راستي من با يكي از آشناهامون كه روحاني هست در اين مورد صحبت كردم چون زياد وقت نداشتيم فقط بهم گفت كه آخر اين كارا به پوچي و بيهودگي ميرسي و هر چي من ميپرسيدم آيا واقعي هست جواب سربالا ميداد(كه الان ديگه من مطمين شدم واقعيه از رفتارش) و اين يكم منو ترسوند ولي يه وقت بهم داد كه يكشنبه برم و باهاش صحبت كنم در اين مورد.من هميشه سعي ميكنم يه موضوعي رو كه ميشنوم نظر همه رو بشنوم و بعدش خودم تجزيه و تحليل كنم.
راستي تو اون لحظه كه روحم از سينم داشت ميومد بيرون در كنار ترس مطمين بودم كه اگه ادامه ميدادم كاملا خارج ميشدم از جسم ماديم.البته نخندين بهم ترسيدم وقتي كه بيرون اومدم با موجود عجيبي مثلا يه جن رو به رو بشم و الانم از همين ميترسم كه فعلا نميخوام انجامش بدم تا اطلاعاتم تكميل بشه.
Sent from my iPad using
Tapatalk
دادا معلم دینی ما توی همه این کارا رفته،پلاریته(انرژی و..)رو هم یاد گرفته،هیپنوتیزم و.. (یکی از آرزوهاش تو این زمینه اینه که بره باپارایا یا یه همچین نامی توی هند رو ببینه،میگن میشه به یه باغچه نگاه میکنه،بعد کارگرها میان سبزی هایی کاشته شده رو جمع میکنن،وقتی به آخر باغچه میرسن،قسمت اوّل باغچه دوباره در اومده،بعد این درآمد صرف نیازمندا میشه و کلی داستان دیگه)
آدم معتقدیه و اینا رو هم رفته تا به توصیه امام علی (یادم رفته دقیق چی بود،در مورد شناخت خود از اینکه کجا قرار داریم و..)عمل کنه
کلا آدم خیلی باحالیه از همه نظر(حالا گفتیم شوما ها رو هم به حسادت کشوندیم
-خدائیش چرا اینا رو گفتم؟ ولی چون دیگه تایپ کردم،پاک نمیکنم
-)
شیخ هم نیست
چندین بار بحثشو آوردیم اصلا حاشا نکرد،نگفت هم بده یا .. به نظرش اگه درست انجام بشه مسئله ای نیست و در راهش و..
یکی از دوستای معتقدم هم وقتی میخواستم مجبورش کنم با هم بریم کلاس هیپنوتیزمی ،جائی(نرفتیم)رفت تحقیق کرد،آخرش گفت که درسته،چنتا داستان آورد (میگن یکی رفته پیش یه امامی(فکر کنم امام صادق)گفته امام،به من ذکر مخصوص رو یاد بده تا در کمک به مردم ازش استفاده کنم،امام میبرتش به یه پلی،اون پل فقط گنجایش یک نفر رو داشته،یه پیرمردی هم میخواسته بره روی پل ولی یه سواری میرسه و اونو پرت میکنه یه گوشیه ای و خودش رد میشه،امام میگه اون فرد ذکر مخصوص رو میدونست ولی ازش استفاده نکرد و..) و آخرشم گفت که مشکلی نداره ولی کلا نمیخواست بیاد
حالا مسئله اینه که این درسته،یکی از کاربرای گل همینجا هم این رو 2 دفعه تجربه کرد توی همین چند ماه(نمیدونم نامشو ببرم یا نه) ولی شاید من و شما بصورت عادی نتونیم انجامش بدیم که اونم بستگی به سطح انرژی داره
نگران هم نباش،اگه وسطش ترسیدی به خدا توکل کن و انجامش بده(من تو این قسمت عموما گیر میکنم،ترسی داره خدائیش) و نترس،قرار نیست جن یا .. رو ببینی چون اصلا سطح انرژی ها فرق میکنه(ممکنه افرادی مدیوم باشن از نظر انرژی و ببینن که من شوما به احتمال 90 درصد ممکنه نباشیم و اگه باشیم هم قبلا باید حسّش کرده باشیم)اونجا هم آسیبی بهت نمیرسه
فقط اگه رفتی بع چند دقیقه برگرد توی جسمت(یا خواستن یا ترس)چون هم انرزی زیادی از آدم گرفته میشه و هم یادت میره،اولین دفعه هم فقط یکم توی اتاقت قدم بزن
دفعات بعد هم اراده کن بری توی خواب یکی و اونو هم امتحان کن
من امشب بعد مدّت ها دوباره امتحانش میکنم
(دیگه کارنامه ها رو میدن شنبه،دیگه چه زندگی ای،چه کشکی؟!-با معدل 17.37 دایم خوشحالی میکنیم والّا!)