Reza021
Registered User
ro esab ra raftan
منظورت مضمون بود ؟ خوب اون رذيلتهای خفنتو نگو. يواشهاشو بگو.چه تاپيك جالبي. من چند وقت پيش به اين فكر مي كردم كه تاپيكي با اين مضموم ايجاد كنم (نه شايد اينجا) بعد با خودم فكر كردم چرا بايد آدم بدي هاي خودشو به همه بگه؟ من خودم رذيلت اخلاقي زياد دارم. اما فكر نمي كنم دليل كافي براي بيانش وجود داشته باشه؟ مثلا غيبت كردن براي اين بده كه نظر آدمو نسبت به فردي كه ازش غيبت ميشه تغيير ميده. مثلا خود من خيلي وقت ها شده كه نظرم در مورد يكي از دوستام وقتي يكي ديگه ازش غيبت كرده واقعا عوض شده و هيچ وقت نتونستم اون صميميت قبلي رو باهش داشته باشم. حالا بيان كردن رذيلت هاي اخلاقي جز عوض كردن نظر دوستان نسبت به هم چه تاثيري داره؟ اگه داره منو راهنمايي بفرمائيد.
اين مطلب که فراگيری بالای 90 درصد داره.بهم بگن يه ليوان آب ميدی بهم ، داداشمو صدا ميکنم ميگم ببين چی ميگن ! مثينکه کارت دارن:lol:
حالا به موقع اونم يه بلايی سر تو مياره.ایول
منم همین بلارو سر داداشم میارم:lol::lol:
سلا به همگی
سلام به همگی
من علی هستم ۲۰ سنمک.از حدود سه سال پیش می خواستم خودمو اصلاح کنم چون از سوی جامعه پذیرفته نمی شدم(به خاطر اخلاقم) و همیشه دلم می خواست بهم توجه بشه(که تو کانون توجه باشم) و اینطور شد که به فکر افتادم که خودم رو باید اصلاح کنم و تقریبا حدود یک سال طول کشید که فهیمدم حسادت دارمو و تو طول یک سال همه راهی رو هم که امتحان کردم وقتی فهمیدم حسادت دارم شاید یک ساعت اول بهترین دوران عمرم بودش ولی بعد از اون خیلی کارم سخت شد نه اینکه سرد بشما نه. ولی خیلی مشکل شد و مثلا تو هر جمعی می رفتم فقط همون موقع زور میزدم حسادت بره و اینجوری هم همیشه استرس داشتم دیگه روحیه ام داغان شده بود وهمین طور مردم گریز و همیشه سعی می کردم بیشتر از همه دور بشم و شش هفت ماهی همین جور بود که فهمیدم یه مشکل شخصیتی دیگه هم دارم و ...اون مشکل غرور بود دیگه دیوونه شده بودم دیوونه دو سه روز فقط گریه می کردم و به بخت بد خودم لعنت می فرستادما. و از این جور کارا که اونایی گرفتارش هستند می فهمن و هشت ماه هم همینجوری به خودم امید می دادم که پایان شب سیاه و ... از اینطور حرف.والان حدود شش ماه دیگه ناامید شدم خسته شدم ناامید خسته.. و چند بار خواستم خودمو بکشم ولی دیدم نه نمیشه.و اینکه نمیتونستم با کسی در مورد مشکل صحبت کنم(به خاطر غرور لعنتی) و اینکه می دونستم درد من نمیتونن بفهمن تا یه جایی با یه کسی اشنا شدم اون اولین کسی بود که باهاش در این مورد حرف زدم و یه راه حل داد که نمیدونم جواب بده ولی از خدا می خوام جواب بده و دوست دارمم کسایی که این مشکل بزرگ و سد رو تو زندگیشون دارن بیان با هم صحبت کنیم و با هم اشنا بشیم و راه حلی منطقی بدست بیاریم و دوست دارم بدونیم چند نفر به این مشکل بزرگ خوردن من تنهام یا؟
و اونایی که این مشکل و ندارن نمیتونن بفهمن و این مشکل اینجوری نیست که یه وقت باشه یه وقت دیگه نه(یعنی تو موقعیت حسود بشی و باقی وقتا حسود نباشی افتاد الان؟؟!!!!).و این مشکل یک مشکل ذاتی می باشد و از کوچیکی یعنی یک سال دو سالی تو ادم رشد می کنه همیشه هم با ادم میمومنه تو هر موقعیتی همیشه و همیشه... و سرتون درد اومد
فعلان بای..
بگم که جریان مال 5 ماه پیشه ها ترفند طرف کاری نکرد و الانم تقریبا به اخر خط رسیدما
ته ته ته ته ته ته ته خطم چون مطمئنم هستم دیگه راه ندارم که..
الانم واقعا دلم می خواد که بمیرم و...
از خوکشیم که می ترسم بد جور شدم یه مرده متحرکا
یه راه حل پیشنهاد بدین
به ایراد قبلیم اضافه میکنم: زیادی نترسو کله خرم! به قول دوستام از مرز شجاعت رد شدم رفتم تو حماقت
حالا به موقع اونم يه بلايی سر تو مياره.
سلام به همگی
من علی هستم ۲۰ سنمک.از حدود سه سال پیش می خواستم خودمو اصلاح کنم چون از سوی جامعه پذیرفته نمی شدم(به خاطر اخلاقم) و همیشه دلم می خواست بهم توجه بشه(که تو کانون توجه باشم) و اینطور شد که به فکر افتادم که خودم رو باید اصلاح کنم و تقریبا حدود یک سال طول کشید که فهیمدم حسادت دارمو و تو طول یک سال همه راهی رو هم که امتحان کردم وقتی فهمیدم حسادت دارم شاید یک ساعت اول بهترین دوران عمرم بودش ولی بعد از اون خیلی کارم سخت شد نه اینکه سرد بشما نه. ولی خیلی مشکل شد و مثلا تو هر جمعی می رفتم فقط همون موقع زور میزدم حسادت بره و اینجوری هم همیشه استرس داشتم دیگه روحیه ام داغان شده بود وهمین طور مردم گریز و همیشه سعی می کردم بیشتر از همه دور بشم و شش هفت ماهی همین جور بود که فهمیدم یه مشکل شخصیتی دیگه هم دارم و ...اون مشکل غرور بود دیگه دیوونه شده بودم دیوونه دو سه روز فقط گریه می کردم و به بخت بد خودم لعنت می فرستادما. و از این جور کارا که اونایی گرفتارش هستند می فهمن و هشت ماه هم همینجوری به خودم امید می دادم که پایان شب سیاه و ... از اینطور حرف.والان حدود شش ماه دیگه ناامید شدم خسته شدم ناامید خسته.. و چند بار خواستم خودمو بکشم ولی دیدم نه نمیشه.و اینکه نمیتونستم با کسی در مورد مشکل صحبت کنم(به خاطر غرور لعنتی) و اینکه می دونستم درد من نمیتونن بفهمن تا یه جایی با یه کسی اشنا شدم اون اولین کسی بود که باهاش در این مورد حرف زدم و یه راه حل داد که نمیدونم جواب بده ولی از خدا می خوام جواب بده و دوست دارمم کسایی که این مشکل بزرگ و سد رو تو زندگیشون دارن بیان با هم صحبت کنیم و با هم اشنا بشیم و راه حلی منطقی بدست بیاریم و دوست دارم بدونیم چند نفر به این مشکل بزرگ خوردن من تنهام یا؟
و اونایی که این مشکل و ندارن نمیتونن بفهمن و این مشکل اینجوری نیست که یه وقت باشه یه وقت دیگه نه(یعنی تو موقعیت حسود بشی و باقی وقتا حسود نباشی افتاد الان؟؟!!!!).و این مشکل یک مشکل ذاتی می باشد و از کوچیکی یعنی یک سال دو سالی تو ادم رشد می کنه همیشه هم با ادم میمومنه تو هر موقعیتی همیشه و همیشه... و سرتون درد اومد
فعلان بای..
من هیچ صفته بدی ندارم
حمینی که هس
ولی تنها صفتی که بده به نظر خودم اینه که خیلی ادمه رکی ام و اصلا خجالت مجالت تو کارم نیس
کلی صفته خوب دارم :
اخلاقم خیلی خوفئو ادم خوش صحبتی هستم
خیلی خوش خندم
اخلاقمو با طرف وقف میدم تا با من همیشه راخت باشه
خیلیم مهربونمو ادمه خوبیم واسه دردودل
خیلی با معرفتم
خیلیم ادمه بیغیماصلا به مشکلاتم عمیق فکر نمیکنم که اعصابم داغون شه , گوره بابی مشکل
همشم درحاله شوخیو چرتو پرت گفتن ....
این میباشد اخلاقه من را
با همین اخلاقمه که کلی رفیق تو دنیای واقعیو دنیای مجازی دارم
پ.ن : کوشی مامان لیلا ؟؟؟ دلم اصلا برات تنگ نشده
این خودش یه صفت بده! اومدی تو تاپیک صفتهای بد که همه ایراداشونو گفتن خوبیاتو گفتی:lol:
مرسی که کمک می کنید.:blush: ولی من زیاد به کتاب و این جور چیزها برای رفع مشکلم اعتقاد ندارم. شایدم هم حوصله کتاب خوندن ندارم این حرف می زنم:lol:. خیلی از راه حلهایی که به من پیشنهاد شد هم امتحان کردم ولی نتیجه ای نداد. البته اگه کسی راهنمایی خاصی به جز معرفی کتاب بلد باشه ممنون میشم به من هم بگه.
منم یه عالمه صفت بد دارم .
خیلی کله خرم .
خیلی ...ون گشادم . تا یه کاری رو انجام بدم همه رو آسی می کنم
معتاد اینترنتم
اونایی که تنبلن (گشادن) اگه درمونی چیزی پیدا کردن به منم بگن
منم یه عالمه صفت بد دارم .
خیلی کله خرم .
خیلی ...ون گشادم . تا یه کاری رو انجام بدم همه رو آسی می کنم
معتاد اینترنتم
اونایی که تنبلن (گشادن) اگه درمونی چیزی پیدا کردن به منم بگن
]اینم حرفیه!
این امین خان چقدر از اینخوشش میاد:lol:
بخاطر امین
تقدیم به امین
اونایی که تنبلن (گشادن) اگه درمونی چیزی پیدا کردن به منم بگن