برگزیده های پرشین تولز

خب،كه چي؟

boofbasir

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2004
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
اولا من براي خدا تعيين تكليف نكردم.فقط مي گويم اگر يك خير مطلق و محض در اين كاينات ناشناخته وجود داشته باشد،عقلا(چون خير مطلق است) نبايد انسان هاي جستجو گري را كه عاقلانه و عاشقانه سراغ حقيقت را مي گيرند،عذاب كن.
دست ما در كشف حقايق(حتي در مورد زميني ترين علوم) كوتاه است.چه برسد به متافيزيك. پس به اين آساني نمي توان گفت خدا وجود ندارد.
پس دو حالت دارد:يا وجود دارد يا ندارد.اگر وجود ندارد،براي من يكي هيچ چيز ديگري مهم نيست. تف به صورت اين جهان اتفاقي و بي هدف مي اندازم و خود را بايك خداي دروغين خود ساخته مشغول مي كنم تا اين زندگي سگي به پايان برسد.
اگر وجود دارد يا يك موجود زور گوي نا عادل است و يا منشا مطلق همه خوبي ها و زيبايي ها و نيكي هاست.
اگر موجودي زور گو و نا عادل است بد و خوب برايش فرقي نمي كند و همه را عذاب خواهد كرد.پس لازم نيست براي جلب رضايتش بد باشم.
اگر منشا مطلق همه خوبي ها و زيبايي ها و نيكي هاست، ايمان آوردن و خوب بودن مرا به آن منشا مطلق زيبايي نزديك خواهد كرد.
با در نظر گرفتن اين سه حالت و سبك سنگين كردن هر كدام ، معتقد شده ام كه ايمان آوردن هيچ ضرري براي من ندارد.اگر هم چيزكي از چيزهاي مسخره دنيا را در قبال اين ايمان از دست بدهم برايم هيچ اهميتي ندارد زيرا از تمام اين بازي هاي مسخره خسته شده ام. اما اگر خدايي عادل و زيبا در اين جهان حاكم باشد، من گوي سبقت را از خيلي ها ربوده ام.
من با توجه به تئوري بازي ها و حساب احتمالات به اين نتيجه رسيده ام كه ايمان آوردن به صرفه تر است!
در ضمن مسايلي وجود دارد كه دروني و شخصي است و ربطي به بحث هاي منطقي عقلاني ندارد.وگر نه مي گفتم كه همه ما بعضي وقت ها خدا را احساس ميكنيم. اين احساس هاي دروني نقش زيادي در مومن بودن من مي گذارد. ولي اين ها كاملا شخصي است و قبول دارم كه نمي توان به آنها استناد كرد.
من religousبودن را به spiritualبودن ترجيح مي دهم به شرطي كه شرع مرا امر به نيكي كند.اين شرع بايد ها و نبايد هايي براي من ايجاد مي كند. اگر بايد هايش امر به خوبي و نبايد هايش نهي از بدي بكنند با آغوش باز آن ها را مي پذيرم و اگر بعضي جاها تعارضاتي بين شرع و عقل ببينم سرگشته مي شوم و از خدا مي خواهم كه راه را به من نشان دهد.
 

boofbasir

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2004
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
من تا جايي كه در توان دارم جستجو و مطالعه مي كنم تا بهترين را بيابم. اگر نيافتم اين افتخار را دارم كه تا آخرين لحظه عمر جستجو كرده ام. اما هيچگاه بدون دين نخواهم بود. حال كه پدر و مادرم مسلمانند و اسلام هم آخرينversion(!) در ميان ادياني است كه ادعاي آسماني بودن را دارند،مسلمانم. اما باز در حال جستجو هستم. هم در خود اسلام و هم در ميان افكار غير مسلمانان.
زندگي در حال جستجو بسيار زيبا تر از آرميدن در فضايي معلق است.
ما را تمام لذت هستي به جستجوست.​
 

newmind

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 آپریل 2004
نوشته‌ها
14
لایک‌ها
0
محل سکونت
tehran
حضرت كاكو؛ از گير كه گارد چيزي خوندي؟ ترس و لرزش رو؟ بحث قشنگي مي كنه راجب ايمان ها! تو اون دسته بندي هم كه كردي بين خودت و بوف و بوف بصير؛ بيشتر شبيه بوف خالي فكر مي كنم. ولي با توجه به افكارت و زبونت!(تيكه هاي حاتمي كيا رو همه جا پخش كردي زفته) بيشتر مي خوره شبيه بوف خالي باشي تا خودت.
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
اولا من براي خدا تعيين تكليف نكردم.فقط مي گويم اگر يك خير مطلق و محض در اين كاينات ناشناخته وجود داشته باشد،عقلا(چون خير مطلق است) نبايد انسان هاي جستجو گري را كه عاقلانه و عاشقانه سراغ حقيقت را مي گيرند،عذاب كن.
خوب اینجوری نمیشه رو ادعایی که کردی رو بپوشونی.(منظورم همون تعیین تکلیفه) راحت بگو اشتباهی اون حرفو گفتم. نشین آسمون و ریسمون بباف که مثلا بخوای درست کنی آنچه را که گفته ای. نه ! شما نمیتوانی اینطوری قضاوت کنی. گزینه "اگر A پس B " (آنچنان که جمله شما هست) همچنان که خود میدانید هیچ دلیل برای درست بودن ندارد و اگر A غلط باشد میتواند هر نتیجه ای داشته باشد. اعم از غلط ، درست ، نیمه درست(!!!) و الخ !
در ضمن من نمیدانم در میان جمله ای اینچنین : a---->b چرا کلمه "عقلن" را میاوری ؟ هیچ دلیلی نداره. چون همونطور که گفتم جائیش که به عقل مربوط میشه اینجاهاست که :
1. به غلط بودن گزاره a هم توجه کنی و فرض( احتمالا پیش فرض ! ) بر درست بودنش نزاری.
2. بخش عقلانی جمله فرمتشه. یعنی ساختار ریاضی اون. نه حرفی که توش میزنی ! اینکار خلط مطلب و خوروندن یک حرف با کاتالیزور حروف : عقلن هست. لطفا درست نتیجه گیری کنید ! :happy:
دیم:
پس دو حالت دارد:يا وجود دارد يا ندارد.اگر وجود ندارد،براي من يكي هيچ چيز ديگري مهم نيست. تف به صورت اين جهان اتفاقي و بي هدف مي اندازم و خود را بايك خداي دروغين خود ساخته مشغول مي كنم تا اين زندگي سگي به پايان برسد.
میبینی عزیزجون ؟ شما اصلا نمیتونی بدون خدا زندگی کنی و این نشوندهنده محدود فکر کردنته ! نشونه خشک فکر کردنته ! نشونه اینه که بر خلاف ادعات همه گزینه ها رو نگاه نمیکنی !
شما با این فرض که خدا نیست...خودت نگاه کن رسیدی به اینکه " خود را با یک خدای دروغین خود ساخته سرگرم میکنم" ....من هیچی نمیگم ! خودت قضاوت کن این حرف یعنی این :
حتی اگر خدا نباشد......من خدایی دروغین بر میگزینم و پرستش میکنم ! .............

اگر وجود دارد يا يك موجود زور گوي نا عادل است و يا منشا مطلق همه خوبي ها و زيبايي ها و نيكي هاست.
اگر موجودي زور گو و نا عادل است بد و خوب برايش فرقي نمي كند و همه را عذاب خواهد كرد.پس لازم نيست براي جلب رضايتش بد باشم.
اگر منشا مطلق همه خوبي ها و زيبايي ها و نيكي هاست، ايمان آوردن و خوب بودن مرا به آن منشا مطلق زيبايي نزديك خواهد كرد.
خوب شما یی که فقط دو گزینه ای فکر میکنی . من همیشه فقط 0 و1 رو نمیبینم. چون تو همین دنیا همه چیز رو طیفی و از منفی بینهایت تا مثبت بینهایت دیده ام ! 0 و 1 در باره زندگی بکار بردن کار درستی نیست. اینطور نتیجه گرفتن یعنی شما ریاضی بلد نیستی ! اینکه میخواهی با رد کردن گزینه های دیگه برسی به چیزی که میخوای اثباتش کنی(هر چند کسی ازت نخواست و خودت میخوای اثباتش کنی) یعنی یه چیزایی از ریاضی میدونی و میخوای بکار بگیریش ولی از من میشنوی نکن داش بوف بصیر ! نکن ! فلاسفه ای مثل ارسطو و ابن سینا بهتر از من و تو ریاضی میدونستن و نتونستن چیزی و اثبات یا رد کنن . دلیلش هم کند بودن ابزاره نه کند بودن ذهن من و تو یا بوعلی ! متوجهی ؟ یعنی این ابزار خوبی برای بررسی مسائل زندگی نیست. همونطور که میبینی به استدلال به ظاهر 2 2 تا 4 تای شما چه ایراداتی میشه گرفت و تازه ادامه هم داره :
اگر هم چيزكي از چيزهاي مسخره دنيا را در قبال اين ايمان از دست بدهم برايم هيچ اهميتي ندارد
شما بگو : اون چیزک چیه ؟ الکل نخوردن ؟ سکس با روشهایی که ملاها میگن نداشتن ؟ همین ؟
نه داداش ! اونچه که دین (!) ی که شما بهش اعتقاد داری ازت انتظار داره ایناست :
- چشم بستن بروی اینکه با پولی که بعنوان مالیات و آبونمان تلفن و آب و برق ازت بزور میگیرن بیاین هزینه 22 بهمن و مرقد امام و برنامه های مزخرف تلویزیون و رادیو و چراغانی نیمه شعبان و پلاکاردهای بسیج و **** و ....بکنن و شما تو خیابون های با روسازی مزخرف با ماشینهای مزخرف زوری با سرویس تلفن مزخرف با آلودگی مزخرف با میلیونها آدم دیگه تو جون هم لول بزنی و :
- مثل آدم نمازتو بخونی
- تو اداره یه کارمند با اخلاص باشی که رشوه گرفتنهای مقامات بالاترتو نمیبینی
- سر وقت مسجد بری
- خمس و زکات مالتو با دقت میلیاردیوم ریال در بیاری و بموقع پرداخت کنی به ملای محلتون !
- مثل یک شهروند خوب به مسابقات تلویزیونی زنگ بزنی و بگی : بالا بالا بالا پایین پایین چپ چپ راست....آقای احمد زاده چرا کمک نمیکنید به این خانوم قبلیه کلی کمک کردی ...
- به خانومهای بد حجاب نیگا نکنی و امر به معروف و نهی از منکرشون کنی
- بزاری سگهای **** سوراخ سنبه های ماشینتو هر وقت که خواستن و بهر دلیل بگردن که مبادا کمی مواد خلاف پیدا کنن
- مثل یه آدم درست معتاد بشی و زیاد کاری به کار اینکه کی قرار ه رئیس جمهور بشه نداشته باشی و فقط تو همه انتخابات شرکت کنی !
- همه اخبار تلویزیون رو نیگا کنی و همه حرفاشم باور کنی. حتی اگر داری هر روز از فقر بدتر میمیری این خبر رو که رشد اقتصادی ایران امسال از آمریکا هم بالاتر است رو باور کنی
- خوب شعار بدی و بر علیه دشمنان حکومت تظاهرات کنی
-موقع جنگ در جهت اهداف کشورت و پیش از اون ولایت قابلیت استفاده حتی بعنوان سد انسانی رو داشته باشی
- ذوب در ولایت باشی
..
چی بگم بوف جون ! خودت میدونی ! ایرانی نیازی به گفتن این حرفا نداره :(
شما با قبول کردن اون دین گردن میزاری به این چیزا ! نمیتونی انکار کنی ! مسئله فقط خدا نیست عمو ! خیلی ساده ای ! اون فقط یک بازیچه است ! این حرف رو از من قبول نمیکنی حداقل بشنو :
همه دینهای دنیا ابزارند ! ابزار دست روحانیون اونها !
برای مومنین به اون دینها هدفند ولی برای اونها ابزاره !
شما نمتونی خدای کتابهای دینی و قبول کنی و این مسائلی که نوشتم رو قبول نکنی ! مثل یه زیپه ! اگه اونو قبول کنی مابقیشم خودبخود باز میشه و میاد ! به همین سادگی !
من حرفم اینه : نه که حتی دین حتی خدا ساخته و پرداخته دست انسان برای حکومت فرد( یا گروهی ) بر دیگران است. **** ما آدمها هم مثل مورچه هاست. بر اساس قدرت. هرمهای قدرتو که میشناسی ایشالله ؟ اینم ابزار میخواد ! ابزارشم خداست و دین. سوء استفاده از نیاز های درونی آدمها برای استثمارشون ! برای بزیر یوغ کشیدنشون ! ..........

زيرا از تمام اين بازي هاي مسخره خسته شده ام
اگر دقیقا بدانی که از چی خسته ای .......دیگه با من بحث نمیکنی ! باور کن !
در ضمن مسايلي وجود دارد كه دروني و شخصي است و ربطي به بحث هاي منطقي عقلاني ندارد
همونطور که گفتم یه گزاره که میتونه ارزشش غلط یا درست باشه.......با گذاشتن کلمه"عقلن" وسطش منطقی و عقلانی نمیشه ! :)
من با توجه به تئوري بازي ها و حساب احتمالات به اين نتيجه رسيده ام كه ايمان آوردن به صرفه تر است!
زندگی بازار نیست ها ! چقدر بفکر سود و زیانی ! من که منم اینطور درباره زندگیم فکر نمیکنم ! میشه بگی به صرفه تر از چی ؟ و هزینه های که بابت هر کدوم میپردازی رم بگی ؟ از سود میگذریم و دیگه مباحث آنالیز بنفیت به کاست رو انجام نمیدیم چون بحث به درازا میکشه ! :happy:
ولي اين ها كاملا شخصي است و قبول دارم كه نمي توان به آنها استناد كرد
محترمانه میگم که اینجور مسائلو بزار برا خودت بمونه. همون که فعلا هست و گفتی رو بزرگ کن مابقیش پیشکش.

من religous بودن را به spiritualبودن ترجيح مي دهم به شرطي كه شرع مرا امر به نيكي كند.اين شرع بايد ها و نبايد هايي براي من ايجاد مي كند. اگر بايد هايش امر به خوبي و نبايد هايش نهي از بدي بكنند با آغوش باز آن ها را مي پذيرم و اگر بعضي جاها تعارضاتي بين شرع و عقل ببينم سرگشته مي شوم و از خدا مي خواهم كه راه را به من نشان دهد.
اصلا از شما انتظار نداشتم اینگونه حرف بزنید ! میدونی سوالم چیه دیگه........:)....فقط بگو خوبی چیه ! همین !
:)
بزار من کمکت کنم :
از چند چیز نام بردی : خوبی و بدی ، شرع ، عقل . (خدا رو جزء شرع حساب کنیم دیگه نه ؟ )
خوبی و بدی رو اگر شرع (همون ملاها ! ) بهت نمیگن و از عقلت برای استخراج اونها استفاده میکنی و بعد با شرع مقایسه اش میکنی ( آنچنان که از متنت بر میاد) یعنی خودت منبع تشخیص خوبی وبدی هستی و اگر اینطوره بگو چه نیازی به خدا و دین داری.
اگر اینطور نیست چرا الکی اسم عقل رو میاری؟
اگر نيافتم اين افتخار را دارم كه تا آخرين لحظه عمر جستجو كرده ام
داداش هنوز چیزی معلوم نشده که شما بهش افتخار میکنی ! کسی نگفته گشتن خوبه ! بزار اون روز قیامتی که ادهایش رادارید برسه مشخص میشه. نه که الان !
اسلام هم آخرينversion(!) در ميان ادياني است كه ادعاي آسماني بودن را دارند،مسلمانم.
میشه اینو اثبات کنی. بر اساس چه تاریخی اینطوره ؟ میشه بگی ؟ گزاره های اخباری باید جاشون به جایی بند باشه. وقتی ماهیت حرف تاریخیه لابد به کتاب تاریخ ! من میخوام بدونم اینو کی گفته؟؟
زندگي در حال جستجو بسيار زيبا تر از آرميدن در فضايي معلق است
این هم نظر شما و جزء همان شخصی هاست که گفتم نیازی نیست بگیمشون. نظر من مخالفه. مثل شما هم نیازی به دلیل آوردن ندارم.
گویا این روزها نوشتن گزاره هایی که بدیهی فرض میشن رونق گرفته. .... حداقل مثل همون اول بحث یه دلیل ( هر چند آبکی براشون بیار) چه میدونم یه کلمه عقلن منطقن و ..... بزار بغلش.
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
به نقل از newmind :
حضرت كاكو؛ از گير كه گارد چيزي خوندي؟ ترس و لرزش رو؟ بحث قشنگي مي كنه راجب ايمان ها! تو اون دسته بندي هم كه كردي بين خودت و بوف و بوف بصير؛ بيشتر شبيه بوف خالي فكر مي كنم. ولي با توجه به افكارت و زبونت!(تيكه هاي حاتمي كيا رو همه جا پخش كردي زفته) بيشتر مي خوره شبيه بوف خالي باشي تا خودت.
الان دارن میرم عروسی. وقت نیست جواب بدم. خوشحالم که این بحث شمارم علاقمند کرده. فقط دوست دارم بیشتر از نوشتن اینکه چجوری هستید کمی هم دلیل بیاورید و استدلال کنید .
درباره کتابها هم ......اممممم.....اون که گفتی رو نخوندم ولی من زیاد کتاب خوندم جناب ذهن تازه ! :happy:

چاکر قربون
سیبیل فدا !
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
به نقل از Kako :
ممد پس تو هم میخونی اینجا رو؟ بابا فیلسوف !
آره سوال خوبیه. احتمالا اینکه از مرگ میترسیم دلیلش اینه که فکر میکنیم درد داره ! درد نداره که ! خیلی ساده ! شل میکنی ! همین........بعد تموم میشه.
دلیل اینکه فکر میکنیم مرگ درد داره هم اینه که یه سری دردهای شدید به مرگ ختم پیدا میکنند. مثلا تصادف با ماشین درد داره و ممکنه مرگ بار هم باشه و ......
بوف جون. من شرمندتم سعی میکنم همشه مربوط به سوال و بحث جواب بدم ولی از خاصیت های بده من ه که بعضی وقتا قاط میزنم و هر چی دوست دارم میگم...ببشید. متوجه هستم که نزدیکه تفکراتمون به هم. این توضیح آخری هم خوب بود و روشنگر! فقط شاید من رادیکال تر و تند رو تر باشم..همین. اصول تفکر هیچ و پوچی دنیا یکیه.
من زیاد حرف زدم. نوبت شماهاست که بنویسید. اگر دوست دارید. من برای کسی و به امید چیزی اینا رو نمینویسم. فقط چون احساس بهتری دارم بعد از نوشتنشون مینویسم. همین !
از تمام دوستانی هم که بهشون بر خورد یا بد صحبت کردم باهاشون هم معذرت میخوام و البته این بهیچ وجه بمعنی کوتاه اومدن از حرفام نیست.....فقط بعضی وقتا داغ میشم و هر چی میخوام میگم.....

کلا بحث خوبیه اگر به خودکشی منجر نشه ! :lol:
امین هم نکات رو خوب میگیره ها ! ;)
غصه دردو نخور خودمون يه جوري مي كشوشونيمت كه دردت نياد (با سيبيل حاجي غيرت دارت ميزنيم كه دردت نمي ياد كه هيچ كيف هم ميكني!!!!!! :D ;) )
 

buf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2003
نوشته‌ها
676
لایک‌ها
3
چه طوری میشه گفت "چون ایمان آوردن به صرفه تره من ایمان میارم"؟؟!

ایمان یه چیز ناخودآگاهه تو عمق ضمیر آدم. ولی این جور حساب کتابا یه چیز خودآگاهه. شاید آدم اعمال ظاهری شو بتونه بر اساس این حساب کتابا تنظیم کنه (مثلا نماز و اینا) ولی اعتقاد قلبی آدمو نمی تونه عوض کنه.

آدم یا ایمان داره به یه چیزی یا نداره (یا به نتیجه قطعی نرسیده) ترکیب این 3 حالت ممکن نیست...
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47
به نقل از Kako :
الان دارن میرم عروسی. وقت نیست جواب بدم. خوشحالم که این بحث شمارم علاقمند کرده. فقط دوست دارم بیشتر از نوشتن اینکه چجوری هستید کمی هم دلیل بیاورید و استدلال کنید .
درباره کتابها هم ......اممممم.....اون که گفتی رو نخوندم ولی من زیاد کتاب خوندم جناب ذهن تازه ! :happy:

چاکر قربون
سیبیل فدا !
يه سوال خارج از بحث دارم :happy: شما سيبيلوها - عروسهاتونم سيبيلو هستند :D ;)
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44

newmind

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 آپریل 2004
نوشته‌ها
14
لایک‌ها
0
محل سکونت
tehran
يه بار يه نوشته خوندم تو شرق از نوشته هاي كيركه گارد كه خيلي جذاب بود واسم و به نوعي چارچوب فكريش تو اون بود. فكر كنم خيلي موثر بوده تو طرز فكرم. نه اين كه چيز جديدي باشه ها، نه! بيشتر ازين خوشحال شده بودم كه يه مشت فكر پراكنده به صورت جمع و جور و متمركز بيان شده بود. حالا يه تيكه هاييش رو اينجا ميزارم و لينك مطلبش رو هم اضافه مي كنم.

<ايمان نيازمند ادله علمی و تاريخی ؛ يا به واقع نيازمند حقيقت ابژکتيو يا عينی نيست و نمی تواند هم باشد . زيرا شالوده ی ايمان ؛ معرفت عينی و صدق و کذب پذيری تجربی و علمی نيست . در برابر ؛ ايمان از رهگذر گزينش و انتخاب ؛ تصميم گرفتن و " تن به خطر دادن " سر بر ميدارد .>

<ايمان داشتن ؛ ايمان داشتن را آرزو کردن ؛ يعنی بدل ساختن زندگی خويش به يک محاکمه . آزمون های روزانه ؛ همانا محاکمه ی ايمان است . با اين وجود اگر تا روز قيامت هم در اين باره برای طبع های بزدل و سست موعظه کنيم ؛ آنها نخواهند فهميد ؛ به واقع نمی خواهند بفهمند . به زعم آنها همين قدر کافی و خوب است که فرد ديگری خطر را به جان بخرد و سپس آنها از او پيروی کنند و او به آنها اطمينان و يقين بخشد . حالا بيا خطر را به خود آنها بسپار . [جواب می دهند :] نه ؛ ممنونم .
اکنون اگر بخواهيم به مساله مسيحی شدن بپردازيم ؛ بايد تفاوتی ديالکتيکی را در قياس با قضيه سقراط ؛ به خاطر بسپاريم : آنجا که مساله بر سر ناميرايی و جاودانگی است ؛ انسان صرفا درگير خودش و ايده يا عقيده است ؛ نه بيشتر . ولی وقتی انسان به يک باره ايمان داشتن را انتخاب می کند ؛ يعنی تصميم مي گيرد زندگی اش را بر سر اين ايمان بگذارد ؛ آنگاه رخصت خواهد يافت از رهگذر نيايش ؛ ( به شيوه ای مستقيم ) به مسيح توسل جويد . بنابراين ؛ واقعه يا امر تاريخی ؛ در حکم علت يا سبب است ؛ ولی هنوز هم چيزی جز ابژه يا موضوع ايمان نيست . ولی تمام طبع های بی روح روی از اين مساله بر می گيرند . می گويند همه چيز را بر سر يک "اگر" گذاشتن ؛ در حکم گونه ای تشکيک است ؛ اين کار بسيار دور از واقع و موهوم است ؛ پوزيتيو و دسترسی پذير نيست . دليل اين حرف اين است که آنها نمی خواهند تن به "مخاطره" دهند . اين بذر فقدان معنويت و عينيت روح را مسيحيت [در روند تاريخی] همواره با خود حمل کرده است و همين بذر است که ؛ سرانجام ؛ کار مسيحيت را به پايان رسانده است .>

ديالكتيك مسيحي شدن
 

buf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2003
نوشته‌ها
676
لایک‌ها
3
جالب بود نيو. مرسي...
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
47

boofbasir

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2004
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
كاكوي عزيز! جواب مفصل شما را خواندم.هم من و هم شما مي دانيم كه بسياري از گفتگوهاي بين من و شما بارها بين افراد مختلف تكرار شده است. جواب هاي كليشه اي شما پاسخ هاي كليشه اي دارند و آن پاسخ ها نيز همينطور...
اما يك سوال!چه چيزي باعث شده است كه اين قدر وقت بگذاريد و بنويسيد؟
درضمن مدتي در سفر خواهم بود و شايد ننويسم.تا بعد خدا چه خواهد!!!
 

iranvig

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
433
لایک‌ها
6
سن
55
به نقل از faridbahal :
شرمنده كاكو جان من كل حرفات رو نخوندم اما از اون چيزي كه خوندم بر مياد كه شما زدي زير خدا و اديان اره؟
توي همين مايه تيله (بابا بيخيال شيد چه باشه چه نباشه خوبي و بديش هم مهم نيست ، ارزش دم رو داشتن بسيار بيشتر از فكر كردن به يه موجود خيالي و موهومه) اگه خوبه خوب باشه باز توفيري به حال من نميكنه من ميخوام نزديكش بشم كه چيكار كنم مثلا خدايي بشم يا كه چي چه چيزي بدست ميارم وقتي دارم زندگي توي اين جهان رو از دست ميدم؟؟؟؟؟؟
 

iranvig

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
433
لایک‌ها
6
سن
55
آقايون شايد خيلي به بحث ارتباط نداشته باشه ولي خوب بي ارتباط هم نيست(هرچي باشه بوف مال صادق هدايته) اين سايت گورستان پاريسه (البت فقط ورژن فرانسويش كار ميكنه) قبر صادق هدايت هم توشه ببيد چه كلاسي گذاشتن واسه مردهاشون(بعد ميگين ايروني مرده پرسته ؟؟؟ :p اينم لينك : http://www.pere-lachaise.com/
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
به نقل از boofbasir :
كاكوي عزيز! جواب مفصل شما را خواندم.هم من و هم شما مي دانيم كه بسياري از گفتگوهاي بين من و شما بارها بين افراد مختلف تكرار شده است. جواب هاي كليشه اي شما پاسخ هاي كليشه اي دارند و آن پاسخ ها نيز همينطور...
اما يك سوال!چه چيزي باعث شده است كه اين قدر وقت بگذاريد و بنويسيد؟
درضمن مدتي در سفر خواهم بود و شايد ننويسم.تا بعد خدا چه خواهد!!!
ممممممم.......!
هه !
ممممم؟ !! اوووووممممم!؟؟؟!
 

buf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 ژانویه 2003
نوشته‌ها
676
لایک‌ها
3
اگه خوبه خوب باشه باز توفيري به حال من نميكنه من ميخوام نزديكش بشم كه چيكار كنم مثلا خدايي بشم يا كه چي چه چيزي بدست ميارم وقتي دارم زندگي توي اين جهان رو از دست ميدم؟؟؟؟؟؟

دليل خوبي نيست! اين درست مثل همونه كه بگي "خدا چه باشه چه نباشه،اگه من بهش ايمان بيارم ضرر نمي كنم، پس ايمان ميارم"!
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
:
Originally Posted by faridbahal
شرمنده كاكو جان من كل حرفات رو نخوندم اما از اون چيزي كه خوندم بر مياد كه شما زدي زير خدا و اديان اره؟

توي همين مايه تيله (بابا بيخيال شيد چه باشه چه نباشه خوبي و بديش هم مهم نيست ، ارزش دم رو داشتن بسيار بيشتر از فكر كردن به يه موجود خيالي و موهومه) اگه خوبه خوب باشه باز توفيري به حال من نميكنه من ميخوام نزديكش بشم كه چيكار كنم مثلا خدايي بشم يا كه چي چه چيزي بدست ميارم وقتي دارم زندگي توي اين جهان رو از دست ميدم؟؟؟؟؟؟

شرمنده اشكان جون ولي وقتي دهن ما بستس از طرف ما نظر نده داداش عمو . قربون اون سيبيل تراشيده ات بشم من. (نارحت نشي يه وخ !‌ :happy: )
نه داداش . من چيزي رو انكار نميكنم. بهيچ وجه هم انكار نميكنم ! هر چيزي ممكنه. و هيچ چيزي بنظر من مهم نيست. اينكه ايمان داريد يا نداريد بنظر من اهميتي ندارد. فقط اگر به خود دروغ نميگوييد كافيست. نميگم هر كس از ملاها ها تبعيت ميكنه به خودش دروغ ميگه ! نه !‌ خيلي ها هستند كه عادت به زندگي گوسفند داري دارند و همانطور كه در نوشته نيومايند هم بود از گذاشته شدن باز سرنوشت بر دوش خود هراس دارند. ترجيح ميدهند زندگي خود را فداي يك كلمه حرفي كه معلوم نيست چه اعتباري دارد بكنند. و در عوض اين اطمينان را داشته باشند كه به بهشت ميروند.........اصلا ارزش بحث ندارند اين دسته. هر چند كم نيستند و حتي تو همين تاپيك هم ديديم نمونه هاشو.
افرادي هستند كه مي فهمند ملاها از دين بصورت ابزار استفاده ميكنند . اين را ميفهمند. ولي راهي جايگزين برايش ندارند. ( مخصوصا در ايران اينطوره ! ) خوب اين دسته هم يا مثل بوف خالي و خيلي هاي ديگه ( روشنفكران جديد‌) مجبور به اختراع روشي براي رسيدگي به مسائل و نيازي هاي ديني ميكنند. خداي مورد دلخواه خود را ايجاد ميكنند و ميپرستند يا به اديان ديگر ( مثلا بودا كه به اصول فكري اين دسته نزديك تر است ) روي مي آورند. اين دسته جهت گيري خاصي در قبال متا فيزيك دارند. همانطور كه فريد باحال دارد و بوف دارد. ( بوف بصير اگر آقاي خ ا م ن ه ا ي بگويد دارد و اگر نگويد ندارد ! )
اينكه من چطور هستم فكر كنم براي شما و هيچكس قابل درك نيست. ولي خودم خوب ميفهمم چطور هستم. خدا هست. حتي قابل لمس است. ولي خداي هر كس منحصر به خود اوست. ديگر ايمان و كتاب و مكتب و ...... بازي هاي ملايي است براي به زير زنجير كشيدن من و شما. قبلا هم گفتم.
به بوف بصير :‌ جزء همان دسته اي هستي كه گفتم ارزش وقت تلف كردن نداري ! به همين اكتفا ميكنم كه اگر جواب مفصل دادم براي اين بود كه اون فقط جواب شما نبود و حرف توش بود.
اينم بگم دليل اينطور گير دادنم به تو اينه كه داري اسم بوف و بصارت رو كثيف ميكني با اين طرز تفكرت گند زدي به اين اسامي. هر اسمي مسمايي دارد و يك فردي كه ميگويد :‌
شرع مرا امر به نيكي كند.اين شرع بايد ها و نبايد هايي براي من ايجاد مي كند. اگر بايد هايش امر به خوبي و نبايد هايش نهي از بدي بكنند با آغوش باز آن ها را مي پذيرم و اگر بعضي جاها تعارضاتي بين شرع و عقل ببينم سرگشته مي شوم و از خدا مي خواهم كه راه را به من نشان دهد.
بوف مسلك نيست ! بصير هم نيست. شما اين اسامي را خراب ميكني. اسمتو بزار يه چيزي كه بهت بخوره. يه يه چيز بي معني ( مثل كاكو ) كسي بهت كاري نداره !
شما فعلا از خدا موقع سرگشتگيهات بخواه راه راست رو نشونت بده ! يكمم بلند تر صداش كن چون بنظر ميرسه خوابه !
 

Kako

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 اکتبر 2003
نوشته‌ها
1,259
لایک‌ها
9
سن
44
البته اينو بگم كه نارحت شدم نخوندين اون پست منو . من حرفاي خوبي توش نوشته بودم . بخونين . حتمن بايد تبليغ بزارم كه :
حتمن بخونين...البت اگر خواستين "D
تا بخونين ؟ بحث فلسفه است.
يه بدي اينجا اينه كه وقتي پستو اديت ميكني نميفهمي كه وقتي چاپ ميشه چجوري ميشه و صفحه بندي و .... نداره :(
وگرنه يه جوري مينوشتم بهتر بخونين.
 
بالا