hajagha
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 20 دسامبر 2002
- نوشتهها
- 470
- لایکها
- 4
- سن
- 47
و چه آرام یکی یکی میروند. اول عمران. بعد آتش و حالا هم قیصر...
و چه سخت است دل بریدن از کسی که دل برید و رفت.
و خدا لعنت کند این دنیا و دل بستگی اش را.
و خدا. خدا. خدا.
نمی آید. بر زبانم هیچ نیست که که هر جه هست از چشمانم می آید.
خوشا به حالت.
از حالا تا چند روزی همه به یادت هستند. از تو خواهند گفت و از کارهایی که کردی و آنها نکردند. و تو. تو از آن بالا خواهی خندید. به ریش همه ما ها.
خوشا به حالت.
و چه سخت است دل بریدن از کسی که دل برید و رفت.
و خدا لعنت کند این دنیا و دل بستگی اش را.
و خدا. خدا. خدا.
نمی آید. بر زبانم هیچ نیست که که هر جه هست از چشمانم می آید.
خوشا به حالت.
از حالا تا چند روزی همه به یادت هستند. از تو خواهند گفت و از کارهایی که کردی و آنها نکردند. و تو. تو از آن بالا خواهی خندید. به ریش همه ما ها.
خوشا به حالت.
یادش گرامیسراپا اگر زرد و پژمرده ايم ولي دل به پاييز نسپرده ايم
چو گلدان خالي، لب پنجره پر از خاطرات ترك خورده ايم
اگر داغ دل بود، ما ديده ايم اگر خون دل بود، ما خورده ايم
اگر دل دليل است، آورده ايم
اگر داغ شرط است، ما برده ايم
اگر دشنه دشمنان، گردنيم!
اگر خنجر دوستان، گرده ايم؟!
گواهي بخواهيد، اينك گواه: همين زخمهايي كه نشمرده ايم!
دلي سربلند و سري سر به زير از اين دست، عمري به سر برده ايم