پروفسور عبدالمنعم سعيد
مجله الاهرام در شماره ۲۱۹ آگوست ۲۰۰۱ متن كامل مصاحبه آقاي مجدي عمر معاون اول سابق شوراي دفاع ملي مصر را چاپ نموده است. وي در بخشي از سخنان خود چنين گفته است: «نسل من به خاطر دارد كه ما در ايام مدرسه در كتب و نقشه ها با لفظ خليج فارس سر و كار داشتيم ولي بعد از مدتي به آن خليج عربي اطلاق كرديم. اين غيرمنطقي، رذالت و پستي است. اين كه چند كشور عربي در اطراف آن باشد دليل نمي شود كه نامي تاريخي را تغيير دهيم، حال براي اين كه خود را از اين مخمصه نجات دهيم فقط آن را خليج مي ناميم، كدام خليج؟! مگر خليج بدون نام هم مي شود.»
در كتاب «تطوير العلاقات المصريه الايرانيه» مجموعه نويسندگان، چاپ موسسه مطالعات سياسي و استراتژيك الاهرام ۲۰۰۲ قاهره در ص ۱۹۰ به نقل از آقاي دكتر عبدالمنعم سعيد رئيس مركز تحقيقات سياسي و استراتژيك الاهرام چنين آمده است:
«به صراحت تمام بگويم هيچ مدرك و سند تاريخي نديدم كه نام خليج فارس را بتوان مستند بر آن تغيير داد. تمام نقشه ها و كتب تاريخي و حتي بعضي از سخنراني هاي ناصر و رهبران انقلاب از خليج فارس صحبت شده است. اگر تغيير نام خليج باعث كدورت مردم ايران است چرا به حقيقت اعتراف نمي كنيم. بايد شجاعت داشت و اين در حدود موازين علمي است.» همچنين اين نويسنده و متفكر بزرگ در مقاله ديگري در روزنامه الاهرام ۱۷ دسامبر ۲۰۰۲ در دفاع از نام خليج فارس مقاله علمي و ارزشمندي نوشته است و تغيير اين نام تاريخي را محكوم نموده است. دكتر عبدالمنعم سعيد در بخشي از گزارش سفر خود تحت عنوان «تقرير آخر من طهران» نوشته است: يكي از مكانهايي كه در سفر ۹/۱۲/۲۰۰۲ در تهران بازديد كرديم ، اداره اسناد و آرشيو وزارت امور خارجه بود. در آنجا صدها نقشه جغرافيايي تاريخي وجود دارد كه موقعيت ايران و جهان را در طول تاريخ نشان مي دهد. براي من هيچ تعجبي نداشت كه در همه اين نقشه ها كه دوستان و دشمنان ايران اعم از اعراب و يوناني ها تهيه كرده اند همگي آنها نام خليج فارس را در بر دارد. هيچ نقشه تاريخي در شرق و يا در غرب و در هيچ كجاي جهان با نام خليج عربي وجود ندارد و بنابراين تغيير اين نام به خليج و يا خليج عربي و يا هر نام ديگري برخورد غيرمنطقي و غيرحكيمانه با حقايق تاريخي و جغرافيايي است.
روزنامه الاهرام در شماره ۴۲۲۲۹ مورخ ۲۰/۷/۲۰۰۲ در مقاله اي تحت عنوان «الثوره ساعدت علي تسميه بالخليج العربي بدلاً من الفارسي» نوشته است كه نام خليج از نظر تاريخي خليج فارس است. ولي در اثر انقلاب ناسيوناليستي ناصر به خليج عربي تبديل شد. (البته حقيقت اين است كه عوامل استعمار اين توطئه را آغاز كردند و افراطيون عرب ناآگاهانه در دام آنها افتادند.)
پروفسور عبدالله تازي نويسنده و پژوهشگر عضو آكادمي پادشاهي مغرب: حقيقتاً من هيچ منبع تاريخي را نديدم كه آبراه جنوب ايران را خليج عربي ناميده باشد. اعراب قبل و بعد از اسلام هميشه اين آبراه را بحرالعجم و يا خليج فارس ناميده اند. به نظر من مسوولان نقشه برداري و كارتوگرافي كشورهاي عربي و ايران بايد نشستي داشته باشند و در مورد اين نام با يكديگر مصالحه و سازش مورد رضايت همه اطراف داشته باشند. به نظر من اعراب هيچ نيازي ندارند كه نام تاريخي خليج فارس را به خليج عربي تبديل كنند و باعث كدورت غيرعرب در منطقه شوند، اين عمل تفرقه افكني ميان مسلمانان است. اگر كساني با كلمه فارس مشكل دارند مي توانند نام تاريخي ديگر آنجا را كه بحرالعجم بوده است به كار ببرند.
- روزنامه كيهان عربي در تاريخ ۲۱/۷/۸۱ برابر با
۱۳/۱۰/۲۰۰۲ نوشته است: دكتر بروس اينغهام رئيس مركز پژوهشهاي خاورميانه و نزديك دانشگاه لندن در مصاحبه اي گفته است: «فكر مي كنم همه با من موافق هستند در اين حقيقت كه اين آبراه از نظر تاريخي خليج فارس نام دارد و اين نام نزد همه ملل شهرت دارد و عربها و ايراني ها نيز اين نام را از يونانيان قبل از اسلام گرفته اند. به نظر من براي مناطق جغرافيايي بايد نامهاي با ريشه تاريخي را به كار برد و اين به معني آن نيست كه خليج فارس متعلق به فارسها است، همان طور كه اقيانوس هند متعلق به هند نيست. اين كه دولت بريتانيا و بعضي از دولتها برخلاف روند تاريخي اين نام ،كلمه «خليج »به كار مي برند يك اشتباه فاحش و توهين آميز است.
حسن عباس نصرالله «تاريخ نگار و استاد تاريخ دانشگاه لبنان» تاكيد كرد:
نام «خليج فارس» در همه اسناد و كتابهاي تاريخي ذكر شده است.
نصرالله روز پنج شنبه در مصاحبه با خبرنگار ايرنا گفت: تنب بزرگ و كوچك و ابوموسي نيز به ايران تعلق دارد.
اين تاريخ نگار لبناني افزود: موضع غيردوستانه برخي رسانه هاي كشورهاي عرب در برابر ايران مانند تحريف نام «خليج فارس» ناشي از فشارهاي آمريكا است كه با همه امكانات به جنگ انقلاب اسلامي آمده است.
نصرالله، اعتراض ايران به ناشر اطلس «نشنال جئوگرافي» كه خليج فارس را خليج عربي ناميده است، منطقي دانست.
تاريخ نگار لبناني از حكومت هاي عرب خواست كه با بهره گيري از رويدادها و تحولات كنوني و پندگيري از تجربه گذشته براي تقويت تفاهم و هماهنگي با ايران تلاش كنند.
وي تاكيد كرد كه ايران به عنوان يك كشور مهم حوزه خليج فارس با محترم شمردن تاريخ و جغرافياي منطقه و پايبندي به قوانين حسن همجواري در برابر بيگانگاني كه در پي تحريف واقعيت هاي تاريخي هستند، ايستاده است.
- «قدري قلعجي» نويسنده و متفكر عرب در ماه نوامبر ۱۹۶۸ در مقاله اي تحت عنوان (ملاقات صلح در مهد اسلام) در روزنامه «الراصد» چاپ بيروت نو چنين قضاوت مي كند: «ايران دولتي است دوست و ملتي است برادر، تاريخ آن با تاريخ عرب در هم آميخته و فرهنگ ما براي دوره اي از تاريخ مخلوط گشته است…اختلافات ما با آن درباره عربيت خليج فارس بيش از اختلاف ما درباره عربيت ابن المقفع، ابن برذو، ابي نواس، ابن قتبيه، ابن سينا، سيبويه، خوارزمي، اصفهاني، همداني، رازي، موصلي، بلخي ، بيروني، غزالي، شهرستاني، گرگاني، طغرائي، كاشاني، تبريزي شيرازي كه همه از شاخه اي ايراني پديد آمده و در محيط اسلام رشد يافته اند نيست.»
- «علي حميدان» كه از نويسندگان برجسته عالم عرب است در كتاب (les Princes deorlmoir) چاپ پاريس همه جا نام خليج فارس را به طور كامل يادآور مي شود.
- متعاقب آن روزنامه تايمز لندن در ۲۶ سپتامبر ۱۹۶۸ در صفحه خاورميانه اظهار اميدواري كرده است كه ديگر نويسندگان نيز از اين محقق منصف پيروي كرده و از سعي بيهوده در تغيير نام خليج فارس كه قرنها در كليه نقشه هاي جهان به همين نام طبع شده است پرهيز نمايند .
- نذير فنصه سردبير «مله الاخاء» در اين باره مقاله جالبي نوشت و ضمن آن به شرح وضعيت علما و دانشمندان و متفكرين عرب پرداخته كه چگونه از لجاجت و تعصب غيرمنطقي دچار ناراحتي گشته اند و مي نويسد: «امروز اعراب از لحاظ تسميه خليج فارس در وضعي قرار گرفته اند كه نويسندگان و مورخان منصف از ترس اين كه در تلاطم احساسات لبريز شده، متهم به دست نشاندگي و ارتجاع نشوند، نمي توانند اظهار نظري كنند… شما را به خدا بگوييد كه نام خليج از چه تاريخي در كنار لفظ (عربي) قرار گرفت. اين بدعت از ده سال قبل و از زبان يك سياستمدار معروف و در راه يك هدف غايب معيني … آغاز گشت. ايرانيان نيز مي توانند كلمه فارسي را كنار شط العرب قرار دهند و به جاي گفتن (شط العرب) آن را شط فارسي بنامند. ولي با اين كه اين شط در آغوش سرزمين آنان قرار گرفته چنين كاري نكردند زيرا آنان به تاريخ و اصول بين المللي احترام مي گذارند.»
- دكتر سيد محمد نوفل مصري، معاون اتحاديه عرب و نماينده دولت مصر در كنفرانس حقوق بشر تهران ۱۹۶۸ در مصاحبه اي با خبرنگاران، پيرامون خليج فارس چنين سخن گفت: «من كوششهايي را كه براي تغيير نام خليج فارس به خليج عربي صورت مي گيرد مورد استهزاء قرار داده، اين كوششهاي بي نتيجه را محكوم مي كنم» ، وي گفت كه مطالعاتي درباره منطقه خليج فارس دارد و در كتابي كه در سال ۱۹۵۲ درباره اين منطقه نوشته است همه از خليج فارس نام برده و تنها شيخ نشين هاي خليج را نه عرب و نه ايراني دانسته است.
همچنين روزنامه آكسيون چاپ تونس در اسفندماه ۱۹۶۹ در بحث مفصلي تحت عنوان (كدام يك از اين عبارات صحت دارد) ضمن اين كه تاريخچه خليج فارس را مورد بررسي قرار مي دهد، فارسي بودن خليج فارس را ثابت نموده و اين اصل را از هر نوع شبهه اي به دور دانسته است.
علاوه بر اين كتابهاي زيادي از سال ۱۹۵۹ تاكنون از طرف پاره اي از نويسندگان و محققين منصف عرب به چاپ رسيده است كه در آنها از اين دريا به همان نام اصلي يعني خليج فارس نام برده مي شود. در كنفرانس يكسان سازي اسامي جغرافيايي، كشورهاي عربي، دولت اسرائيل را به خاطر تلاش براي تغيير نام خليج عقبه به شدت مورد انتقاد قرار داده اند. چطور همان عمل اسرائيل را خود به شكل بسيار بي شرمانه تري در مورد خليج فارس به كار مي برند. بسياري از آگاهان مسائل منطقه معتقد هستند كه نتايج زيانبار مادي، معنوي و رواني تغيير نام خليج فارس از سوي اعراب، كمتر از آثار زيانبار تجاوز عراق به ايران و كويت نيست
پس ديگه خفه جيگر