حالات و احوالات کنونی خود را با شعر بیان کنید.

[Bvafa]

غم که می‌آید در و دیوار، شاعر می‌شود
در تو زندانی‌ترین رفتار شاعر می‌شود
می‌نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
خط‌کش و نقاله و پرگار، شاعر می‌شود
تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حس کنی؟
حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود

تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم
از تو تا دورم دلم انگار شاعر می‌شود
باز می‌پرسی: چه‌طور این‌گونه شاعر شد دلت؟
تو دلت را جای من بگذار شاعر می‌شود
گرچه می‌دانم نمی‌دانی چه دارم می‌کشم
از تو می‌گوید دلم هر بار شاعر می‌شود




نجمه زارع​

 

[ibest]

بس که لبریزم از تو
می خواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سرنَهَمْ آرام
به سبک سایه به تو آویزم ...


#فروغ_فرخزاد


فرستاده شده از SM-A720Fِ من با Tapatalk

 

[amir7310]

بهر تو می‌سوزد دل ولی تو نداری ز حال زارم خبری

آه جگر سوزم را به دل تو زیبا ز چه نبود اثری

 

[Bvafa]

کاش، گلدانِ پشت پنجره ات بودم ..
هی زرد می شدم هی غصه ام را می خوردی ..

سبحان زمانی

 

[roya7]

اي که شمشير جفا بر سر ما آخته اي
دشمن از دوست ندانسته و نشناخته اي
من ز فکر تو به خود نيز نمي پردازم
نازنينا تو دل از من به که پرداخته اي
چند شب ها به غم روي تو روز آوردم
که تو يک روز نپرسيده و ننواخته اي
گفته بودم که دل از دست تو بيرون آرم
بازديدم که قوي پنجه درانداخته اي
تا شکاري ز کمند سر زلفت نجهد
ز ابروان و مژه ها تير و کمان ساخته اي
لاجرم صيد دلي در همه شيراز نماند
که نه با تير و کمان در پي او تاخته اي
ماه و خورشيد و پري و آدمي اندر نظرت
همه هيچند که سر بر همه افراخته اي
با همه جلوه طاووس و خراميدن کبک
عيبت آنست که بي مهرتر از فاخته اي
هر که مي بيندم از جور غمت مي گويد
سعديا بر تو چه رنجست که بگداخته اي
بيم ماتست در اين بازي بيهوده مرا
چه کنم دست تو بردي که دغل باخته اي

 

[roya7]

من به کدام دلخوشی می خورم و طرب کنم
کز پس و پیش خاطرم لشکر غم کشیده صف

 

[amir7310]

گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم، هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است ...:general507:

 

[roya7]

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد

 

[roya7]

دانم سر اید قصه ام چندان نماند غصه ام
زین آه خون افشان که من هر صبح و شامی می زنم

 

[roya7]

خیره کشیست ما را دارد دلی چو خارا
بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن

 

[yaser_jab]

اگر آن درخت
که ساعت قرارمان را میدانست
هنوز ایستاده بود
ما یکدیگر را گم نکرده بودیم

 

[Bvafa]

من همي کندم نه تيشه، کوه را

عشق شيرين مي‌کند اندوه را

+هوشنگ ابتهاج

 

[ehsanservat]

خیره کشیست ما را دارد دلی چو خارا
بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن

کجا بودی نبودی :general503:

 

[roya7]

شوخی نگر مرغ دل بال و پر کباب
سودای خام عاشقی از سر بدر نکرد

 

[Bvafa]

کجا رسد به تو مکتوب گریه آلودم
که باد هم نبرد کاغذی که نم دارد

 

[roya7]

حالیا مصلحت وقت در آن می بینم
که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم
جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم
تا حریفان دغا را به جهان کم بینم

 

[roya7]

چون دلت با من نباشد همنشینی سود نیست
گرچه با من می نشینی چون چنینی سود نیست

 

[kyle]

این روزها دلم اصرار دارد


فریاد بزند ....

اما ....

من جلوی دهانش را میگیرم

وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد ....

... ... این روزها من خدای سکوت شده ام ....

خفقان گرفته ام

تا

آرامش اهالی ِ دنیا خط خطی نشود!

 

[ibest]

بی من، تو به سر بری همه عمر


من بی تو گمان مبر که یکدم..

#سعدی
‌‌‌‌

 

[Bvafa]

آنکه مَست آمد و دستی به دل ما زد و رفت...!
خواست تنهایی ما را به رُخ ما بِکشد