همچین میگید سیستم انگار سیستم از یه کره دیگه اومده سیستم از دل همین مردم بوجود اومده و تک تک این مردم این سیستم رو می سازن
یه مثال بزنم واستون من خودم ب شخصه یکی از تصمیمائی که گرفتم اینه که توی رانندگی هیچ خیابان یکطرفه ای رو خلاف نرم بخاطر همین هم الان که داخل یه کوچه ای هستیم که با یه خلاف رفتن راهم حداقل یک کیلومتری کمتر میشه اما خلاف نمیرم حتی ساعت 1 نصفه شب و دقیقا توی همین تایم یه بنده خدائی دیگه همین مسیر رو خلاف اومده بود و نفر دیگم که درست میومده با فرض اینی که کسی خلاف نمی کنه دقتش کمتر شده بود و متاسفانه دو سه تا مجروح روی دست خودشون گذاشته بودن حالا آیا این مشکل سیستمه!!!!؟
من حرفم اینه خودمون سعی کنیم حداقل تو کوچکترین مسائل رعایت قانون رو بکنیم تا به مسائل بزرگتر برسیم ولی تا مسائل کوچیک برطرف نشه مسئله های بزرگتر کماکان برجا می مونند
صحبت من در مورد موارد کلان ممکلتیه نه صرفا خلاف های جزئی مثل رفتن یه خیابون یه طرفه و اینطور مسائل که البته بازم از نظر من بخوای مشکل همون سیستمه هست
سیستم یعنی یه توده تفکر یه جریان یا هرچیز غالبی که اسمش رو بزاری که داره روی یه توده یا یه چیز مغلوب دیگه حکومت و کنترل میکنه . نقش عامل و محرک های محیطی توی رفتار هر روزه ما نمود داره و کلا انسان ذات و میلش به بی نظمی و رعایت نکردن قوانین و این مسائل میل میکنه
برای اینکه بحثم رو ساده تر کنم باید بگم فکر کن همین اوضاع خرچنگ قورباغه اینجا مثلا یه تو کشور حالا از نظر ما منظم اروپایی پیاده بشه همین . سال اول آب از آب تکون نمیخورد و اکثر چیزا به روال قبلش ادامه پیدا میکنه ولی آیا 20 سال دیگه هم هیچی تغییر نمیکنه؟
وقتی یه قشر ناکارآمد از یه جامعه و همین تک تک مردمی که میگی سر کار بیاد بعد چندسال مردمش به سبک و سیاق خودش میسازه
الان فکر کن مردم مثلا نروژ با فرهنگ ترین و صلح طلب ترین آدمای روی کره زمین هستن.بعد یه کودتا بشه یه عده مزدور و خلافکار بشن زمامدار . بازم همون آدما میمونن؟
