنيه
خورشيد دوباره درمياد
دوباره باغچه گل ميده
از عاشقا خبر مياد
دلم ميخواد گريه كنم
براي قتل عام گل
براي مرگ رازقي
دلم ميخواد گريه كنم
براي نابودي عشق
واسه زوال عاشقي
.
.
چاكراتم
 

shaar

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2003
نوشته‌ها
765
لایک‌ها
57
سن
61
محل سکونت
Iran
بي همگان به سر شود بي تو به سر نميشود
داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نميشود
.......
بي تو براي شاعري واژه خبر نميشود
بغض دوباره ديدنت از تو بدر نميشود
فکر رسيدن به تو فکر رسيدن به من
از تو به خود رسيده ام اين که سفر نميشود
.....
بي همگان به سر شود بي تو به سر نميشود
.....
داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نميشود
.....
دلم اگر به دست تو به نيزه اي نشان شود
براي زخم نيزه ات سينه سپر نميشود
صبوري و تحملت هميشه پشت شيشه ها
پنجره جز به بغض تو ابري و تر نميشود
.....
بي همگان به سر شود بي تو به سر نميشود
.....
داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نميشود
.....
صبور خوب خانگي شريک زجه هاي من
خنده خسته بودنم زنگ خطر نميشود
حادثه يکي شدن حادثه اي ساده نبود
مرد تو جز تو از کسي زير و زبر نميشود
به فکر سرسپردنم به اعتماد شانه ات
گريه بخشايش من که بي ثمر نميشود
هميشگي ترين من لاله نازنين من
بيا که جز به رنگ تو دگر سحر نميشود
بي همگان به سر شود بي تو به سر نميشود
داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نميشود
بي همگان به سر شود بي تو به سر نميشود
داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نميشود

.
.
كجايي كامران السلطنه؟
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
اينجام شار عزيز...بابا دمتون گرمممم
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
تو سينه اين دل من ميخواد آتيش بگيره
مونده سر دو راهی چه راهی پيش بگيره
يکی حالا پيدا شده قدر اونو ميدونه
رگ خواب يار منو رقيب من ميدونه
وای دارم آتيش ميگيرم ديگه از غصه و غم دلم ميخواد بميرم
وای اگه برگرده پيشم براش پروانه ميشم ازش جدا نميشم
نميتونه مرغ دلم از حسودی بخونه
نميدونه روی کدوم شاخه بايد بمونه
...
اگه يه روز ببينم کسی براش ميميره
حسودی رو مياره دلم آتيش ميگيره
ميترسم حرفای خوبی توی گوشش بخونه
ميترسم اون تا به سحر تو خلوتش بمونه
وای دارم آتيش ميگيرم ديگه از غصه و غم دلم ميخواد بميرم
وای اگه برگرده پيشم (اگه برگرده) براش پروانه (ممکنه!) ميشم ازش جدا نميشم
نميتونه مرغ دلم از حسودی بخونه
نميدونه روی کدوم شاخه بايد بمونه
يکی حالا پيدا شده قدر اونو ميدونه
رگ خواب يار منو رقيب من ميدونه
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
چشم من بيا من ياري بکن
گونهام خشکيده شد کاري بکن
غير گريه مگه ميشه کاري کرد
کاري از ما نمياد زاري بکن
اون که رفته ديگه هيچ وقت نمياد
تا قيامت دل من گريه ميخواد
هرچي دريا رو زمين داره خدا
با تمام ابرهاي آسمونا
کاش كه ميداد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گريه کن
اون که رفته ديگه هيچ وقت نمياد
تا قيامت دل من گريه ميخواد
قصه گذشته هاي خوب من
خيلي زود مثل يه خواب تموم شدن
حالا بايد سر رو زانوم بذارم
تاقيامت اشک حسرت ببارم
دل هيچکي مثل من غم نداره
مثل من غربت ماتم نداره
حالا که گريه دوای دردمه
چرا چشمام اشکشو کم مياره
خورشيد روشن ما را دزديدن
روي اون ابرای سنگين کشيدن
همجا رنگ سياه ماتمه
فرصت موندنمون خيلي کم
سرنوشت چشماش کور نميبنه
زخم خنجرش ميمونه تو سينه
لب بسته سينه غرقه به خون
قصه موندن آدم همينه
اون که رفته ديگه هيچ وقت نمياد
تا قيامت دل من گريه ميخواد
 

Kamran_t

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 آگوست 2003
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
0
محل سکونت
kohan diar
dariush1.jpg



و عشق را در پستوي خانه نهان بايد كرد.....
 
بالا