چالش تاریخی تراکتور: خصوصیسازی یا انتقال به بخش خصوصی؟
تیم فوتبال تراکتورسازی درحال حاضر چالشیترین دوران تاریخ خود را سپری میکند.
گروه ورزشی آناج/ بابک امیری رحیمی: بحث بر سر اینکه سرمربی تیم تراکتورسازی چه کسی باشد این روزها بحث داغ هواداران تیم تراکتورسازی است. چیزی فرق نکرده، مثل سالیان گذشته دوباره حواشی و غلبه احساس بر منطق دوباره تراکتور را در تلاطم حواشی کوچک و بزرگ قرار داد و شعارهای "حیا کن، رها کن" که مدتی چند از بدنه جامعه هواداری این تیم رخت بر بسته بود دوباره در سکوهای کم رمق دو هزار نفری این تیم از سوی عدهای هوادار مثل همیشه و همانند سنوات گذشته از آقای جعفری گرفته تا عباسی و آجورلو کار به برکناری مدیرعامل وقت این تیم کشاند تا حاشیهها برای تیم پرهوادار ترکها دو چندان شود.
محرومیت از دو پنجره نقل و انتقالات، انباشت بدهیهای سرسامآور و بازپرداخت بدهیهای سر به فلک کشیده برجای مانده از مدیریت ضعیف مدیران اکثرا بومی در چند فصل گذشته، عدم تزریق پول و البته شعارهای "حیا کن، رها کن" هایی که دیگر تبدیل به عادت هر ساله هواداران تراکتور شده، دوباره نفس تیم محبوب ترکها را در روزهای پایانی لیگ امسال به شمارش انداخت.
اولین اشتباه مهلک را در این وادی مصطفی آجورلو مدیرعامل تراکتور با حرکات پوپولیستی و گاها احساسی اطرافیانش در این تیم شعلهور کرد، اولین اشتباه این مدیرعامل پایان دادن به همکاری خود با آقای قلعهنویی بود که در پایان فصل گذشته و با شکست برابر تیم نفت تهران در فینال جام حذفی اتفاق افتاد، این تصمیم اشتباه البته به تنهایی از سوی وی اتخاذ نشد و شعارهای هواداران عصبانی تراکتور هم باعث پایان این همکاری در فصلی شد که حاشیههای تیم با توجه به محرومیت از نقل و انتقالات کار را برای هر مربی به جزء قلعه نویی برای ادامه کار در فصل آینده سخت میکرد، اما آجورلو با تحریک هواداران و گاها اطرافیان خود به همکاری با قلعهنویی خاتمه داد و این در حالی بود که وی گفته بود «
تا زمانیکه من در تراکتور مدیرعامل هستم قلعهنویی سرمربی آن خواهد بود»، این تغییر البته از سوی بدنه هواداری با توجه به از دست رفتن قهرمانی در شروع نیمفصل قبل برابر پرسپولیس و فینال جام حذفی در حالیکه مدیریت وقت باشگاه به درخواست قلعهنویی برای حفظ سروش رفیعی هم روی خوشی نشان نداده بود با استقبال مواجه شد، در حالیکه امیر قلعهنویی برای ماندن در تبریز برای فصل جدید هم ابراز علاقه کرده بود.
اما با شروع فصل جدید و بعد از کش و قوسهای فراوان یحیی گلمحمدی سکان ***** تراکتور را در دست گرفت که تنی چند از بازیکنان تاثیرگذار این تیم همچون سعید آقایی، اخباری، ادینییو، کرار، خالد شفیعی هم ساز جدایی کوک کردند تا دستان یحیی گلمحمدی خالیتر از همیشه باشد، البته قرعه سنگین تیم تراکتورسازی در سه هفته اول هم کار را برای این مربی جوان سخت کرد، از همین ابتدا مصدومیتهای هادی محمدی و سینا عشوری، محمد ابراهیمی، محمد نوری و شهرام گودرزی عملا تمام برنامههای گلمحمدی را با مشکل روبرو کرد، اما
مشکل درست زمانی آغاز شد که در نیمفصل دوم جذب چندین بازیکن سرباز از تیم ذوب آهن سرو صداهای زیادی را برپا کرد، به یکباره انتظارات از تیم یحیی گلمحمدی بطور غیرمنطقی بالا رفت، اولین بازی برابر استقلال خوزستان نوید روزهای خوبی را برای تیم یحیی گلمحمدی میداد اما به یک باره سه ناکامی متوالی برابر تیمهای پرسپولیس، استقلال و نفت تهران متحول شده کار را برای گلمحمدی سخت کرد، هواداران اصرار میکردند تا با این تغییرات صورت گرفته تراکتور باید سهمیه آسیایی را بگیرد! اما شکست برابر نفت تهران و حذف از جام حذفی در یک گام مانده به نیم نهایی هواداران احساسی را که فکر میکردند باید در این فصل با وجود این همه مشکلات تیم حداقل یک قهرمانی را کسب میکرد فشار را بر مدیرعامل برای آوردن مربی از کشور ترکیه که خواسته هواداران بود زیاد کرد تا جائیکه آجورلو به جای مدیرت حواشی با اتخاذ تصمیمی احساسی و بیشتر پوپولیستی یحیی گلمحمدی را که باید حفظ میشد برکنار و آقای ساغلام را به خواسته هواداران به سرمربیگری این تیم منصوب کرد و این در صورتی بود که این تصمیم عجولانه با استقبال هواداران احساسی مواجه شد، استقبال گرم هواداران در هنگام ورود این مربی به تبریز در حالی صورت پذیرفت که با کسب نتایج ضعیف در بازیهای لیگ برتر و جام باشگاههای آسیا و تحصن بازیکنان و بر هم خوردن تمرکز همه چیز برای ساغلام و آجورلو به هم ریخت، واقعیت آن بود که هواداران تراکتور فکر میکردند بانی و باعث این مشکلات شخص آجورلو و تیمداری بصورت "خصولتی" **** در این تیم مشکلزا است و با این رویکرد فشارها برای برکناری آجورلو که بدهی سنگین 13.5 میلیاردی باشگاه را پرداخته بود بعد از بازی برابر الغرافه اتفاق بیافتد. البته آقای الیاسی در بدو ورود به مجموعه تراکتور با حکم سرپرستی با چالشی به نام خصوصیسازی روبرو شد. فشار هواداران این تیم برای خصوصیسازی این تیم هم موجب شد تا **** از اراده این سازمان برای واگذاری این تیم خبر دهد، اما نکته مهم و حیاتی در اتخاذ این تصمیم بیشتر احساسی و نه منطقی فشار دوباره هواداران برای تسریع در این کار است که دوباره کار مهم واگذاری باشگاه را توام با ریسک بالا کرده است.
اصولا باشگاهداری در کشور ما به دلیل درآمدزا نبودن باشگاهها و نبود حق پخش تلویزیونی و تبلیغات دور زمین و قیمت کم بلیط ها و عدم استقبال از بازیها در لیگ ایران همواره با چالشی بزرگ تامین منابع مواجه بوده،
هزینه سرسامآور باشگاهداری در فوتبال ایران بدون درآمدزایی عملا کار خصوصیسازی باشگاهها را با مشکل مواجه کرده و میکند، تا زمانیکه باشگاهی دخل و خرجش از میزان درآمدش کمتر باشد به واقع هیچ احدی و سرمایهگذاری ترغیب به خریداری باشگاهی نخواهد بود که تماما هزینهزا است. به واقع باشگاه تراکتورسازی در صورت واگذاری به هر فرد و ارگانی شاید در ابتدا و در سال اول با هزینه آنچنانی به حیات خود ادامه دهد اما در سال بعد بدلیل عدم درآمدزایی مشکلات دوباره بروز خواهد کرد و مشکلات دوچندان کنونی دوباره سرباز خواهد زد، نمونه این واگذاریها در تیمهای مثل نفت تهران، راه آهن، صبا، ابومسلم و غیره قابل مشاهده است و این زنگ خطری بزرگ پیش پای تراکتورسازی است که خدای نکرده به ورطه نابودی با تمکین به تصمیم احساسی هواداران کشیده نشود.
اما راهکار چیست؟ پاسخ به این سوال در قانون مشخص شده است، طبق قانون تجارت برای خصوصیسازی یک مجموعه ابتدا باید دخل و خرج و درآمد مجموعه بطور کامل و شفاف مشخص باشد، در گام دوم تبدیل شرکت به شرکت سهامی عام است که با صدور سهام مجموعه با توجه به برآورد مالی شرکت و حسابرسی و قیمتگذاری مجموعه سرمایه اولیه شرکت تعیین میشود و سپس با توجه به سرمایه شرکت به چندین هزار سهام جزء تغییر مییابد و از طریق سازمان بورس اوراق بهار به مردم یا مجموعههای علاقهمند واگذار میشود، در این مورد قانون برای فروش سهام شرکت به سرمایه گذاران جدید به منظور مدیریت صحیح مجموعه روش ارائه بلوکی سهام شرکت را مطرح میکند تا به جای مثال یک میلیون نفر خریدار سهام، سهام شرکت به چهار یا پنج مجموعه حقوقی که با خریداری بلوکهای تقطیع شده مثلا 25 درصدی یا 10 درصدی و یا 49 درصدی و یا غیره اقدام کنند تا مجموعه را از لحاظ تامین سرمایه و مدیریت مجموعه با هدفگذاری مشخص اداره کنند که در این صورت میتوان گفت خصوصیسازی به نحوه درست و حساب شده انجام میگیرد.
باشگاه تراکتورسازی باید خصوصیسازی شود نه اینکه به بخش خصوصی واگذار شود! دقت کنید این دو با هم تفاوت زیادی دارد، خصوصیسازی باید با رعایت قانون تجارت و واگذاری از طریق بورس انجام گردد در حالیکه واگذاری به بخش خصوصی تنها یک انتقال ساده است و در روح عمل چیزی تغییر نمیکند، این خطایی بزرگی است که هواداران تراکتور بدون توجه به تبعات این موضوع با فشار بر مدیریت باشگاه به هر نحو ممکن خصوصیسازی باشگاه را با واگذاری اشتباه میگیرند. در برنامه موج فوتبال شب گذشته آقای الیاسی هم خصوصیسازی را با واگذاری اشتباه گرفته و در آینده نزدیک از تشکیل مزایده باشگاه خبر دادند در صورتیکه این موضوع صرفا یک عملا پوپولیستی برای فرار از فشار هواداران این تیم است و تصمیمی قطعا اشتباه است و از چاله به چاه افتادن است.
نمونههای مشابه زیادی در بحث واگذاری وجود دارد که برای مثال نمونههای بارز آنها نفت تهران، راه آهن، صبا، پاس و ... است که همگی حال و روز خوشی را پشت سر نمیگذارند، فدراسیون فوتبال و متولیان امر باید در این زمینه ورود کرده و هشدارهای لازم را به باشگاه تراکتورسازی در زمینه واگذاری بدین نحو را بدهند، اهمال در این زمینه لطمات جبرانناپذیری را بر این باشگاه پرهوادار و در کل فوتبال ما وارد خواهد کرد که بیشک هیچ هواداری فوتبالی دوست ندارد برای باشگاههای پرهوادار و ریشهدار فوتبال ما اتفاقات تلخی صورت بپذیرد که دیر یا زود به کل بدنه فوتبال ملی آسیب خواهد زد، امید که با ورود فدراسیون فوتبال به مسائل حساس در مورد واگذاری باشگاه تراکتورسازی تصمیمی منطقی و دور از احساس گرفته شود که دودش به چشمان فوتبال ما نرود.