برگزیده های پرشین تولز

رساله دلگشا

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
پندها

29-از بهر جماع سرد حلال، عيش بر خويش حرام مكنيد.

30 دختر فقيهان و شيخان و قاضيان و عوانان مخواهيد. و اگر بي اختيار
پيوندي با آن جماعت اتفاق افتاد عروس را به ... بريد تا گوهر بد به كار
نياورد و فرزندان گدا و سالوس و مزور و پدر و مادر آزار از ايشان در وجود
نيايد.

31 دختر خطيب در نكاح مياوريد تا ناگاه خركره نزايد.

32 از تنعم دايگان و حكمت قابله و حكومت حامله و كلكل گهواره وسلام
داماد وتكليف زن وغوغاي بچه ترسان باشيد.

33 ج.. زني را به از غرزني دانيد.

34 در پيري از زنان جوان مهرباني مخواهيد.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
پندها

35 بيوه زنان را به رايگان مگ..د

36 زن مخواهيد تا قلتبان مشويد.

37 پير زنان را سر به كلوخ كوب بكوبيد تا درجة غازيان دريابيد.

38 بر سر راهها به قامت بلند زنان وچادر مهر زده و سربند ريشه دار از راه
مرويد.

39 مال يتيمان و غلامان بر خود مباح دانيد تا شما را مباحي تمام توان
خواند.

40 آلت خا..دن و گا..دن يك زمان بكار مداريد.

41 مردان مست را چون خفته دريابيد تا بيدار نشوند فرصت را غنيمت
دانيد.



اینهم برای امروز 248

استغفر ا... مما جری علی کیبوردی

با اجازه
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
سلام

خوب این قسمت صد پند هم خیلی ناجوره, کلی سانسور و ....

فعلا


42 زكات ك.. به مستحقان رسانيد چون زنان مستور كه از خانه بيرون نتوانند
رفتن و حيزان پير و مفلس و ريش آورده كه از كسب مانده باشند و زنان
جوان شوهر به سفر رفته كه زكات دادن يمني عظيم دارد.

43 طعام و شراب تنها مخوريد كه اين شيوه كار قاضيان و جهودان باشد.

44 حاجت بر گدا زادگان مبريد.

45 غلام بچگان ترك را تا بي ريشند به هر بها كه فروشند بخريد وچون آغاز
ريش آوردن كنند به هر بها كه خرند بفروشيد.

46 در كودكي ك.. از دوست و دشمن و خويش و بيگانه و دور و نزديك
دريغ مداريد تا در پيري به درجة شيخي و واعظي و جهان پهلواني و معروفي
برسيد.

47 غلام نرم دست خريد نه سخت مشت.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
48شراب از دست ساقي ريش دار مستانيد.

49 در خانة مردي كه دوزن دارد آسايش و خوشدلي و بركت مطلبيد.

50 از خاتوني كه قصة ويس و رامين خواند و مردي كه بنگ و شراب خورد،
مستوري و ك.. درستي توقع مداريد.

51 دختر همسايه را از ك..... فرو بريد وگرد مهر بكارت مگرديد تا طريقة
امانت و شفقت و مسلماني و حق همسايگي رعايت كرده باشيد وشبِ
عروسي، دخترك در محل تهمت نباشد و از داماد خجلت نبرد و در نزد مردم
روسفيد باشد.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
52حاكمي عادل و قاضي كه رشوت نستاند و زاهدي كه سخن به ريا نگويد
وحاجبي كه با ديانت باشد و ك.. درستِ صاحب دولت در اين روزگار
مطلبيد.

53 بر زنان جوان شوهر به سفر رفته و عاشقي كه بار اول به معشوق رسد
و ك..ش بر نخيزد وشاهدي كه در مجلس رود و حريف اورا نپسندد وبيرون كند
وبه گروهي نيم مست كه شرابشان ريزد و جواني كه به دست سليطة پير
گرفتار باشد و دختري كه بكارت به باد داده و شب عروسي نزديك رسيده
رحمت آريد تا خدا بر شما رحمت آرد.

54 زنان را در حال نزع چندانكه مقدور باشد ب... يد وآنرا فرصت و صرف
تمام دانيد.

55 از كودكان نابالغ به ميان پاي قانع شويد تا شفقت به جاي آورده باشيد.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
56آن كس را پهلوان مخوانيد كه پشت ديگري به زمين تواند آورد ؛ بلكه
پهلوان حقيقي آ نرا دانيدكه روي بر خاك نهد و از روي ارادت ......


57 بر وعدة مستان و عشوة زنكان وعهد قحبگان و خوش آمد كنگان كيسه
مدوزيد.


58 با استادان و پيشقدمان و وليعهدان و كساني كه شما را گ..ده باشند
تواضع واجب شمريد تا آبروي را به باد مدهيد.


59 از دشنام گدايان وسيلي زنان وچربك كنگان وزبان شاعران و مسخرگان
مرنجيد.

60 از جماع نو خطان بهرة تمام حاصل كنيد كه اين نعمت در بهشت نيايد.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
61 هر دغا كه بتوانند در نرد و قمار بكنيد تا مقامر تمام گفته شويد و اگر
حريف سخت شود، سوگند سه طلاق بخوريد كه سوگند در قمار شرعي نيست.

62 پس از اتمام كار زر به كنك و قحبه مدهيد تا آخر انكار نكند و ماجرا دراز
نكشد.

63 مردم بسيار گوي و سخن چين و سفله و مست و مطربان ناخوش آواز
زله بند كه ترانه هاي مكرر گويند در مجلس مگذاريد.

64 از مجلس عربده بگريزيد.

65 كنك و قحبه را در يكجا منشانيد.

66 نرد به نسيه مبازيد تا به هرزه مغز حريفان نبريد.

67 كنك را با احتياط به حجره بريد وحاضروقت باشيد تا به وقت بيرون
آمدن از سلاح پارها چيزي ندزدد.

68 تا اسباب لوت و حلوا برابر چشم مهيا نشود خويش را به بنگ نزنيد.

69 مردمكان فضول و كساني كه بامداد روي ترش دارند ودر خمارفضيحت
وملامت كنند كه تو دوش شراب بد خورده اي و صراحي شكسته و زرو جامه
بخشيده اي سرشان در ك. خواهر زن نهيد تا ديگر زحمت مردمان ندهند.

70 زنا نرا سخت بزنيد وچون سخت بزديد سخت بگ..د تا از شما بترسند
وفرمانبردارگردندوكار كدخدائي ميان بيم و اميد ساخته شود و كدورت به صفا
مبدل گردد.

71 شاهدان را به چرب زباني و خوش آمد گوئي از راه ببريد.

72 بر لب جوي و كنار حوض مست نرويد تا مگر در حوض نيفتيد.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
و اما برای امروز کافی است که سخت عجیب بودند این پندها :lol:

251
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
سلام

خوب بعد از یک وقفه ادامه میدهیم ....


ادامه قسمت صد پند


73 با شيخان ونومالان و فالگيران ومرده شويان وكنگره زنان وشطرنج بازان
ودولت خوردگان وبازماندگان خاندا نهاي قديم و ديگر فلك زدگان صحبت مداريد.

74 راستي و انصاف و مسلماني از بازاريان مطلبيد.

75 سيلي ومالش از حريف كنده دريغ مداريد.

76 از تزوير قاضيان و شنقصة مغولان و عربدة كنكان و حريفي آناني كه
روزگاري گ..ده باشيد و امروز دعوي زبر دستي و قتالي و پهلواني كنند و زبان
شاعران و مكر زنان وچشم حاسدان و كينة خويشان ايمن باشيد.

77 از فرزندي كه فرمان نبرد و زن ناسازگار و خدمتكار حجت گير و چارپاي
پير و كاهل و دوست بي منفعت برخورداري طمع مداريد.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
78 بر پاي منبر واعظان بي وضو تيز مدهيد كه علماي سلف جايز ندانسته اند.

79 جواني به از پيري، صحت به از بيماري، توانگري به از درويشي، غري به
از قلتباني، مستي به از مخموري، هشياري به از ديوانگي دانيد.

80 توبه كار مشويد تا مفلوك و مندبور و بخت كور و گرانجان مشويد.

81 حج مكنيد تا حرص بر مزاج شما غلبه نكند و بي ايمان و بي مروت نگرديد.

82 راه خانة معشوق به مردم منمائيد.

83 زنان را تنها مگ..د كه زن تنها گ..دن كار محتشمان باشد.

84 از ديوثي عار مداريد تا روز بي غم و شب بي فكرتوانيد زيست.

85 شراب فروشان و بنگ فروشان را دل به دست آريد تا از عيش ايمن
باشيد.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
93 جاي خود را بر گدازادگان و غلام زادگان و روستا زادگان عرض مكنيد.

94 از منت خويشان و سفرة خسيسان وگره پيشاني خدمتكاران و ناسازگاري
اهل خانه و تقاضاي قرض خواهان گريزان باشيد.

95 به هر حال از مرگ بپرهيزيد كه از قديم مرگ را مكروه داشته اند.

96 خود را تا ضرورت نباشد در چاه ميفكنيد تا سر و پاي مجروح نشود.

97 كلمات شيخان و بنگيان در گوش مگيريد كه گفته اند:

هر معرفتي كه مردي بنگي گويد
بر ك.ر خري نويس و در ك.نش كن
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
98 تخم به حرام اندازيد تا فرزندان شما فقيه و شيخ و مقرب سلطان باشند.

99 هزل خوار مداريد و هزالان را به چشم حقارت منگريد.

100 زنهار كه اين كلمات به سمع رضا در گوش گيريد كه كلام بزرگان است و
بدان كار بنديد. اينست آنچه ما دانسته ايم، از استادان وبزرگان به ما رسيده
و در كتاب ها خوانده و از سيرت بزرگان به چشم خويش مشاهده كرد هايم،
(حسبه الله) در اين مختصر ياد كرديم تا مستعدان از آن بهره ور گردند.

نصيحت نيكبختان ياد گيرند
بزرگان پند درويشان پذيرند

حق سبحانه و تعالي در خير و سعادت و امن و استقامت به روي همگنان
گشاده گرداناد.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
و اما به نظر من بهترین قسمت این کتاب رساله تعریفات است




فصل اول : در دنيا و مافيها.


الدنيا : آنچه كه هيچ آفريده در وي نياسايد.

العاقل : آنكه به دنيا و اهل او نپردازد.

الكامل : آنكه از غم و شادي منتقل نشود.

الكريم : آنكه در جاه و مال طمع نكند.

الآدمي : آنكه نيكخواه مردم باشد.

المرد : آنكه سخن به زيان گويد.

الفكر : آنچه مردم را بي فايده بيمار كند.

الدانشمند : آنكه عقلِ معاش ندارد.

الجاهل : دولتيار.

العالم : بيدولت.

الجواد : درويش.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
الخسيس : مالدار.

النامراد : طالب علم.

المدرس : بزرگ ايشان.

المعيد : حسرتي.

المفلوك : فقيه.

ظرف الحرمان : دوات او.

المكسور : قلم او.

المرهون :كتاب او.

المبتر : اجزاي او.

الچركن : جزوه دان.

النوم : مطالعه او.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
دارالتعطيل : مدرسه.

الخراب و الباير : اوقاف او.

المستهلك : مال اوقاف.

المتولي : حمال او.

الادرار و الرسوم والمعيشه : آنچه به مردم نرسد.

البرات : كاغذ پار هاي بيفايده كه مردم را تشويش دهد.

افشار : پروان هاي كه حاكم به نواب خود نويسد و ايشان بدان التفات ننمايند.

التيز ريش : مخدومي كه نواب سخنش نشنوند.



به به , این هم از فصل اول

تا بعد
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
سلام به دوستان

خوب نوبت فصل دوم است ,, یه وقت به عزیزان آذری بر نخورد ها

فصل دوم : در تركان و اصحاب ايشان.


الياجوج والماجوج : قوم تركان كه به ولايتي متوجه شوند.

الزبانيه : پيشرو ايشان.

الايفاغ : ايناغ ايشان.

القحط : نتيجه ايشان.

المصادرات و المقسمات : سوقات ايشان.

عمودالفتنه : سنجاق ايشان.

التالان : صنعت ايشان.

التراش : مال ايشان.

زلزل هالساعه : آنزمان كه فرود آيند.

النكير و المنكر : دو چاوش ايشان كه بر دو طرف در ايستاده و بر چماق تكيه
زده.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
العامل : كاردار.

الغنيمه : عزل او.

كلب الاكبر : شحنه.

كلب الاصغر : نايبِ او.

النهاب : ابلچي.

الزقوم : علوفة ايشان.

الحميم : شراب ايشان.

التغاول : بلاي ناگهان.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
الناانصاف : حاكم اوقاف.

الواجب القتل : تمغاچي.

المشرف : دزد.

المستوفي : دزد افشار.

الكرك : سپاهي.

الشغال : پتكچي.

البياع : جيب بر.

المحتسب : دوزخي.

الاسفسهالار : انبار دزد.

العسس : آنكه شب راه زند و روز از بازاريان اجرت خواهد

الغماز : منشي ديوان.


این هم پایان فصل دوم

تا بعد
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
سلام به همه

نوبت فصل بعدی از رساله تعریفات است ...


فصل سوم : در قاضي و متعلقات آن.

القاضي : آنكه همه او را نفرين كنند.

المندفه : دستار قاضي.

العذبه : دم او.

نايب القاضي : آنكه ايمان ندارد.

الوكيل : آنكه حق را باطل گرداند.

العدل : آنكه هرگز راست نگويد.

الميانجي : آنكه خدا و خلق ازو راضي نباشد.
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
اصحا بالقاضي : جماعتي كه گواهي به سلف فروشند.

المبرم : پياده قاضی

قوم ميشوم : خويشان او.

طالب الزر : همنشين او.

البهشت : آنچه نبينند.

الحلال : آنچه نخورند.

مال الايتام و الاوقاف : آنچه بر خود از همه چيز مباح تر دانند.
 
بالا