برگزیده های پرشین تولز

وقتی کودک بودیم!

Radiohead

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 جولای 2006
نوشته‌ها
3,856
لایک‌ها
184
این هم لینک آهنگ از سرزمین شمالی

دستت ...
168.gif
... واقعا درد نکنه ...
 

Radiohead

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 جولای 2006
نوشته‌ها
3,856
لایک‌ها
184
وای چه آهنگی ... یه وقت فکر نکنی دارم اغراق میکنم، ولی الان که دارم این آهنگ رو گوش میدم، بد جوری مور مورم شده! بغضم گرفته!!!
 

mammad81

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 نوامبر 2004
نوشته‌ها
1,516
لایک‌ها
23
سن
43
واقعا آهنگ قشنگی بود مخصوصا اون ترومپتش
 

berco

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 ژوئن 2005
نوشته‌ها
100
لایک‌ها
1
این هم لینک آهنگ از سرزمین شمالی

یادش بخیر
سال 71 روزای آخر آموزشی تو میبد یزد،یه گروه موزیک آوردن که واسه روز رژه بنوازن.شب قبلش تو خوابگاه ترومپت زن گروه این آهنگ از سرزمین شمالی رو با ترومپتش یه حاله اساس به همه بچه ها داد.(چقدر هم اون روزا دلتنگ بودم)

جهت اطلاع اون دوستمون هم بگم که تو بازی(ریور راید) وقتی امتیازت به 1.000.000 میرسید هواپیما منفجر میشد و 6 تا علامت سوال به جای امتیازت میافتاد

تلویزیونای اون موقهارم که یادتونه،سیاه سفید و لامپی.باید یه 20 دقیقه ای اولش گرم میشد​
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
اون وقت ها برنامه ی تلویزیون محدود به دو کانال یک و دو بود تازه اون هم تایم محدودی داشت. شبکه ی یک که برنامه هاش طولانی تر بود حداکثر تا ساعت 11:30 شب برنامه هاش تموم می شد و یه مدتی هم یه برنامه ای تحت عنوان حسن ختام پحش می کردن که بیشتر موسیقی سنتی بود. شبکه دو بعد از اخبار سراسری ساعت 10:30 دیگه قطع می شد.
یادمه اون وقت ها انقدر آگهی پخش نمی کردن اون وقت وقتی کم می آوردن مناظر طبیعت (تازه فقط عکس نه فیلم!) پخش می کردن و روش موزیک می ذاشتن! همون وقت ها بود که گاهی آگهی گمشدگان رو توی تلویزیون پخش می کردن!! نمی‌دونم کسی یادش هست این تیکه رو یا نه، قاعدتا بهروزخان که بستنی 5 زاری یادشه این رو هم به یاد میاره!!
یادمه چهارشنبه شب ها فیلم سینمایی پخش می کردن، چقدر منتظر این چهارشنبه شب ها می شدیم که فیلم های سینمایی شون (که خیلی وقت ها مالی هم نبود) ببینیم.
برنامه کودک هم وقتی این خانم الهه رضایی تازه اومده بود تلویزیون قشنگ یادمه اون موقع اون یه دختر 15 ساله بود و من هم حدودا 5 سالم بود...!! یه برنامه رو همون وقت اجرا می کرد تو برنامه کودک که توش با کاغذ شکل های مختلف می ساختن (کاغذ و تا) و.... عجب، کجاها رفتم!!!! :D

خوب یادمه!!! همیشه آگهی گم شده ها رو نگاه میکردم و همیشه به جای خانواده هاشون غصه میخوردم!
راستی اون برنامه نهضت سوادآموزی یادتونه؟!
تیتراژشم یه بچه بود که با دفتر و کتاب وسط یه ده میدوید و میرفت خونه بغل دست پدربزرگش مینشست! و تلویزیون میدید! من خوندن و نوشتن و ریاضی رو از اون یاد گرفتم!
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
اون موقع که ما تو کوچه تیله بازی میکردیم خیلی از این کمیته میترسیدم.
میگفتن که هر کی تیله بازی بکنه،کمیته میگیره

يادش به خير
كميته پاترول هاي قراضه داشتند كه مدام توي اين كوچه ها مي چرخيدند و به همه گير مي دادند .
چه روزهايي بود . بچه هم كه بوديم از همه چيز مي ترسيديم . فوتبال هم كه بازي مي كرديم اگه ماشيني مي آمد دروازه ها را تكان نمي داديم مجبور بودند يك مارپيچي بزنند و رد شوند اما همين كه سر و كله اون پاترول ها پيدا مي شد دروازه ها را كتار مي زديم
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
وایسا ببینم
download.aspx
اون موقع که بستنی کیم بود 2 تومن و ریوزو و اوشین رو میذاشت من مهد کودک بودم
bored.gif
جنگجویان کوهستان رو که میذاشت من چهارم دبستان بودم ... یحتمل تو دبیرستان بودی بهروز نه ؟؟


بعد توی جنگجویان کوهستان یه یارو بود همش میدویید ؟؟ کارش دویدن بود
tooth.gif
تو 5 ثانیه 10 فرسخ میدویید
tooth.gif
یه دختره هم توش بود دو تا شمشیر داشت ... من با اون سنم عاشقش شدم
3925.gif


//

راستی اسم اون پیره مرده که کارگر ریوزو بود تو اوشین چی بود ؟!؟! یادمه تو زلزله هم مرد






آره من سال اول دبيرستان بودم يادش به خير .
اون موقع هم تلويزيون اين همه برنامه نداشت ( اينقدر آب نبسته بودند بهش ) يكي دو تا سريالي داشت كه نگاه مي كرديم . هرچند من سالهاست كه تلويزيون را ترك كرده ام و جز در مواقع توفيق اجباري نگاه نمي كنم .
اون يارو كه تند مي دويد شخصيت جالبي هم داشت . يادمه زياد حرف هم نمي زد و فقط مواقع ضروري به كمك لينچان مي آمد .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
اين سريالي كه الان مي گم مربوط به دوران كودكي من نبود . اما خاطرات جالبي را به خاطرم آورد .

يك سريال پليسي آلماني يا اتريشي بود به نام كاراگاه موزر و ركس

همه مي گفتند من كپي كاراگاه هستم . تو كوچه و خيابون هم مي گفتند و من هم نوجوان بودم و كيف مي كردم كه شبيه كارگاه هستم .

يكبار چند تا دختر داشتند رد مي شدند . يكيشان تا منو ديد گفت اونجا رو " كاراگاه ركس "
من هم گفتم پدر سوخته بابات شبيه ركسه . اون هم خجالت كشيد و رد شد .
با دوستامون كلي خنديديم . عجب روزهايي بود .

اون روزها بدون بهانه و دليل هم شاد بوديم . الان شادي حتما دليل محكمي مي خواد . فكر كنم چند سال بگذره شادي با دليل هم نباشه .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
این هم لینک آهنگ از سرزمین شمالی
اين سريال را من اصلا نتوانستم ببينم . يادم نمي ياد چرا اما فقط فكر مي كنم 1 قسمت از اين سريال را تونستم ببينم . ولي آهنگش خاطره انگيز بود .
يادمه كه مادر بچه ها تركشان كرده بود و رفته شهر و بچه ها با پدرشان زندگي مي كردند . تنها چيزي كه يادم مي ياد .

الان هم دارم دانلود مي كنم .
دستت درد نكنه محمد جان .
 

raico

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
1 نوامبر 2004
نوشته‌ها
1,448
لایک‌ها
38
اين سريالي كه الان مي گم مربوط به دوران كودكي من نبود . اما خاطرات جالبي را به خاطرم آورد .

يك سريال پليسي آلماني يا اتريشي بود به نام كاراگاه موزر و ركس

همه مي گفتند من كپي كاراگاه هستم . تو كوچه و خيابون هم مي گفتند و من هم نوجوان بودم و كيف مي كردم كه شبيه كارگاه هستم .

يكبار چند تا دختر داشتند رد مي شدند . يكيشان تا منو ديد گفت اونجا رو " كاراگاه ركس "
من هم گفتم پدر سوخته بابات شبيه ركسه . اون هم خجالت كشيد و رد شد .
با دوستامون كلي خنديديم . عجب روزهايي بود .

اون روزها بدون بهانه و دليل هم شاد بوديم . الان شادي حتما دليل محكمي مي خواد . فكر كنم چند سال بگذره شادي با دليل هم نباشه .

آره بهروز جان،این کمیسر و رکس ماله دوران نوجوانی من بود،خیلی باهاش حال میکردیم.
بهروز خان معلومه خیلی خوش تیپ و زیبا روی هستین که اون موفع میگفتن بهتون کمیسر.

من وقتی پست های این تاپیک رو میخونم تمام موهای بدنم سیخ میشه.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
آره بهروز جان،این کمیسر و رکس ماله دوران نوجوانی من بود،خیلی باهاش حال میکردیم.
بهروز خان معلومه خیلی خوش تیپ و زیبا روی هستین که اون موفع میگفتن بهتون کمیسر.

من وقتی پست های این تاپیک رو میخونم تمام موهای بدنم سیخ میشه.
البته رايكو جان من خودم فكر مي كنم بيشتر شبيه پروفسور بالتازار هستم .
يادت مي ياد ؟؟؟
يك قطره اسرار آميز مي ريخت روي زمين و هر چي لازم بود از توش مي يومد بيرون .


يادي هم بكنم از كارتون زبل خان
زبل خان اينجا زبل خان همه جا .
عجب موسيقي عجيبي داشت . كسي لينك داره از اين آهنگ ؟؟
 

pooya007

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2005
نوشته‌ها
3,833
لایک‌ها
13
محل سکونت
آخر خط
منم بعضي كارتونها رو مينويسم،يادش بخير عجب دوراني بود:

خاله ريزه، سندباد، ممول دختر مهربون ، دهكده حيوانات ، شهر آجيلي ، چاق و لاغر ، بچه هاي مدرسه والت ،

پروفسور بالتازار ، هادي و هدي ، حنا دختري در مزرعه ، مجيد كوچولو و ......

ياد اون دوران بخـــــــــــــــــــــــــــــــيِــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
البته رايكو جان من خودم فكر مي كنم بيشتر شبيه پروفسور بالتازار هستم .
يادت مي ياد ؟؟؟
يك قطره اسرار آميز مي ريخت روي زمين و هر چي لازم بود از توش مي يومد بيرون .


يادي هم بكنم از كارتون زبل خان
زبل خان اينجا زبل خان همه جا .
عجب موسيقي عجيبي داشت . كسي لينك داره از اين آهنگ ؟؟

یادش به خیر چقدر دوست داشتم این دوتا کارتون و!
برام جالبه که دیگه پخش نمیشن!!!
یعنی برای بچه های این زمونه اونا جذاب نیست!
فکر کنم از تام . جری که تا حالا N بار پخش کردن جذاب تر باشن!
اما خدایش معلومه که این بهروز جان ما خیلی خوشتیپه!!!
حتی اگر شبیه پروفسور بالتازار باشه!!!
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
10_2.jpg


اگر کسی عکسی داره که خاطره ای رو زنده میکنه بذاره اینجا البته سعی کنید کمتر عکس کارتون ها باشه چون تاپیک خوبی به همت دوستان برای این منظور وجود داره!!!
این روزها هم بحث انتخاباته هر جند مربوط به دوران بلوغ و نوجوانی ما میشه اما روزهای انتخابات رئیسات جمهوری ایران رو از یاد نمیبرم وقتی مردم همه تصمیم گرفتن دوم خرداد رای بدن
عجب روزهایی بود ما رای اولی بودیم و راهنمایی میرفتیم!
روزی که قرار بود نتایج اعلام بشه سر کلاس بودیم معلم ریاضی ما لحظه به لحظه اخبار رو به ما میگفت!
هر بار که میفهمیدیم کاندیدای ما رای بالاتری داره صدای دست و سوت تا هفتا کوچه اون ورتر هم میرفت!
 

mammad81

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 نوامبر 2004
نوشته‌ها
1,516
لایک‌ها
23
سن
43
سریال بادبانهای بر افراشته رو یادتون هست اون آشپز ترکه بار اول که گذاشت یادمه خیلی بچه بودم
برنامه های ورزشی تلویزیون هم محدود بود به یک ورزش و ردم که یکشنبه شب ها آخر شب میگذاشت بعد که خیلی پیشرفت کردن سه شنبه و 5 شنبه هم دوتا برنامه ورزشی دیگه اضافه کردن اون موقع ورزش ایران و فوتبال روی شفیع میچرخید یه گرارشگر هم شبکه دو داشت به اسم صالح نیا همه اش میگفت " یه توپ بلـــــــــند"
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
من اولین باری که رفتم رای بدم اگه اشتباه نکرده باشم سال 69 بود، اون موقع کلاس دوم دبیرستان بودم. انتخابات هم انتخابات مجلس شورای اسلامی بود. اون روز مسجد محل مون خیلی شلوغ شده بود، من با پر رویی تمام روی برگه ی انتخاباتی نوشتم هیچ یک از کاندیداها صلاحیت شرکت در انتخابات را ندارند!! ......
خب، البته اون موقع نو جوون بودم و کله ام داغ بود! اما در دوره های بعدی انتخابات یعنی ریاست جمهوری دوره ی دوم آقای رفسنجانی، مجلس پنجم، ریاست جمهوری آقای خاتمی البته فقط دوره ی اول! و مجلس ششم و هفتم و ...! هم شرکت کردم و رای های درست تری(!) دادم! ... بماند! ...مثل اینکه یک مقدار بحث سیاسی هم شد! (شاید هم بهروز عزیز این قسمت را حذف کرد...!)
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
یادمه یه بار تلویزیون یه تئاتری پخش کرد که ترسناک بود! موقع پخشش بچه بودم (10 سالم بیشتر نبود!) اسم این تئاتر که ایرانی هم بود فاستوس بود! لابد دوستان یادشونه؟! وقتی تموم شد من تا یکی دو شب از ترس خوابم نمی برد!!
توی این تئاتر و اگر درست تر بخواهیم بگیم تله تئاتر هنر پیشه های معروفی بازی می کردن از جمله پرویز پور حسینی که نقش فاستوس رو بازی می کرد، جمیله شیخی که نقش مفیس تاپلیس رو بازی می کرد (من اون موقع با اون سنم پیش خودم گفتم این عفریته دیگه کیه و از کجا آوردنش تلویزیون؟! ... و البته بعدها فهمیدم چه هنر پیشه ی قوی ای بوده) سیاوش تهمورث هم بازی می کرد اما نقشش رو یادم نیست و ...
اما عجب داستان جالب داشت، ببینیم اینجا کسی یادش هست یا نه!...
 

pooya007

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2005
نوشته‌ها
3,833
لایک‌ها
13
محل سکونت
آخر خط
يادش بخيــــــــــــــــــــــــــــــر اون دوران

يادمه 8 سالم بود كه قرار بود روز مادر شبكه 3 هم افتتاح بشه ، يكي دو هفته قبلش هم فركانس رو اير بود و وقتي شبكه

3 رو باز ميكرديم فقط آرم شبكه 3 رو نشون ميداد كه من هرروز بازش ميكردم ببينم افتتاح شده يا نه!!

اون زمانها روز مادر خيلي بهتر و باشكوه تر برگزار ميشد كه يادمه خيابونها پرميشد از جمعيت و آتش بازي اينا ميكردن

ولي الان چي؟؟؟؟

روز مادر ترقه هم در نمي كنن!!
 

mori.54

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
2,599
لایک‌ها
4,675
سن
48
محل سکونت
Tehran
البته رايكو جان من خودم فكر مي كنم بيشتر شبيه پروفسور بالتازار هستم .
يادت مي ياد ؟؟؟
يك قطره اسرار آميز مي ريخت روي زمين و هر چي لازم بود از توش مي يومد بيرون .

سلام بر پیشکسوت عزیز فورم جناب بهروز عزیز!
باید اذعان کنم که از مطالعه ی خاطرات شما لذت می برم و دوست دارم بیشتر از خاطرات شما - که هم سن وسال هم هستیم - بشنوم،...
جالبه! یه کارتون هم تو همین مایه ها (یعنی حالت تخیلی کودکانه) به یاد من اومد:
اگه اشتباه نکنم اسمش سایمون بود (درست یادم نیست، شاید اشتباه کرده باشم)
پسره یک سری نقاشی های عجیب و غریب می کشید و بعد همین نقاشی ها با همون اشکال به خوابش می یومدن!!!:D
و یه کارتون دیگه: یه پسر بچه هم بود که مداد جادویی داشت و هر چیزی روی زمین می کشید (اعم از حیوانات و جمادات!) تبدیل به موجود واقعی می شد و واقعیت خارجی پیدا می کرد!!
نکته ی جالب اینه که طراحی و انیمیشن این کارتون ها خیلی ساده و نسبت به امکانات امروز بسیار ابتدایی بود اما ماها اون موقع این کارتون ها رو خیلی دوست داشتیم و البته نسل جدید هم طبیعیه که زیاد خوششون نیاد! هر چیزی دوران خودش رو داره. اما ذکر این خاطرات در اینجا قطعا برای همه ی ما شیرین هست! ;)
 

pooya007

Registered User
تاریخ عضویت
29 جولای 2005
نوشته‌ها
3,833
لایک‌ها
13
محل سکونت
آخر خط
يه فيلمي هم بود كه زياد پخش ميكردن به اسم نسخه جادويي!!

فكركنم همه يادشونه ، پسره اسمش مايكل بود موهاش بلند ميشد ، بعد ميرفت تو يه تابلو ........

يه كارتوني هم بود اسمش يادم نيس چنتا گنجشك بودن ، يه پسربچه هم تبديل به گنجشك شده بود

بعد يه كارتون هم بود موشها مسافرت ميكردن
 
بالا