چند ماه قبل ، توي دانشگاه يك جشنواره نشريات دانشجويي برپا شده بود .
من هم توي يكي از همين نشريات عضو بودم ... هر كدام هم توي سالن ورزشي دانشگاه ، يك مقداري فضا براي غرفه نشريه داشتيم ... :happy:
ما واسه تزيين غرفه مون ، تصميم گرفته بوديم كه پارتيشن هاي غرفه را با
" كاه گل " بپوشونيم و بعدن مثلا رووش آينه كاري كنيم و رنگهاي مختلف بزنيم و ... ( انقذه خوشگل شده بيد ! .. عكسش را پيدا كنم ميذارم براتون) :happy:
خلاصه ، من هم غاطي بقيه بودم و جو گير شدم و شروع كردم به گل بازي و گل زدن به در و ديفار غرفه :happy: ... بعد يكي ديگه از بچه هاي نشريه ، واسه شوخي يك كم از گل ها را ماليد به صورت من ...
من هم خواستم تلافي كنم .. ولي فرار كرد !! ... مجبور شدم گل را از راه دور به سمتش شليك كنم ... خب خطا رفت .. :lol: حالا حدس بزن به كي خورد ؟ به يكي از دخترهايي كه توي يك نشريه مذهبي عضو بودش ...:wacko: دختره هم از همونهايي بود كه وقتي بهشون نگاه ميكني ، كلا سه تا چيز بيشتر نميبيني ازشون : دوتا سوراخ دماغ + چشم راست ( چشم چپ در زير چادر هستش ) ....:wacko: تمام بچه هاي سالن تركيده بودند از خنده ....
حالا تازه من رفتم سراغش كه واسش تميز كنم .. خو حواسم نبود كه دستهام هنوز گلي هستند .:wacko: .. يعني كه آره خلاصه ..:lol: بقيه گلهايي كه توي دستم مونده بود هم همچين قششنننگگگ ماليدم تو صورتش ...