به چه جوابی میخوای برسی؟
پدرت الان سنی ازش گذشته بعد این همه سال هم عمرا بتونی ذره ایی تغییر در رفتارش بدی
دو راه داری
راه اول این که بهش نزدیک بشی و سعی کنی محبتتو تو وجودش ببری و باهاش رفیق بشی و در کنارش هدفتو پیگیری کنی و سعی کنی روش تاثیر گذار باشی
راه دوم این که راهتو کلا ازش جدا کنی یه کار گیر بیاری و مستقل شی و دیگه برات مهم نباشه به کی میده و از کی میگیره
در کل هیچ کدوم ما جای تو نیستیم و هر جورم بگی نمی دونیم موقعیتت رو درک کنیم شاید اگه بابای منم دست رو مادرم بلند میکرد من الان جای شما دنبال چاره بودم
سعی کن هر کاری میکنی قبلش منفعت مادرتو در نظر بگیری و بی گدار به آب نزنی
راه اول که کلا منتفی هست چون انقدر خانواده عوضیش از من و مادرم بد گفتن که بمباران مغریش کردن و کاملا شست و شوی مغزی شده
راه دوم هم راهی هست که من انتخاب کردم تا لیسانس فقط درس میخونم و بعد از اون هم کار میکنم و هم درس میخونم و مادرم رو هم میارم پهلوی خودم
درسته ایشون پدرت هست و احترامش واجب ! ولی پدر هم یک سری حق و حقوقی نسبت به فرزند و خانوادش داره ، شک نکنید اگر دنیای دیگه وجود داشته باشه خواهد کشید.
اگه حرف حساب حالیش میشه که بشین باهاش صحبت کن ، اگه نه که هیچی.
بنظرم اگه حرفی هم بزنی پشم حسابت نکنه :دی پس نیاز هست به یک بزرگتر ، مثلا دایی شما یا اگر پدر مادریتون در قید حیات هست ازش کمک بگیرید که منطقی این موضوع حل بشه و اگر حرف حساب حالیش نشد بگه طلاق مادرتون رو خواهد گرفت ، اینجوری شاید به خودش بیاد. دقت کنید که بزرگتری از پدر شما اینکار رو باید انجام بده که احترامش توی اقوام و خانواده زیاده که حتما چنین کسی تو هر خانواده ای هستش.
شما هم اگر درس میخونید بشینید درس بخونید یا در کنارش یه کاری پیدا کنید که خرج خودتون رو در بیارید ..
متاسفم واسه چنین پدری.
حرف حساب که کلا حالیش نمیشه اگر هم بهش حرف حساب بزنی میگه به تو ربطی نداره , کلا این فقط یه جمله رو بلده اونم همین به تو ربطی نداره هست
پدر مادرم هم متاسفانه فوت کرده و بدبختانه تر قبل از این که این ازدواج نکبت سر بگیره فوت کرده وگرنه اصلا نمیذاشت این ازدواج سر بگیره بزرگ هم مادر مادرم هست که اون هم هرچی حرف میزنه به همون دلیل خط بالا هیچ فایده ای نداره
دختری یا پسر ؟ چند سالته فدات شم ؟
اول تاپیک هم گفتم 18 سالمه پسر هستم