رأس ساعت 15:30 دوشنبه (30 بهمن ماه 85)، استوديو قديمي راديو ايران در جام جم مهمان دو مدافع و دو مخالف آبگيري سد سيوند بود تا در برنامهي زير ذرهبين، دلايل خويش را براي اين موافقت و مخالفت ابراز دارند.
دكتر سيد مهدي موسوي (معاون پژوهشي پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي) و
دكتر حسن فاضلي نشلي (رئيس پژوهشكدهي باستانشناسي) در جبههي موافقين آبگيري! قرار داشتند و
دكتر محمدعلي دادخواه (عضو کانون مدافعان حقوق بشر) و
نگارنده در مقام مخالفين آبگيري سد سيوند رودرروي يكديگر قرار گرفته بودند.
شايد اين خود يكي از عجايب زادبوم ما باشد كه چگونه نمايندگان نهادي كه قرار است پاسدار هويت تاريخي و فرهنگي كشور باشند، اينك در خاكريز مقابل نشستهاند؟!
البته قرار بود در اين نشست، نمايندگاني از وزارت نيرو هم حضور داشته باشند كه پيغام فرستاده بودند: ما در جلسه هستيم و وقت شركت نداريم!! موضوعي كه مجري جوان و خوش ذوق برنامه نيز چندين بار تكرار كرد!
در مجموع به نظر ميرسد عمدهترين استدلال آقايان ميراث فرهنگي، گرداگرد اين دريافت ميچرخيد كه ديگر چيزي براي مطالعه باقينمانده و سازمان بايد به مشكلات تأمين آب مردم و توسعهي كشور هم بيانديشد. از طرفي مكانهاي تاريخي بسيار مهمتري در ايران وجود دارد كه بايد به آنها هم پرداخت و بيش از اين نبايد در سيوند درنگ كرد! همچنين ايشان معتقد بودند كه ريشهي برخورد با سازمان متبوعشان دلايلي سياسي دارد!
همان طور كه ملاحظه ميكنيد، اين نوع نگاه به مسأله، آن هم مسألهاي با اين ابعاد ملّي و بينالمللي حقيقتاً نياز به پاسخ كوبنده و استدلال آتشيني ندارد! به نحوي كه در نهايت ايشان نيز پذيرفتند كه آبگيري سيوند يك فاجعهي ملّي است كه البته در بروز آن دولتهاي 12 سال گذشته نيز سهيم بودهاند.
نكتهي درخور تأمل ديگر آن كه از بين شنوندگاني كه با برنامه تماس گرفته و نظراتشان پخش شد، فقط يك نفر به نظر ميرسيد كه نگران تأخير در آبگيري سد و كمبود آب براي اراضي كشاورزي است؛ نگرانياي كه از يك رويكرد ديرينهي غلط در استان سرچشمه ميگيرد! رويكردي كه به صورت سنتي به مردمان فارسنشين ديار پاسارگاد و حافظ ديكته ميكند: «تنها راه ماندگاري جمعيت، تكيه بر كشاورزي است!» حال آن كه به گمان اغلب كارشناسان مستقل، تكيه و اصرار بيش از حد بر افزايش وابستگي معيشتي به سرزمين، رويكردي كاملاً نابخردانه و در تضاد با ملاحظات بنياني و پذيرفتهشدهي زيستپايدار است.
از طرفي براي جبران كمآبي در منطقه و استحصال بهينهي آب، با توجه به وجود بيش از 90 هزار هكتار اراضي آبرفتي درشتدانه در حوضهي آبخيز بالادست سيوند، به راحتي و با صرف كمترين هزينهي ممكن اين امكان فراهم است تا آب را به درون سدهاي زيرزميني طبيعي منطقه هدايت كرده كه هم نرخ هدررفت آن كمتر خواهد بود، هم به تقويت پايدار كمي و كيفي آب كاريزها، چشمهها و چاههاي آب منطقه كمك خواهد كرد و هزينهاي به مراتب كمتر را بر منطقه و كشور تحميل ميكند.
سخن يكي ديگر از شنوندگان نيز، بسيار معقول و پسنديده بود؛ پنداري كه اين پرسش اساسي را مطرح ميكرد: آيا به فرض آن كه سد سيوند در مقياس خرد، براي توسعهي منطقه كاركردهاي مثبت به ارمغان آورد، اين مجوز را به كلاننگران برنامهريز كشور ميدهد كه يك مصلحت و ارزش ملي و فرامنطقهاي را فداي يك مصلحت منطقهاي كنيم؟!
سخن دكتر دادخواه نيز بسيار معقولانه بود: ايشان در پاسخ به اين نگراني كه براي احداث سد تاكنون بيش از هشتاد ميليارد تومان هزينه شده است، گفتند: وقتي ما حاضريم براي حفظ فقط عنوان «
خليج فارس» ميلياردها دلار هزينه كنيم، چگونه ميشود كه به اين راحتي از حفظ ابنيهاي كه نماد تاريخ ايران و ايراني تلقي ميشود، بگذريم؛ آن هم به دليل هشتاد ميليارد تومان؟!
اين رقم در برابر عشق به وطن هيچ ارزشي ندارد و من به شما قول ميدهم كه بسياري از هموطنان من حاضر به تأمين و پرداخت آن براي حفظ تنگهي بلاغي و آرامگاه كوروش بزرگ هستند.
نكتهي جالب ديگر، ديدگاه كاركنان جام جم و به ويژه برخي از بروبچههاي بخش خبري 20:30 بود كه اغلب آنها در ملاقات با ما ابراز اميدواري ميكردند كه پروژه آبگيري سيوند هيچگاه تحقق نيابد.
به هر حال، جا دارد از اقدام شايستهي راديو در پژواك شايستهي اين موضوع در سطح جامعه و آن هم به صورت يك برنامهي زندهي 90 دقيقهاي تشكر كرده و اميدوار به تداوم چنين حركتهايي بود. تماسهاي تلفني پرشمار شنوندگان در اين برنامه نيز مؤيد همين واقعيت است.
تنها نكتهي مبهم، قطع صحبتهاي آقاي كوروش نيكنام، نمايندهي جامعهي زرتشتيان در مجلس شوراي اسلامي بود كه دليلش را متوجه نشدم!
همچنين سزاوار است تا درود و احترام عميق خود را به آقاي
دكتر محمدعلي دادخواه اعلام دارم كه سمبل واقعي يك ايراني عاشق و علاقهمند به وطن و ميراثهاي ملّي آن ا