اختیار دارین سرکار همین دو سه هفته پیش بود اینجا از مشرق و مغرب ریختن سر ما ، راستش ما بچه این محل نیستیم گهگاه میایم خونه رفیقمون " فری خان " حرفای قشنگ میزنه ما خستگیمون در میره هنرمنده خلاصه ، حاج خانومم یه استکان چای برامون میاره .. بوی عطر میده لب حوض میخوریم دوتایی خدا حفظش کنه .
دفعه اخری اومدیم گفتن فری خونه نیست رفته مهاباد ، مام گفتیم تا زیر چارسوق اومدیم بریم دکون این پرویز اب منگل ترشی بخریم پرویزم طبق معمول یه متلک به ما انداخت و مام جوابشو دادیم و خلاصه اومدیم پشت سقخونه که بزنیم همدیگرو که ناغافل هفت هشت نفری ریختن سر ما .. خود پرویز اب منگل با اجر اون یکی با چوب یکی با سیخ کباب خلاصه یکی
از راست یکی از چپ یهو دیدم بنچی هم با جک ماشین امریکایی " همونا که پایه مستطیل داره دوزارم نمی ارزه " داره میاد اون بچه محلتون که مولتی یوزره هم با سیخ کباب کوبیده .. نامردا چند نفر به یه نفر .. حتی یه سنگ از پشت سرتون درازه اومد خورد به ما پشتش نوشته بود " ارسالی از کیش با احترام " ..
همین که درگیر بودیم ناگهان دیدم یه دمپایی از پشت خورد بهم برگشتم دیدم زیگ 123 بود گفت " پیرمرده که تو پارک نشسته اگه یه چشمک بهمون بزنه خوب خطرناکه دیگه هان هان هان .. و فرار کرد یعنی همه اون اجر و چوب که به ما زدن یه طرف این دمپاییه زیگ یه طرف . خیر نبینه .
شما سرکار میهن ، بزرگ محله هستین به بچه ها بگین چند نفری سره یه نفر نریزن ، اسم پاتوقتون بد در میره ، روم به دیوار میگن اینا نامردن . .
البته ما با افتک همکلاس بودیم زمان مرحوم قوام اما خودت که بهتر میدونی اگه پای حکما و اطبا در میون نباشه افتک عمرا" اگه پیداش بشه .
یه سیدی هم هست که بچه خوبیه ما دوسش داریم .. اما روم به دیوار شنیدیم تازگیا یه قمارخونه باز شده طرفای حافظ اینا ، میگن دولتیه ! گفتن سید رفته بوده اونجا میدونی سرکار میهن مردم حرف زیاد می زنن سید ما اینکاره نیست بچه خوبیه ، یادمه جوونتر که بود غول می کشید غول چاق و خوشحال شنیدم الان دیگه غول دوقلو هم می کشه دوقلوی همسان .. دوقلوی چاق ... اره دیگه حتما" حواسش نبوده که دارن رفیقشو می زنن ...
شرمنده همتون شدیم با این چرند طولانی ... قربون همگی .