اين هم آن پست كه در سالهاي پيش اينجا نوشتم .
دوست عزيزم
سلام
اينكه شما از من انتظاري ديگري داشتيد فكر ميكنم بحثي جداگانه باشد .
نظر شما هم براي همه ما محترم است . كه به اندازه ي همه آدمهاي دنيا مكتب و ديدگاه موجود است و همه البته محترم هستند .
در مورد شخصيت ايشان بايد عرض كنم كه در تاريخ كسي منكر اين نيست كه رضا شاه ديكتاتور بوده است اما نكته اي ظريف است كه نبايد فراموش گردد . رضا شاه ديكتاتوري بود به نفع مردم و در آن زمان و با توجه به وضعيت تاريخي زمانه جز اين هم انتظاري نبود .
شما اگر تاريخ را مطالعه بفرماييد بعد از حكومت ننگين قاجاريه كه شرح آن در تاريخ رفته است و نيازي به تكرار آن نيست اصلا شرايط برقراري دموكراسي امكان نداشت . برقراري دموكراسي به زير ساخت هايي نياز دارد كه جامعه بحران زده آن زمان فاقد آن شرايط بود .
رضا شاه يكي از بزرگترين مردان تاريخ معاصر ايران است كه در حق ايشان خيلي هم جفا شده است .
ايشان شخصي بودند كه با دست خالي به آباداني اين ميهن پرداخته بودند . شما در تاريخ معاصر چند نفر را سراغ داريد كه اين همه وطن خواه باشد و به آباداني كشور خويش پرداخته باشد . اگر بخواهيم از روي تعصبات خويش با هم به گفتگو بشينيم كه اصلا گفتگو معنايي ندارد .
بدون پول و بدون امكانات خط سراسري راه آهن را در تمام ايران احداث كرد . شما يكبار با قطار از تهران به گرگان تشريف ببريد تا عظمت كار آن هم در آن زمان بر شما مشخص گردد .
مرحوم مهندس حامي " پدر مهندسي عمران در ايران " يكبار در سميناري كه بنده هم حضور داشتم از خاطرات آن زمان تعريف ميكردند . ايشان گفتند در زمان احداث تونل كندوان وقتي كه فرغون به ايران رسيد و براي كارگاه ايشان فرستادند تمام كارگران جشن گرفتند . چون سنگ هاي كنده شده را در گوني ميريختند و بر پشت حمل ميكردند كه كاري طاقت فرسا بوده است . تصورش را مي توان كرد . با رسيدن فرغون جشن گرفته باشند ؟؟؟؟
همين تونل كندوان را ما 20 سال است كه مي خواهيم تعريض و مرمت كنيم و هنوز هم مشكل دارد . امروز كه روز ابزار آلات پيشرفته مانند لودر ، بولدوزر ، پيكور و . . . . . هزاران ابزار آلات پيشرفته است . مشابه اين خط راه آهن را ما 25 سال طول كشيده كه بسازيم . خط راه آهن بافق - مشهد آنهم با اين همه دلارهاي نفتي كه از سر و كولمان بالا ميرود و با همه نيروي متخصص و تحصيل كرده و با اين همه امكانات پيشرفته .
پيشنهاد ميكنم كه به سخنان مرحوم پروفسور حسابي در مورد چگونگي ايجاد دانشگاه تهران توجه بفرماييد . ايشان مي گفتند من تازه درسم تمام شده بود و به ايران بازگشتم . چند روزي نگذشته بود كه ديدم از دربار به دنبال من آمده اند و مي گويند بايد با ما به دربار بياييد چون عليحضرت با شما كار دارند . مي گفت من با خودم كمي ترسيدم چون گفتم من كه با سياست كاري ندارم و . . .
مي گفت خدمت ايشان رسيدم . تا مرا ديد از جايش بلند شد و استقبال خوبي از من كردند كه بر تعجب من افزود . ايشان از من پرسيدند : آقاي دكتر ( پروفسور حسابي مي گويند من در آن زمان دكترا گرفته بودم و هنوز به درجه پروفسوري نرسيده بودم ) دانشگاه چه جور جايي است . گفتند من در مورد دانشگاه و مزاياي آن براي يك كشور توضيح دادم . ميگفت بلافاصله وزير دارايي وقت را احضار كرد و گفت چقدر پول در خزانه داريم . ايشان هم گفتند 80.000 تومان . رضا شاه بلافاصله گفتند كه 40.000 تومان آنرا به آقاي دكتر حسابي بدهيد و به من گفتند كه هر چه زودتر كار ساختن دانشگاه را با توصيفاتي كه نموديد آغاز كنيد و نگران بودجه هم نباشيد .شده من پول قرض كنم اين دانشگاه بايد ساخته شود و اين چنين بود كه من بنيان داشنگاه تهران را بنا نهادم .
حال با ماست كه قضاوت كنيم دوست عزيز
مردي بي سواد كه خواندن و نوشتن نمي داند اينگونه اصرار به ساختن دانشگاه دارد ؛ آيا اين مرد بزرگ نيست
در خاطرات آقاي مسعود بهنود است كه خبرنگاري فرانسوي از ايشان پرسيده بود بزرگ ترين آرزوي شما چيست
گفته بودند " اين است كه هر آنچه را كه خود از آن محروم بوده ام براي ملتم به ارمغان بياورم "
بياييم قاضي خوبي باشيم .