ایمان جان شما برای ما غریب آشنا بودی ولی نمیدونم چرا داری به این شتابزدگی جلای وطن میکنی ! تاریخ عضویت شما یادآور روزهای خوش عشق بازیه برای ما !
یادآور روزهایی هستش که بچه های بی ادعای جان بر کف پی تی تو سنگرهای تاپیک ها با دوستان نرد عشق میباختند ! یادآور روزهایی هستش که بچه ها با کمبود
مهمات و نبود Adsl و با دست خالی و بدون هیچ گجتی با یه PC پر از ترکش و یه Dial Up ذغالی به جنگ یوزرهای تا دندان مسلح میرفتند ! میدونم دیگه از همسنگرها
و هم رزم های اون دوران که باهاشون لابه لای خاکریزهای پی تی حماسه ها می آفریدید خبری نیست ولی حس میکنم سید رسالتت رو فراموش کردی ! نبینم که کم
آورده باشی اخوی ! الان وقت وقته جنگ نرمه با افتک و تمامی ایادی جهانخوارش ! الان وقت اینه که ما مستضعفان پابرهنه پایه های کاخ این زراندوزان مستکبر اسپمر
رو به لرزه بی اندازیم و سینه هامون رو در برابر رگبار اسپم های اون ها سپر کنیم ! :general304:
والا دمو جان، دوست غزیز، کاشکی قبلا و در فرصت مناسبتری و صد البته در تاپیک مناسبتری من رو مخاطب خودتون قرار میداید چون من واقعا دیگه خجالت میکشم از اینکه دارم تو تاپیک دوستمون و در این بخش پاسخهایی میدم که نمیدونم اسمش آن تاپیکه یا آف تاپیکف! ضمن اینکه روحیه الانم هم بنا بدلایل شخصی اون روحیه چند هقته پیشم نیست عزیز جان...
والا این چند سطر اول شما رو که خوندم به صورت ناخودآگاه دلم واسه دوستان اون زمانم به خصوص "mazoolagh" و "electronic art" و"دفتر خاطرات" عزیز و بقیه دوستان تنگ شد، یادشون بخیر...
پاسخ مابقی نوشته پست شما رو هم بدون تفسیر و توضیح با این بیت مولوی میدم (و خودتون رو هم با کمال تواضع بهش سفارش میکنم) که: چون عصا شد آلت جنگ و نفیر/آن عصا را خرد بشکن ای ضریر!! (البته این کلمه آخرش واسه شما دوست نازنین نیست که البته شما بصیرید، بصیر)!!!
در رابطه با دوستمون افتک هم که شما فرمودید... والا راستش رو بخواید من قریب به سه ساله که با ایشون در این انجمن دوستم و باید بگم که از نظر من و تا جایی که من خبر دارم حداقل فردی هستند که خیر و کمک "اطلاعاتیشون" به دیگر دوستان اینجا میرسه پس چرا میخواید باهاشون بجنگید؟ داستان "تهرانی" و "دهاتی" هم که ایشون مطرح میکنن و بعضا باعث جنگ و مرافعه و یا بن شدن این بنده خدا میشه هم داستان همون عنب و ازم و انگور مولویه -که دوستان بعضا تاویلش نمیکنن- و صد البته روحیه ایشون در سربسر گذاشتن دوستان...
روحیه سربسر گذاشتن ایشون خب به نوع طبعشون بستگی داره، این شوخی تهرانی- دهاتی کردن ایشون رو هم بنظر من باید با تاویل باهاش برخورد کرد ( تو پرانتز بگم که اگه از من میشنوید اگر روزگاری خودشون هم گفتند که "حرف من ظاهر و باطن نداره" باز هم شما تاویل بفرمایید!!) خب خود مولوی هم میگه که:
ده مرو ده مرد را احمق کند/ عقل را بی نور و بی رونق کند! اما بلافاصله ادامه میده و میگه که تاویل صحبتش چیه، و اینکه اصلا و ابدا مراد و منظور ده واقعی و دهاتی و روستایی محترم واقعی نیستن، بلکه منظور به قول خودشون مرد واصل ناشده هست و کسی که از عقل کلی غافله ووو! حالا بماند اینکه ملاک و مرجع تشخیص اینها کی هست و چی هست..، نکته آخرم اینکه پس اگه خوب دقت کنید میبیند که شما هر دویی که به روی هم تیغ کشیده اید و به اصطلاح خودتون با هم جنگ نرم کرده اید در واقع بدون اینکه دقت کرده باشید در یک جبهه قرار دارید! پس بعد از من، شما و ایشون سعی بفرمایید بجای دشمنی، دوستان خوبی باشید لطفا (که البته من بنا به دلایلی فکر میکنم نمیشید -من اگه شما رو نشناسم طبع اینترنتی و فرومی ایشون رو که دیگه میشناسم-!)...
دوست عزیزم، بزرگوارانه از خدمتتون میخوام که اجازه بفرمایید تا این آخزین پست من در این تاپیک و در این فروم باشه.... مرسی نازنین
آرزوی موفقیت روزافزون دارم برای شما در تمام مراحل زندگیتون دمو جان.