درود بر کورش
بچه ها علاوه بر کلمات عربی که وارد زبان ما شده کلمات دیگری هم هست که از زبان های دیگری وارد زبان ما شده مانند کلمه مرسی که فرانسوی هست.
درود بر شما دوست ارجمند
بله همانگونه که گفتید از زبانهای دیگر(هندی و ترکی و فرانسه و انگلیسی و ...) هم واژگانی به زبان پارسی راه یافته اند.
در جایگاه نخست باید گفت شمار واژگان دیگر زبانها که به زبان پارسی رخنه کرده اند در برابر واژگان زبان عربی و پس از آن انگلیسی بسیار کمتر هست.
برای نمونه این واژه ی "مرسی" یادگاری از دوران پهلوی و پیش از پهلویست که زبان فرانسه زبان جهانی و برتر بود و ...
اما سخن شما درست هست. باید در کنار زدودن واژگان عربی که زخمی دیرین هستند بر پیکره ی زبان پارسی, هوشیار بود تا زبان انگلیسی همان بلا را بر سر زبان پارسی نیاورد!
هر چند از آنجایی که زبانهای انگلیسی و پارسی از آنجایی که جزیی از خانواده ی بزرگ زبانهای هندواروپایی(آریایی) بشمار می آیند این دو زبان بسادگی میتوانند برای واژگان دیگری واژه سازی کنند حتی از یک ریشه!
وبلاگ = تارنگار
وبسایت = تارنما
دیتا, اطلاعات = داده ها
ایمیل, پست الکترونی! = رایانامه
فاروم = انجمن
اتچ = پیوست
اتوماتیک = خودکار
تکنولژی = فن آوری
سوبسید = یارانه
کوپن = کالا برگ
مرسی, متشکر = سپاسگزار
تاپیک, مبحث = جُستار
ریپلای, جواب = پاسخ
.
.
.
لطفآمعادل عبارات ذیل رابه فارسی ذکرکنید .باتشکر
مقارنه(زاویۀ صفردرجه)
مقابله(زاویۀ 180درجه)
تربیع(زاویۀ90درجه)فکرکنک چارک خوب باشد.
تثلیث(زاویۀ 120درجه)
جوایزارزنده ایی برای گوینده بهترین معدل درنظرگرفته شده است.:blush:
dddddddddddddddddddزاويه: 1- گوشه 2- بیغوله
زاویه تماس: گوشه ی پرماس
زاویه ی چشم، از گوشه ی خارجی: پیغله Peyghaleh
زاویه ی حاده: گوشه ی تند
زاویه ی حمله: در انگلیسی Angle of attack، گوشه ی تاز
زاویه ی خارجی مثلث: گوشه ی بیرونی سه سر (=دانشنامه ی علایی)
زاویه ی دو بعدی: گوشه، گوش
زاویه ی ریزش: در انگلیسی Angle of respose، گوشه ی ریزش
زاویه ی سمت: در انگلیسی Azimuth، گوشه ی زی
زاویه ی سنج: در انگلیسی Goniometer، گوشه سنج
زاویه ی سه بعدی: کُنج
زاویه ی شکست: در انگلیسی Angle of refreaction، گوشه ی شکست
زاویه ی شیب: در انگلیسی Angle of slope، گوشه ی شیب
زاویه ی صفحه با افق: در انگلیسی Angle of dip، گوشه ی گودی
زاویه ی فضایی: در انگلیسی Solid angle، گوشه ی گنجایی، کُنج
زاویه ی قائمه: گوشه ی راست
زاویه ی مالش: در انگلیسی Angle of friction، گوشه ی مالش
زاویه ی متمم: گوشه ی رساساز
زاویه ی مجاور: گوشه ی همسای
زاويه منفرجه: گوشه باز
زاویه ی متقابل بقوس: در انگلیسی Subtended angle، گوشه ی پتیرخم ، (پتیرک=مقابل)
زاویه ی مِیل: در انگلیسی Angle of inclination، گوشه ی اُریب
زاویه نشین: گوشه نشین
زاویه ی واگرایی: در انگلیسی Angle of divergence، گوشه ی واگرایی
زاویه یاب: گوشه یاب