برگزیده های پرشین تولز

پارسی بنویسیم و بگوییم[زدودن واژه های عربی]

amirhoman

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 آپریل 2005
نوشته‌ها
1,127
لایک‌ها
11
سن
55
محل سکونت
Tehran
آیا میدونین صد سال آینده فقط 8 زبان در دنیا خواهیم داشت. ؟ کارفرهنگی قشنگی داری میکنی. دستت درد نکنه
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
یک بازگویی:

درود بر کورش

بچه ها علاوه بر کلمات عربی که وارد زبان ما شده کلمات دیگری هم هست که از زبان های دیگری وارد زبان ما شده مانند کلمه مرسی که فرانسوی هست.

درود بر شما دوست ارجمند

بله همانگونه که گفتید از زبانهای دیگر(هندی و ترکی و فرانسه و انگلیسی و ...) هم واژگانی به زبان پارسی راه یافته اند.

در جایگاه نخست باید گفت شمار واژگان دیگر زبانها که به زبان پارسی رخنه کرده اند در برابر واژگان زبان عربی و پس از آن انگلیسی بسیار کمتر هست.
برای نمونه این واژه ی "مرسی" یادگاری از دوران پهلوی و پیش از پهلویست که زبان فرانسه زبان جهانی و برتر بود و ...

اما سخن شما درست هست. باید در کنار زدودن واژگان عربی که زخمی دیرین هستند بر پیکره ی زبان پارسی, هوشیار بود تا زبان انگلیسی همان بلا را بر سر زبان پارسی نیاورد!

هر چند از آنجایی که زبانهای انگلیسی و پارسی از آنجایی که جزیی از خانواده ی بزرگ زبانهای هندواروپایی(آریایی) بشمار می آیند این دو زبان بسادگی میتوانند برای واژگان دیگری واژه سازی کنند حتی از یک ریشه!

وبلاگ = تارنگار

وبسایت = تارنما

دیتا, اطلاعات = داده ها

ایمیل, پست الکترونی! = رایانامه

فاروم = انجمن

اتچ = پیوست

اتوماتیک = خودکار

تکنولژی = فن آوری

سوبسید = یارانه

کوپن = کالا برگ

مرسی, متشکر = سپاسگزار

تاپیک, مبحث = جُستار

ریپلای, جواب = پاسخ

.
.
.
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
لطفآمعادل عبارات ذیل رابه فارسی ذکرکنید;) .باتشکر
مقارنه(زاویۀ صفردرجه)
مقابله(زاویۀ 180درجه)
تربیع(زاویۀ90درجه)فکرکنک چارک خوب باشد.
تثلیث(زاویۀ 120درجه)
جوایزارزنده ایی برای گوینده بهترین معدل درنظرگرفته شده است.:blush:

زاويه: 1- گوشه 2- بیغوله
زاویه تماس: گوشه ی پرماس
زاویه ی چشم، از گوشه ی خارجی: پیغله Peyghaleh
زاویه ی حاده: گوشه ی تند
زاویه ی حمله: در انگلیسی Angle of attack، گوشه ی تاز
زاویه ی خارجی مثلث: گوشه ی بیرونی سه سر (=دانشنامه ی علایی)
زاویه ی دو بعدی: گوشه، گوش
زاویه ی ریزش: در انگلیسی Angle of respose، گوشه ی ریزش
زاویه ی سمت: در انگلیسی Azimuth، گوشه ی زی
زاویه ی سنج: در انگلیسی Goniometer، گوشه سنج
زاویه ی سه بعدی: کُنج
زاویه ی شکست: در انگلیسی Angle of refreaction، گوشه ی شکست
زاویه ی شیب: در انگلیسی Angle of slope، گوشه ی شیب
زاویه ی صفحه با افق: در انگلیسی Angle of dip، گوشه ی گودی
زاویه ی فضایی: در انگلیسی Solid angle، گوشه ی گنجایی، کُنج
زاویه ی قائمه: گوشه ی راست
زاویه ی مالش: در انگلیسی Angle of friction، گوشه ی مالش
زاویه ی متمم: گوشه ی رساساز
زاویه ی مجاور: گوشه ی همسای
زاويه منفرجه: گوشه باز
زاویه ی متقابل بقوس: در انگلیسی Subtended angle، گوشه ی پتیرخم ، (پتیرک=مقابل)
زاویه ی مِیل: در انگلیسی Angle of inclination، گوشه ی اُریب
زاویه نشین: گوشه نشین
زاویه ی واگرایی: در انگلیسی Angle of divergence، گوشه ی واگرایی
زاویه یاب: گوشه یاب
ddddddddddddddddddd
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
مرکزثقل = گرانیگاه

بیان کردن= باز نمودن

جمعیت, حزب = باهماد

مشهور = بنام, پُرآوازه

آنقدر = چندان

اینقدر = چندین

تسلط, غلبه = چیرگی

مسلط, غالب = چیره

قضاوت = داوری

قاضی = داور

بهانه = دستاویز

ظاهر, صورت = رویه

فعل = کار

فعل(دستور زبان) = کارواژه
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
دوستانی که نیاز به همه ی واژه ها به صورت یکجا داشتند, در تارنمای(سایت) ایرانیان بلژیک این کار را انجام داده اند در قالب یک فایل پی دی اف که دوستان میتوانند از این نشانی آن را دریافت کنند:

http://www.iranian.be/start/Parsi-Begoo.pdf

همچنین با گذاشتن این کد در تارنگار(وبلاگ) یا تارنما(وبسایت) خود, چارچوبی ایجاد میشود که روزانه یک واژه ی پارسی را برای شما و بینندگان تارنما ی شما نشان میدهد. روزانه یک واژه را میتوانید بیاموزید.

<script src="http://www.iranian.be/parsi.js"></script>

برای جستجو به گونه ی آنلاین میتوانید به این نشانی بروید و واژه ی بیگانه را درون کنید و برابر پارسی آن را دریافت کنید:

http://www.iranian.be/start/Search-Parsi-Begoo.htm

این برگ اینترنتی را میتوانید آغازه ی (هوم پج) خود بکنید تا روزانه با باز کردن اینترنت اکپلورر یک واژه را یاد بگیرید:
http://www.iranian.be/start
 

king_nader27

Registered User
تاریخ عضویت
27 نوامبر 2006
نوشته‌ها
23
لایک‌ها
0
بسیارمتشکرم.
هم برای نشانیهاوهم برای برابرفارسی گوشه ها
هرچندکه بکاربردن این واژه ها شایدکمی سنگین وسخت بنظربرسد.
 

Dariux

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 دسامبر 2005
نوشته‌ها
180
لایک‌ها
0
محل سکونت
FWW - Coming soon
از من به عنوان کسی که زیاد تو این زمینه فعالیت کرده بشنوید:

1- برای ساده کردن برابرها، بجای بکار بردن این برابرهای گنگ، ریشه ی تمام فعل های پارسی رو پیدا کنید. بعد با ساختارهای واژه سازی پارسی واژه های از بین رفته رو دوباره بیافرینید.

برای نمونه:

ریشه خور

بخور - بخوران - بخورید - میخورم - خوراندم و .... - هزار گونه واژه میشه ازش ساخت که همگی ساده هستند و آدم هنگام بکار بردن احساس بد بهش دست نمیده.

2- اگر واژه تازی ای پیدا کردید که هیچ جور نتونستید برابر پارسی برایش پیدا کنید. از زبان های برادر (آریایی) واژه بگیرید. برای نمونه برابر آلمانیش رو بکار ببرید. یه واژه از یه زبونه برادر بیاد تو زبونمون، خیلی بهتر از اینه که از زبونه دشمنانه خونیمون بیاد (تازی). و همونطور هم که میدونید آلمانی نزدیک ترین زبان به پارسی هستش.


3- وقتی سخن میگید بدونید چی دارید میگید!!! میتونم شرط ببندم خیلیهاتون زمان بکار بردنه واژه ها نمیدونید چی دارید میگید (به معنیش توجه نمیکنید) -

نمونه:

سفارش:
این واژه یکی از اصیل ترین واژه های پارسیست. و از ریشه ی سپر (sepor) میاد. سپردم - سپردی - بسپار - سپارش!!! دسرتش سپارش هست! نه سفارش!!!!!!!!
من خودم پیش تر مانند دیگران بودم. ولی کم کم نگاهم به واژه ها عوض شد. اینی که الان گفتم (سپارش) رو خودم پیدا کردم. البته یقین دارم کسان دیگری پیش از من اینکار رو کردن (خب معلومه!!) ولی من از کسی نشنیده بودم و خودم فهمیدم.
یه نمونه ی دیگه ازین دسته واژه ی سرایدار هست. که خیلی هاتون میگین (seraydar) که نادرست است. این واژه از 2 واژه ی سرا(ی) + دار هست. یعنی نگهدار خانه. و درستش هم (saraydar ) میشه پس. ولی هرکس درستش رو بگه میگن داهاتیه! امله! افسوس!!!

4- درباره ی بخش 2 (آلمانی) که پیشتر گفتم:
هر زمان نیاز به ورود واژه ی آلمانی شدیم. باید ریشه ی فعلش رو وارد کنیم. و سپس با قواعد زبان خودمون آمیزش کنیم. برای نمونه ما واژه ی (love) رو از انگلیسی وارد میکنیم (من آلمانی نمیدونم برای همین واژه ی انگلیسی گفتم). پس ازین پس باید بگیم: بلاو (دوست داشته باش). لاویدم (دوست داشتم). لاوش (مصدر) و ....
خوشبختانه ما خودمون واژه های زیادی درباره ی لاو داریم. مانند دوست، مهر و ... و نیازی به وارد کردن این یکی نداریم. من فقط لاو رو برای نمونه گفتم.

خوش باشین با پارسی
 

parsa

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
19 مارس 2006
نوشته‌ها
1,318
لایک‌ها
102
سن
44
سلام ...!
میگم کورش جان، شما که اینهمه داری برای این تاپیک وقت میذاری و زحمت میکشی چرا تو گفتگوی آزاد زدی؟
فکر کنم اگر درخواست کنی به بخش فرهنگ و هنر یا ادبیات منتقلش کنند خوب باشه!

به هرحال موفق باشید!
 

Dariux

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 دسامبر 2005
نوشته‌ها
180
لایک‌ها
0
محل سکونت
FWW - Coming soon
یه عده آدم باید بیان ریشه های اصیل فعل های پارسی رو بازیابی کنن! این تنها راه نجات ماست! اینطوری عام مردم قبولش میکنن چون راحته صحبت کردنش و استفاده میکنن!

برای نمونه الان ما میگیم: پیدا کردم. پیدا کردی - پیدا خواهم کرد!!
خب این چقدر طولانیه!!! فقط برای اینکه مفهومی اندازه ی یک کلمه رو برسونه مجبوریم 2-3 تا واژه بگیم!
در صورتی که میتونیم بگیم:
یافتم - یافتی - میابم.
دیدین چه آسونه؟

فقط تقصیر یه عده آدمه مذخرفه که میان اینارو یه جوری تلفظ میکنن تو تلویزیون و تثاتر و ... که هرکی میشنوه خیال میکنه اگه اینجوری صحبت کنه تو خیابون خیلی خزه و ...

مثلاً میان یافتم رو یه جوری کشش میدن مثله ارشمیدس میگن! که دیگه همه عارشون میاد تو جامعه استفاده کنن! خیلی ساده و سریع میشه گفت یافتم!

نمونه:
خودکاره گمشدتو یافتی؟ (خیل یسریع! نه مثله ارشمیدس!!!)
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
عمیق = گود, ژرف

شط العرب = اروند رور

آسیای مرکزی = آسیای میانه

قرون وسطی = سده های میانه

قرن = سده

شجاع, شجاعت = دلیر, دلیری

طعم = مزه

بی نهایت = بی پایان, بیکران

عهد, عهدنامه = پیمان, پیمان نامه

فرار, فرار کرد = گریز, گریخت

عدال = دادگستر, دادگر

خلاص, خلاصی = رها, رهایی

مفید = سودمند
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
حَمل, برج حمل = بَره, برج بره

قوس = کمان

عقرب = کژدم

عقاب = شهباز

سنبله = خوشه

مرکز ثقل = گرانیگاه

مانور = رزمایش
 
بالا