برگزیده های پرشین تولز

پرسش فرانک میلر (نقاش کمیک استریپ 300) در یاهو انسرز !!!!!!

IranSpirit

Registered User
تاریخ عضویت
16 آپریل 2006
نوشته‌ها
82
لایک‌ها
0
محل سکونت
Ruvan
با درود،
خدمت امیر خان ، فراموش کردین مشهور ترین فیلسوف همین غرب و یونان رویایی ، از زرتشت تعریف نموده ! ( همین از
قول کربن بس که در آکادمی های افلاطون مجسمه زرتشت پیدا شده )
( حتی اندیشه های نادرست ایرانی به مانند فره ایزدی هم در فلسفه یونان حتی در نزد خردمندانی چون ارسطو نفوذ
کرده بود )
در تمدن یونان شکی نیست ، به هیچ وجه ! ولی تمدن یونان خود مدیون ایران و مصر و چین است ! و هیچوقت
نمی تواند ادعا کند مهدن تمدن بشری بوده است ! ( چنانکه ایران هم نمیتواند )

در سخنان شما یکطرفه گری می بینم که با تصور قبلی که از شما داشتم جور در نمیاد ! چنان سخن گفتید که گویا
همه تمدن و دانش در دست یونیان بوده و ما بی نصیب از همه چیز ( از همین یونان تا چندین روز میتوان عقاید مسخره شان رو بیان کرد و فقط خندید ، پیدا کردن نقطه ضعفی در تمدنی دلیل بر رد کردن آن تمدن نیست)

البته با اعتراض با این فیلم مخالفم ، چونکه معتقدم سازندگان این فیلم و این مردک ابلهانی هستند که کمتر دانشی
در مورد تاریخ دارند ، و کسی را با ابلهان کاری نیست و این اراجیف چیزی از ارزش تمدن ما کم نخواهد کرد ! و فقط
برای سرگرم کردن کودکان دبستانی مفید خواهد بود ! ( در عین حال با اشتباهات فاحش تمدنمان موافق نیستم ،
خصوصا **** دیکتاتوری و فره ایزدی )

ولی تمدن ما نکات توجه نشده بسیار زیبایی دارد ، یکی همین قنات که قبلا هم در انجمن دگری دراین مورد
نوشتاری درج کرده بودم :

به نقل از IranSpirit :
در جریان زلزله بم ، قدیمی ترین قنات جهان در نزدیکی شهر برودت پیدا شد ، که بیشتر از
2000 سال قدمت داشت. ( خواستگاه قنات در ایران بوده است)

ایرانیان بیشتر از 400 هزار کیلومتر قنات حفر کردند ، یعنی چندین برابر فاصله زمین تا ماه !!

جالب تر اینجاست ، که بر خلاف تمدن های بزرگ که در کنار رودهای بزرگ مثل ، دجله ، فرات،
یمی ، هوانگهو ، و یانگ تسه شکل گرفتند .

ایرانیان تمدن بزرگ خودشون رو در کویر و بیابان شکل دادند با اینکه جاهای سرسبز و با رود
بزرگ کم نداشتند .
برای اینکه برای طبیعت احترام قائل بودند ، بجای اینکه طبیعت را تخریب کنند ، با تحمل
سختی طبیعت را با هنر بزرگ خودشان قنات آباد میکردند.

در زمان هخامنشیان اگر کسی زمین بایری را با احداث قنات ، آبیاری میکرد ، 5 سال از
پرداخت مالیات معاف بود.



از خود همین یونان دانشمندانی بوده اند که در ایران زمین دانش اندوخته اند ، این نوشتار را بخوانید ( این نوشته هم
از تیغ سانسور بی خردان در امان نمانده است ، همین جا درج میکنم)

استاد پرویز شهریاری

ایران زمین

گاتاهای زرتشت در تمام طول تاریخ ایران تا بامروز بر تمام دانش کشورمان سایه افکنده. آنچه که در گاتاها دیده می شود " فلسفه زندگی" است. جمله ای از گاتاها چنین میگوید: « آنجا که شناخت باشد از دو رویی و تزویر خبری نیست»



بسیاری از دانشمندان هستند، موقعی که صحبت میکنند، میگویند آیا قبل از اسلام فارابی داشته ایم، ابن سینا داشته ایم و اگر داشته ایم، کتابهای آنها چه شده. یکی از این فرزانگان در ره آورد نوشته ای دارد و باین نکته اشاره میکند. او پروفسور فضل الله رضاست که میگوید: « نمی بینیم اقلیدس داشته باشیم، یا نمونه ایرانی اپولینوس که توانست هندسه را بجایی برساند کیست؟» او حتی شک کرده که اصلا در ایران علم و دانش وجود داشته باشد. برای اینکه واقعا پی ببریم که در ایران علم چگونه بوده است، من بطور گذرا از تاریخ ایران که در این باره بازمانده نام می برم تا روشن شود که پیش از اسلام هم چه دانش گسترده ای داشته ایم و دانشمندان ما چه کسانی بوده اند.



یکی از افتخارات ما ایرانیان این است، از زمانی که تاریخ را می شناسیم نیاکان ما با سال و ماه خورشیدی کار میکردند. اگر ببینیم هنوز کسانی هستند که از سال و ماه قمری استفاده میکنند، در حالیکه از زمانی که انسان پا به تمدن بلکه به کشاورزی هم گذاشته، ناچار بوده است سال و ماه خورشیدی را بشناسد، در ایران دقیق ترین سال و ماه خورشیدی مورد استفاده بوده است. برای نمونه، خیام باعتراف خودش، از منابع قدیمی تر استفاده کرده و گاهشماری جلالی را ساخته است. او اسم نمی برد. ولی این منابع قدیمی تر چیست؟ در قدیم تر زیج ها و جدولهایی بوده که هیچدام دقیق نیست ولی آنچه که خیام تنظیم نموده آنچنان دقسق است که 200 سال پس از او که تقویم ریگوری پیدا شد از آن هم دقیق تر است. یعنی در گاهشماری جلالی هر ده هزار سال دو روز در آن اشتباه رخ میدهد، در حالیکه در تقویم گریگوری که الان مورد استفاده ی دنیاست و سال میلادی بر پایه آن شناخته شده، در هر ده هزار سال سه روز اشتباه می شود. این گاهشماری جلالی، با اعتراف خیام، بر پایه ای بوده که در زمان ساسانیان زیج شهریار بر پایه آن ساخته شده. زیج شهریار که در زمان ساسانیان ساخته شده از آن نشانی در دست نداریم. تنها ابوریحان بیرونی در " آثار الباقیه" از آن یاد میکند و دو جمله از آن نقل میکند. پس زیج شهریار باید در اختیار ابوریحان بیرونی بوده باشد( زیج بمعنی جدول است) ولی اکنون در اختیار ما نیست.



چرا اینها از میان رفته اند، دلیل آن روشن است، وقتیکه به ایران حمله شد، همراه بود با کشتار و قتل و غارتو شهری نبود که 2 یا 3 بار تصرف نشده باشد. من برای نمونه از دو شهر نام میبرم. یکی سیستان اشت. آنچه که در این باره میگویم منشای آن تاریخ سیستان است که متاسفانه مولف آن معلوم نیست ولی در حدود 400 هجری قمری نوشته شده است. وقتیکه خواستند سیستان را بگیرندف در جلو دروازه شهر مید انی بود تپه ای از کشت ها روی هم گذاشته بودند. فرمانده فاتح روی تپه ی کشتگان ایستاد و گفت: « فرمانروای شهر را بیاورید». پیر مردی را با لباس سفید آوردند. پیرمرد پس از اینکه چهره او را با آن کشته ها می بیند فریاد برآورده میگوید وای، این همان اهریمن است.



در همین کتاب تاریخ سیستان ذکر شده است، با اینکه همه جا را غم و انده فرا گرفته بود شخصی که از شهر میگذشته ندا سر داده بود، با همه ی غم و اندوه، چون نوروز است باید شادی کنید.



یکی دیگر از شهرهایی که نام می برم، خوارزم است. قتیبه آنجا را فتح کرده بود روز سوم که خوارزم را گرفته بود. در جلو دروازه شهر که میدان وسیعی بود برای مردم صحبت میکرد. از جمله گفت از بین فاضلان خوارزم 4 هزار نفر بیاورند، مردم فکر میکردند، مانند آنچاه که چنگیز و تیمور بعدها کردند، میخواهد که آنها را تبعید کند. خوارزم مگر چقدر جمعیت داشت که او4 هزار نفر از آنها را بخواهد. او دستور داد هزار نفر در سمت راست هزار نفر درسمت چپ و هزار نفر در پیش و هزار نفر در پشت سر او گردن بزنند و از آن زمان دستور داد از خوارزمیان، هر کس بزبان فارسی صحبت کند زبان او را ببرند. دیگر خوارزمیان بفارسی صحبت نمیکردند. از اینجهت بآنها عجم گفتند. چون عجم بمعنی گنگ است. آنها چون از گفتگو بازماندند پس از چند سالی زبان خود را فراموش کردد و از زبان خوارزمی که گستره ای بزرگ داشت، بجز واژه هایی بجای نماند، در صورتیکه زبان زنده ای بود که انبوهی مردم بدان سخن میگفتند و می نوشتند. یکی از دلایل از میان رفتن اسناد و نوشته ها این قتلها و غارتها بوده.



از نکته ای دیگر بگویم: طاهر ذوالیمین، اسمش را همه شنیده اید و ایرانی بود در روی کاری آمدن عباسیان هم نقش جدی داشت. پسر برادرش را به فرمانروایی کرمان فرستاد و دستور داد، هر کس را خارج از اسلام بود، همه باید جزیه بدهند. جزیه مالیاتی بود که به فرد تعلق میگرفت. مثلا اگر در خانواده ای 5 نفر بودند هر 5 نفر باید این باج سرانه را بپردازند. او دستور داد بجای جزیه، در محلی که میایند، از کتابهای گذشتگان بیاورند، طبیعی است در یک خانواده، پدر و مادر وقتیکه می بینند بچه هایشان در خطر مرگ هستند و اگر چندین کتاب داشته باشند، اگر بخواهند کتابی را نگاه دارند کتابهای دینی یعنی اوستا را نگاه میدارند، کتابهای ریاضی و فلسفه را میدهند تا جان بچه های خود را بخرند و نجات دهند. ببینید اینگونه کتابهای علمی ما را از میان بردند. نمونه دیگر: در کازرون که آنرا محل تولد سلمان فارسی میدانند تازه مسلمانی حاکم شهر شد. در شهری که پیغمبر به سلمان گفته بود که شهر تو، امت تو همه در امان هستند. این تازه مسلمان که همه کاره ی کازرون شده بود، هر روز هزار نفر ار که مسلمان نبودند گردن میزد. مگر کازرون چقدر جمعیت داشت. علت دوم که موجب از میان رفتن کتابها و اسناد شد این بود.



نشانه هایی از کتابهای باقی مانده بعد از قرن سوم، در منطقه ای که کمی دور از تسلط عرب بود، یعنی در خراسان بزرگ می بینیم، پس از قرن سوم بود که ایرانی توانست خود را باز یابد. بیشتر دانشمندان و فیلسوفان در این زمان از خراسان بزرگ برخاستند، مانند ابوریحان بیرونی، ابن سینا، خیام، خواجه نصیرالدین طوسی، ابوالوفای بوزجانی و دیگران. ابوالوفای بوزجانی از نام آوران دانش ریاضی است که در بوزجان خراسان پا به جهان گذاشت. بوزجان همان تربت جام است که خود پارسال آنجا را دیدم که خرابه ای است بجای آن شهر تربت جام ساخته شده است. مردمی فقیر و بی چیز، دور از هرگونه سواد دارد. در آنجا که بودم فکر کردم چکونه ابوالوفای بوزجانی در 1100 سال پیش در اینجا پرورش یافته و درس خوانده و از کجا یاد گرفته و پس از آنکه مشهور شد، او را به بغداد فرا خواندند. وقتیکه به شرح حال او مراجعه کردم، معلوم شد که تمام آگاهیهای اولیه اش را نزد دایی و عمویش فرا گرفته. آیا آنچه را که دایی و عمو باو یاد داده اند از یونان بوده و ترجمه کرده اند؟ نه، آنها از همان منابع ایرانی استفاده کردند. درست است که ایرانی مورد ستم و ظلم قرار گرفت، ولی فرهنگ خود را نسل به نسل نگاه داشت.



یکی دیگر از این داشنمندان ماهانی است. ماهان قریه ای بود در اشیه کرمان که اکنون شهری است. حدود 1100 سال پیش ماهانی در آنجا بدنیا آمد و در آنجا چیز یاد گرفت. پس از آنکه مشهور شد، بعدا او را به بغداد فرا خواندند و او به بغدا رفت. یا فضل نیریزی که از نیریز فارس بود. من آنجا رفتم و سخنرانی داشتم. او یکی از بزرگترین ها در ریاضی است و پس از آنکه در ریاضی مشهور شد او را به بغداد خواستند و به بغداد بردند. اینها نشان میدهند که ایرانی ها فرهنگ را در مجموع در خانواده های خود تا مدتها نگاه داشتند و من معتقد هستم کسانی مثل ابوریحان و ابن سینا و دیگران کوشش کردند که اسلام را به مجموعه ی فلسفه سازگار کنند و تمام تلاششان در این زمینه بود. ولی محمد غزالی که آمد همه ی آنچه را که آنها ساخته بدند ویران کرد. با اینکه خودش آدم فاضل و دانشمندی بود ولی در زمینه دینی بکلی ویران کرد. از جمله توصیحاتی که او میدهد این است که خواندن ریاضی کار درستی نیست البته استدلالش درست است. او میگوید کسی که ریاضی یا فلسفه میخواند با آراء و عقایدی روبرو میشود که می بیند که همه آنها با استدلال ومنطق همراه است و خیال میکند که مبانی دینی هم همین جور است و چون آنجا منطق و استدلال نمی بیند کافر میشود. بنابر این فلسفه و ریاضی نباید خواند.



اکنون می پردازیم به کتابها و یا نشانه هایی که نشانگر دانش در ایران پیش از اسلام بوده. یک مورخ یا بهتر بگوییم یک سیاح رومی که از سرداران **** رومیان نی بوده، در قرن هفتم پیش از میلاد از همدان که در آن زمان هگمتانه نامیده می شد، میگذرد. شاید برای این رفته بود که اوضاع و احوال آنجا را ببیند و شاید هم برای این بوده که بآنجا لشگرکشی کند. او آنجا به مدرسه ای یا بهتر بگویم با دانشکده ای روبرو میشود ککه رییس آن شخصی بنام سئنه و دارای صد شاگرد بوده. در این دانشکده اخترشناسی، پزشکی، فلسفه و ریاضی، رویهم چهار درس به شاگردان میاموختند. بزرگترین دانشمندان و بهترین پزشکان از سراسر دنیا به سراغ او بآنجا می آمدند. بعدها پلوتارک میگوید که من از اینگونه مدارس در همه ی شهرهای ایران دیدم که در آنجا پزشکی، اخترشناسی، ریاضی و فلسفه میخواندند. اگر در ایران هیچ علمی نبود، اینها چی میخواندند. نوشته هایشان کجاست؟



پلونیوس یکی از مورخین یونانی در قرن اول پیش از میلاد که از ایران دیدار کرده میگوید: وقتی من در ایران بودم داشتند شعاع کره زمین و انحنای زمین را اندازه میگرفتند. اکنون اگر بخواهند شعاع زمین را اندازه بگیرند، اگر اخترشناسی و ریاضی ندانند نمیتوانند کاری انجام دهند. در همین زمان، در یونان زمین را مسطح میدانستند که دور آنرا آب فرا گرفته. البته یک توضیح شاعرانه هم در ایلیاد در این زمینه و خانه معشوق دارد و میگوید، « خانه معشوق من در مرکز آتن است، آتن مرکز یونان است و یونان هم در مرکز زمین است، بنابر این همه اجرام و همه ی آسمانها و همه ی کهکشانها بدورخانه معشوق من میچرخند» البته از نظر هنر و زیبایی قشنگ است ولی وقتی که وجه علمی آنرا در نظر بگیریم و همراه آنچه که در یشتها از جمله در آبان یشت درباره کره ی زمین نوشته شده و از گردی زمین صحبت میکند با هم بسنجیم می بینیم که در ایران آن زمان دانشی بوده که در یونان نبوده.



از اینها گذشته این سئنه ی ایرانی که اسم بردم، پس از مرگش به اسوره تبدیل شد و سینا هم از سئنه آمده و سئنه بمعنی پزشک مطلق بوده سیمرغ که در شاهنامه آمده همان کلمه سئنه است و در واقع بمعنی پزشک است که درمان میکند.



ما میگویم پور سینا یا ابن سینا یا فرزند سینااگر به کتابهای فرهنگ واژه ها مراجعه کنید می بنید که نوشته اند ابوعلی سینا پسر فلان، پسر فلان، پسر فلان ...... تا پنج پشت نامبرده اند که همه عربی است، در حالیکه نمیتوانسته، ابن سینا تا پشت پنجم همه اش عربی باشد ولی می بینیم که اینگونه نوشته اند. برای خالی نبودن عریضه، جد ششم او را پور سینا نوشته اند من خیال میکنم همگی آن ساختگی است. ابن سینا بمعنی پزشک زاده است یعنی او کسی است که از خانواده پزشک بوده و این پورسینا بازمانده همان سئنه 700 سال قبل از میلاد بوده. چنانکه کسی که تمام عمر در دریا بسر میبرد او را فرزند دریا میخوانند. موردی که من واقعا نتوانستم حل کنم این است که میگویند ابوعلی سینا، فرزند فلان. او اصلا فرزند نداشت که باو بگویند پدر علی یا ابوعلی یا بوعلی. حال چگونه او را پدر علی میخوانند. نمیدانم!!



در مورد یونانیان سخن گفتم، در اینجا باید بگویم فیثاغورث که از نخستین فیلسوفان و ریاضی دانان یونانی است، او 20 سال در ایران بابل بسر برده. بابل هم در آن زمان بخشی از ایران بوده. در قدیم رسم بوده، بخصوص این رسم را یوناینان داشتند که هر چه را از هر کجا میگرفتند بنام خود می نوشتند و از اصل آن نام نمی بردند.



در شرح حال فیثاغورث میگویند، او « دانش مغان» آموخته بود. فلسفه نور فیثاغورث که خورشید را مرکز میدانست تحت تاثیر ایرانی بوده که به کرویت و گردش زمین به دور خورشید باور داشت، حرف او را نپذیرفتند تا زمان کپرنیک.



ما در ایران قدیم فیلسوف بزرگی داشتیم بنام « اُستانِس » او را استانس رازی میگفتند، چون اهل ری بود. او در « مَس مغان» مشهور بود.... مس بمعنی بزرگ است که هنوز در میان زرتشتیان یزد و کرمان گفته می شود. گاهی هم به او زرتشت زمان می گفتند. او در زمان خشایارشا به مصر که جزو ایران بود میرود و در معبد ممفیس شاکن می شود.



گفتیم که مصر جزو ایران بوده، کتیبه ای در مصر پیدا شده که داریوش در آن میگوید « من داریوش پادشاه پارس دستور دادم میان اینجا و دریای پارس آبراهی بسازند که این دریا را به دریای پارس که همان خلیج فارس است پیوند دهند.»



استانس که در معبد ممفیس ساکن شده بود، شاگردانی داشت. یکی از شاگردانش دیموکریت با ذیمقراطیس بود. دیموکریت کسی است که واضع فلسفه اتمی و ذره گرائی است که از استاش استانس فرا گرفته بود.



دانشنامه ای در یونان از زمان قدیم از کسی بنام « پاپیوس» مانده، اگر اسمش را درست گفته باشم. او از استانس نام می برد و میگوید او یک فیلسوف طبیعی بوده و فلسفه او را شرح میدهد که میگوید « طبیعت خودش خودش را اداره و بازسازی میکند بشرطی که ما آنرا از میان نبریم». این حرفی است که امروز هم پابرجاست و ما باید مواظب محیط زیست و زندگی باشیم. در همان دانشنامه پاپیوس از فلسفه ذره گرائی استانس نام میبرد. همان چیزی که شاگردش دیموکریت و امروز بنام او مشهور است. این بحث باقی میماند که ما اقلیدس نداشته ایم و یا کسی نداشته ایم که فلسفه را بیاورد. شاید تعجب کنید اگر بگوییم اقلیدس هم ایرانی و از آسیای صغیر بوده که به اسکندریه میرود و کارش را در آنجا شروع میکند. او هیچگاه در یونان نبوده است.



با وجود این، بنظر من تاریخ دانش را بد فهمیدیم، تاریخ دانش را عوضی فهمیدیم. تاریخ دانش از جایی شروع نمی شود که همه اش تئوری و نظری باشد یا همه اش عملی باشد تاریخ دانش از مراحل مختلف پی در پی عملی و نظری هردو گذشته است. آنرا کمی روشن تر کنیم پیش از یونانیان، از ابتدای بشر تا 600 سال پیش از میلاد که طولانی ترین دوران پیشرفت بشر بوده و خیلی هم پیشرفت کرده بود، همه چیز بخاطر عمل بود، بخاطر نیاز بوده. اگر ریاضی کار میکرد و یا اینکه باخترشناسی روی کرده بودند همه بخاطر نیاز بوده ولی علم را برای نیاز بکار بردن اشتباهاتی بهمراه میآورد. برای نمونه، در مصر قدیم، در ایلام قبل از آریاییها و نیز بابلیها برای مساحت هر چهار ضلعی، مجموع دو ضلع روبرو را نصف کرده و سپس در هم ضرب مینمودند. امروز میدانیم این تنها برای مستطیل درست است، نه برای هر چهار ضلعی دیگر. آنها این را برای کرت بندی زمین کشاورزی بکار میبردند که تقریبا بشکل مستطیل بوده و اگر هم کمی اشتباه می شده، در عمل مهم نبوده و اثری نداشته. ولی این اشتباهات آنها را بیدار کرد بخصوص در هندسه ایلامیهای خودمان بیش از بابلیها کار کردند. آنها روی هندسه کار میکردند. میدانیم در هندسه قضیه ای بنام فیثاغورث که مثلث قائمه مجموع مجذور دو ضلع برابر است با مجذور وتر. همه قبول دارند که این قضیه مربوط به فیثاغورث نیست، بعدها به او نسبت داده اند.



در اواخر دوره ی قاجاریه، بوسیله فرانسویها، چیزهایی در ایلام پیدا شده که بردند به فرانسه و خوشبختانه آنرا چاپ کردند. در میان آنها 17 مورد مثلث قائم الزوایه با ضلعهای مختلف هست که همان نتیجه را داده است، و بنظر میرسد که آنها دنبال یک راه حل کلی بودند که یک نمونه اش باقی مانده که ما پیدا کرده ایم که هست. واقعا ممکن است پیدا کرده باشند.



دوره قبل از یونانیان بیشتر بکار عملی می پرداختند. از فلسفه، از فیزیک و از شیمی و ریاضی گرفته تا موارد دیگر چون در آن اشتباه میدیدند بسوی تئوری و دانش نظری روی آوردند که هزار سال دوران آن طول کشید. 600 سال در یونان و 400 سال در اسکندریه و همه بنام یونان است در حالیکه همه ملتها در آنجا بودند. این دوران تئوری و نظری هزار سال طول کشید و چون متوجه شدند مشکلاتی در این راه وجود دارد و دانش نظری پیزی را حل نمیکند. یونانیها در آن زمان حتی عدد نویسی نداشتند. اعداد را با الفبا می نوشتند. ارشمیدس بزرگترین ریاضی دان یونان قدیم برای نوشتن یک عدد بزرگ یک کتاب نوشت و آنرا شاهکار خود میدانست، در حالیکه ایلامیها عددنویسی داشتند و هزاران سال پیش از یونانیها، ایلامیها تقریبا بفرم امروزی با عدد سروکار داشتند.



عدد نویسی آنها از راست به چپ بود. مثلا برای 185، اول صد را در سمت راست می نوشتند. بعد از ان 80 و پس از آن عدد 5 را میگذاشتند. برای هشتاد 8 علامت و برای پنج، پنج علامت. در عددنویسی ایلامی ها مثل امروز هر عددی در جای خودش و معنی خودش را داشت مثلا برای 555 هر پنج معنی خود را داشت.



پنج اول همان پنج بود ولی 5 دومی بمعنی پنجاه، و پنج سومی بمعنی پانصد بود. این را ایلامیها پی برده بودند و در همان زمان هم بابلی ها از عدد نویسی استفاده میرکدن آنها حتی عدد صفر را کشف کرده بودند. در آن زمان و پس از آنها یونانیها در ریاضیات محاسبه ای هیچ گامی برنداشتند. در جبر و حساب و مثلثات هیچ نداشتند، بلکه از هندسه استفاده میکردند مثلا ما میگوییم مربع 5 می شود 25 و یا مکعب آن میشود 125. یوناینها حتی ضرب 2 عدد را مثلا 3 ضربدر 5 را میگفتند مستطیل 5 و 3. همه چیز را به کمک هندسه حل میکردند. وقتیکه دیدند این اشکالات در محاسبه است برگشتند به دوره ی عملی و استفاده از دستاوردهای گذشته. نمونه اش در ایران، خوارزمی المجوسی در قرن سوم هجری بود. چون باو مجوسی میگفتند، باید خود یا خانواده اش زرتشتی بوده باشند. جالب این است که او و اجدادش را تا چند پشت به عربی میگفتند. کسی که مسلمان میشد، گذشته از اینکه اسم خود را به عربی میگفتند و می نوشتند، پدر و پدر بزرگش را که زیر خاک بودند و بطور حتم اسم غیر عربی داشتند، به عربی اسم گزاری میکردند. خوارزمی اولین کسی است که کتاب جبر را نوشت و بنام الجبر و المقابله نامید.



او کتاب خود را دو بخش کرده، بخش نخست تنها تئوری است و طرز حل معادلات را شرح میدهد. در بخش دوم او میگوید، در فقه اسلامی مسائلی پیدا میشود که منجر به حل معادله میشود و فقها در آن درگیرند. در مورد تقسیم ارث و یا در موقع عمل کردن به وصیتها. برای نمونه مثال میزند، به کسی برخورد کرده که پدر خانواده در گذشته بود و وصیت کرده بود که دارایی اش را چگونه میان بازماندگان بخش نمایند و مقداری هم در فلان راه خیر به بخشند. خوارزمی میگوید برای بخش ارث میان بازماندگان و دیگر راههایی که شخص متوفا وصیت کرده بود، برمیخورد باینکه باید از معادله درجه 2 در این باره استفاده نماید. یا اینکه ابوالوفای بوزجانی که او همزمان خوارزمی بود تقریبا همه مثلثات را کشف کرده بود، حتی مثلثات کروی را. آنوقت دنباله کار را که نمیشود گفت تنها مثلثات است اروپاییها پی گرفتند. یا مثلا جمشید کاشانی تا سینوس سه درجه را حساب کرده است. در کتابهای ما نوشته شده که اولین بار سینوس از زبان فارسی به اروپا رفته است. چون سینوس فرانسه در فارسی جیب میگفتند که همان گریبان است. واژه جَیب در واقع در پهلوی جِیپ بوده که بمعنی دیرک است. حال چرا جیب پهلوی در عربی تبدیل به جیب و در فرانسه سینوس شده، معلوم نیست. در ایران باستان، روی این دیرک و سایه اش برای حل مسایلی کار میکردند.



از جمشید کاشانی گفتگو میکردم تا سینوس سه درجه محاسبه کرده بود. برای محاسبه سینوس درجه 1 منجر می شد بمعادله درجه سوم که از روی سینوس سه درجه بشود سینوس درجه 1 را بدست آورد. آنها که ریاضی میدانند، این را خوب میدانند. من از گفتگو درباره ی آن خودداری میکنم جمشید کاشانی هم از نظر جبری و هم از نظر هندسی آنرا حل کرده بود. قرنها پس از او یعنی دو سه قرن بعدتر؛ در ایتالیا شخصی بنام « کاردان» با فرمولی، ری معادله درجه 3 آنچه که کاشانی پیش از او حل کرده بودف بدست آرد. حل این مشکل هم بدست « کاردان» نبوده بلکه توسط همشهری او انجام شده بود که او باسم خود تمام کرده است. امروز در مدارس و نیز دانشکده های ما هنوز آنرا فرمول کاردان مینامند و از جمشید کاشانی نامی نمیبرند، در حالیکه 200 سال پیش از کاردان جمشید کاشانی این فرمول را حل کرده بود.



خلاصه اینکه این فلسفه ریاضی و اخترشناسی زمانی از عملی به تئوری و سپس از تئوری به عملی گرایید و از قرن 16 به بعد باز دوباره وارد دوره ی تئوری شد و از نیمه های قرن بیستم دوباره به فلسفه عملی روی آوردند. یعنی هیچ کاری انجام نمیدهند مگر که نتیجه عملی داشته باشد.



باین ترتیب واقعیت این است که در ایران باستان ما هم دانشمند داشتیم و هم کتاب، که بسیاری از این کتابها غارت شده و بسیاری از آنها را سوزاندند ویا خودمان از ترس آنها را بآتش کشیدیم. آنچه هم از قرن هفتم میلادی به بعد در ایران اتفاق افتاده این است، اگر به کتابها مراجعه کنید می بینید که می نویسند این کتابها از یونانی به عربی ترجمه شده که دستمایه ریاضی دانان و اخترشناسان شده ولی اکنون روشن شده که همه ی این کتابهای یونانی به پهلوی و سریانی ترجمه شده بود و اینها را از پهلوی و سریانی به عربی ترجمه کرده اند نه یونانی. سریانی هم یکی از زبانهای ایرانی بوده، چون در ایران بکار میرفته.



خدا نگهدار، پاینده ایران
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
در تمدن یونان شکی نیست ، به هیچ وجه ! ولی تمدن یونان خود مدیون ایران و مصر و چین است ! و هیچوقت
نمی تواند ادعا کند مهدن تمدن بشری بوده است ! ( چنانکه ایران هم نمیتواند )

در سخنان شما یکطرفه گری می بینم که با تصور قبلی که از شما داشتم جور در نمیاد ! چنان سخن گفتید که گویا
همه تمدن و دانش در دست یونیان بوده و ما بی نصیب از همه چیز ( از همین یونان تا چندین روز میتوان عقاید مسخره شان رو بیان کرد و فقط خندید ، پیدا کردن نقطه ضعفی در تمدنی دلیل بر رد کردن آن تمدن نیست)

درود ،

با چنین رهیافتی تمامیت تمدن بشری به هم پیوسته است، موافقم که شاید گفتار من خالی از نگاهی صفر و صدی به مسائل نبوده، اما مسئله اینجاست که در این مبحث آنچه به عنوان "ایران" شناسانده می شود کلیت سیاسی_نظامی ایران است، نه فرهنگی، فرهنگ برجسته ایرانیان(که البته نباید تاثیرپذیری گسترده آن را فراموش کرد)دستاویزی است برای توجیه سیستمی استبدادی و متجاوز . من از همان ابتدا گفتم « در این جنگ » ، یعنی در این برخورد بطور اخص. و افزون بر این، توجه داشته باشید که من همین نبرد یونانیان_هخامنشیان را نه تقابل "ایران و یونان"، که در آوردگاه دو سیستم سیاسی(و مناسبات ِ فرهنگی، نظامی و اجتماعی آن) بازشناسی می کنم(هیچکس تا اینجا نتوانسته ایرادی به آن بگیرد). میان آنچه در پست 93 برشمردم من دلم می خواهد به عنوان_قبل از هر چیز_یک انسان، در لشگر دومی و برای استقرار، پایداری و تثبیت **** دوم بجنگم.

«تمدن ایرانی» واژه ای دارای ابهام است، می شود به **** طبقاتی و فاسد ساسانی هم گفت "تمدن" ، به فرهنگ و تئولوژی و معماری هم تمدن گفته می شود. اینجا دو مسئله طرح شده : اول اینکه تاثیرپذیری تمدن بشری از یونان باستان، نسبت به دیگر ملل ، بطور غیرقابل گفتگو بسیار برتر بوده. دوم اینکه سیستم آنچه باعث این پیشرفت شده، به نظر من خیلی های دیگر(پوپر، یاسپرس، پرودون، میل، کانت و ...)نتیجه یک خودآگاهی پویا در نظامی مبتنی بر آزادی و تفاهم متقابل، بدون هرگونه سلطه سیاسی بوده. می دانید که یونان فقط یک تمدن باستانی نیست، در واقع آنچه در رنسانس رخ می دهد چیزی فراتر از یک "هلنیزه" کردن اجتماعی نیست، دموکراسی آتنی هم یک شورای محلی ناچیز نبوده، یک سیستم بسیار توانا ، کارآمد ، زبده و پیچیده بوده که از صدها بخش ریز و درشت تشکیل می شده(کتاب ارزنده "اصول حکومت آتن" ارسطو ، از آن جهت که برداشت تاریخی بی مانندی از پیچیدگی های شگرفت این سیستم بدست می دهد بسیار ارزشمند است). پس در نتیجه، تمدن ایرانی هرگز موضوع بحث و چالش من نیست، آنچه نقد می شود "ادعای" تاثیرگذاری این تمدن بر ساختار آرمانی بشریت موجود است(مثلا ردیابی پدر بزرگ ِ میترائیسم در مسیحیت برای اثبات "تاثیرپذیری" این مذهب از فرهنگ ایرانی را ، قیاس بکنید با تاثیری که تئولوژی، میتولوژی، ادبیات و فلسفه یونانی بر این مذهب گذاشته!)، و دیگری تقابل این دو تمدن در عرصه سیاسی است.

سرتاسر تاریخ این سرزمین مملو از تحریف است، در یک جبهه "جان وطنی" لمپن وار "مذهبی_کمونیستی" قرار دارد که لحظه ای از تاخت نسبت به "طاغوت"، ایران پیش از اسلام و فرهنگ غیر دینی موجود در محدوده جغرافیایی این کشور آسوده نیست، در سوی دیگر ناسیونالیسم باستانگرایی وجود دارد که در جستجوی یافتن امامزادگان جدید در تاریخ باستان است و با آتش زدن قرآن و دیوان حافظ(کسروی، پورداوود و ...)"تمدن کهن" موهومش را بازسازی بکند.

در پایان، موضع من درباره فیلمی که آنرا ندیدم خنثی خواهد بود تا وقتی آنرا ببینم(اگر فرصت و حوصله دیدن این زباله های غیرهنری ِ هالیوودی را داشته باشم!). توهین آمیز بودن یک فیلم بطور بطنی(یعنی احساس توهین کردن عده ای از آن)نمی تواند برای "بد" شمردن آن کافی باشد، "واپسین وسوسه مسیح" فیلمی یکسره ریشخند مسیحیت است، اما ارزش هنری آن فارغ از تاکید من نوعی.
_____________________________________________

فراموش نشود ؛ استناد به نوشته های دشمنان ایران و بحث کردن با تکیه به این اسناد کار ابلهانه ای است .

این توهم توطئه است، یونانیان بیش از هر ملت دیگری ایرانیان را ستوده اند و بزرگ داشته اند(از فلاسفه و علمای آن، تا شاهان و مورخانش)، همین هرودوت را در غرب یک طرفدار دو آتشه تمدن ایران معرفی می کنند(در دوران خودش هم به این اتهام نکوهش می شده)، گزنفون کتابی بنام "کورش نامه" دارد که در آن کورش را به عنوان "بزرگترین مرد تاریخ" ستایش می کند، الکساندر شیفته شهریاری ایران بوده و در آرزوی یک تمدن هلنی_ایرانی. برخی مبالغات نزد من فراتر از نمود یک حس ملی گرایی طبیعی در شخصی که گزارش تجاوز جنون آمیز یک احمق را به کشورش نقل می کند نیست، مثل گزافه هایی که ما درباره صدام یا چنگیز یا الکساندر می گوییم(و اکثرا "حقیقت بزرگنمایی شده" هستند). باید اثبات بکنید(منطقا یا علما)که مدل یونانی یا ایرانی آنچه من در پست 93 برشمردم نبوده.

تاریخ رو برندگان می نویسند .
احتمالا این استدلال ِ تحت پارادایم "نازیستی" شما، درباره کتیبه داریوش هم صادق است دیگر ؟! دیگر آنکه بدون استناد به تواریخ یونانی، از کاربر "کورش بزرگ" بپرسید چه چیزی از تاریخ ایران باستان باقی می ماند.
 

Kolmir206

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 فوریه 2007
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
44hi3wj.jpg


تصوير گوياست ! تصويري از خيابان وليعصر كه چندي پيش در اينترنت هم به همراه چند عكس ديگه بسرعت تبادل ميشد
نميدونم
شايد امريكايي ها خيلي با جنبه هستند كه به اين توهين مستقيم به كشورشون - متوجه هستيد كه توهين به پرچم يك كشور كه نماد تمام عيار انسانهاي يك كشور است خيلي بي رحمانه تر از توهين به خاطرات چند هزار سال پيش پيوسته به تاريخ همان ملت است - وقعي نمي نهند و امضا جمع نميكنند.

شايد هم بي غيرت هستند و وطن فروش
و شايد هم ميدونن اعتراض به چيزي كه از عهده اراده آنها خارج است بجز سخيف نشان دادنشان تاثيري ندارد

مديريت محترم در پاك كردن پست اينجانب آزاد است و اعتراضي از جانب بنده با توجه به حواشي اطراف فيلم جايز نمي باشد
اين فقط يه تلنگر كوچك بود به دوستان عزيز
 

malijak

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 ژانویه 2007
نوشته‌ها
0
لایک‌ها
0
سلام

این کتاب رو دیدید

یونانیان وبربرها

در ضمن با عرض پوزش میخواستم بگم که توهین به دیگران اصلاجالب وپسندیده نیست!

اینجوری حتی سبب آسیب زدن به چیزهایی که ازش دفاع می کنید میشید

در مورد اين موضوع هم عقيده ايم .

مشکل در ثبوت مصداقهاست .

بيچاره عده اي که 300 را توهين به ايرانيان بدانند !

اما به نظر بنده ايرادی ندارد

اگر انسان گاهی در مقابل بيمارانی که بستری شده اند چشم پوش باشد .

اما در مورد مايلر که هنوز بستری نشده اند چشم پوشی خيانت به آيندگان تلقی خواهد شد .

او 2500 سال به گذشته نقب ميزند و توهين ميکند ، در حالی که بنده 30 يا 40 سال فلش بک می زنم و حقيقت

را بيان ميکنم .
 

Radian

Registered User
تاریخ عضویت
15 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,717
لایک‌ها
0
محل سکونت
FREEDOM city............ PPC : HTC Touch HD ......
بابا پرچم با تاریخ به خدا فرق داره !!! ....

تاریخ ما مادرمونه ! و پرچم عقیدمون ! ... تجاوز به کدوم بدتره !؟! هر دوش بده ، اما تاریخ ...

در ضمن قلی خان ... فکر کنم تنها چیزی که خوانندگان قضاومت خواهند کرد این است ، که سرکار تا حالا پاتون رو

هم توی تخت جمشید و پاسارگاد نزاشتین ...

ببینم نکنه شما هم جزو اونایی هستین که 27 سال پیش می خواستن تخت جمشید رو خراب کنند ؟؟

به هر حال من پیشنهاد میکنم ! یه پولی جمع کنیم ، بدیم به مسیول جایی که ایشان بستری هستتد،بلکه ایشون رو

تور تفریحی ببرند شیراز و نشونشون بدن ! ....

تا بلکه از این اضغاث احلام ی که شاید به گفته ی دوستمون به علت تجاوز دز دوران کودکی بهش دوچار شدن ، نجات

پیدا کنند ...

لاید عکسش رو توی کتابهای هرودوت و دو سه تا کتابی که خوندی ننداختن ! اگرم انداختن شنیدن کی بود مانند دیدن.
 

reza395

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 می 2006
نوشته‌ها
577
لایک‌ها
2
ایشان نیاز به کمک و مداوا دارند اینجور پرخاشگری و بدخلقی به این عزیز کاره پسندیده ای نمی باشد
وظیفه انسانی ما حکم می کند که این مرد را به تیمارستان برده و او را تحت مداوا قرار دهیم
 

hajarash

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
1 نوامبر 2006
نوشته‌ها
16
لایک‌ها
0
وجود دوستان پاک نهادی چون شما مایه فخر و مباهات است! بعد از خواندن
8 صفحه از نظراتتان قلبم سرشار از شادی شد که هنوز هم هستند کسانی
که عاشق ایران زمینند!

راهتان پاینده:)
 

master.

Registered User
تاریخ عضویت
19 آپریل 2006
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
15
سن
37
محل سکونت
Somwhere Nearby,Who cares...
هرودوت را دوست عزیزمان، جناب اسماج محور استدلالات تاریخی خودشان قرار دادند. هرچند در صداقت گزارشات او تردید رواست، اما معمولا تنها مدرک قابل استناد تاریخی درباره امور رخداده است، درباره برخورد ایرانیان با یونان مشکل اینست که طرف ایرانی چیزی نگفته، ما می توانیم از همسنجی دو الگوی اجتماعی آنها نتیجه بگیریم کدام سیستم حکومتی بهتر بوده.


البته، اتوبیوگرافی ِ شخصی و اعترافات تکان دهنده داریوش در متن جنایی کتیبه بیستون! تا یادم نرفته اشاره ای بکنم به قتل پسر کورش و شاه مشروع توسط داریوش کودتاچی، و بعد سرهم کردن داستان مضحک گئومات(که پیداست در دوران خودش هم هیچکس را راضی نکرده و تقریبا تمامی ملل تحت ستم، نه یکبار که چندین مرتبه برضد سلطه او شوریده اند و هربار توسط داریوش به خاک و خون کشانده شدند).

پاسخ به مابقی نوشته آکنده از بد دهنی ِ هیستریک شما را، در شأن فروم و برازنده یک گفتگوی متمدنانه نمی بینم.


سلام ...
تمامی این گفتار بر گرفته از نطق جناب شاملو هست که سرو صدای زیادی به پا کرد ..متن سخنرانیش تو یکی از دانشگاهه ای آمریکا تو بخش فرهن گ و ادبیات فورم هست ...
 

master.

Registered User
تاریخ عضویت
19 آپریل 2006
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
15
سن
37
محل سکونت
Somwhere Nearby,Who cares...
علی رغم حرفای دوستان، این پست اونقدرها که فکر می کنید ضد ایرانی نیست. حداقل دربعضی موارد... مثلاً در مورد پزشکی، ریاضیات و هندسه، فیزیک، فلسفه کاملاً درسته.

شما چند دانشمند ایرانی در زمان ایران باستان می شناسید که در این زمینه ها شهرت جهانی داشته باشن؟ اکثر دانشمندان ما در این شاخه ها بعد از اسلام ظهور کردند (یا حداقل سیستم فکری کشور ما سعی می کنه فقط اونایی که مال دوره بعد از اسلام هستند رو معرفی کنه) اما در یونان باستان، بسیاری از حکما در این زمینه ها شهره عام و خاص هستند.

اگه اشتباه می کنم لطفاً بگید.

یاشار مشکل امروز تو و خودم و خیلی های دیگه اینه که سطحی به مسائل توجه میکنند ... اگه کمی دقیق بشی متوجه اشتباه فاحشت میشی ...
تنها دلیلی که بیشتر صحبت میشه از فسلفه و پزشکی و اینا که توسط یونانی ها پایه گذاشته شده ..بخاطر اینه که دنیای امورز دنیای غربه و غرب خودشو از یونان میدونه ... برای همینم سنگشو به سینه میزنه ... برای همینه که هرودوت رو پدر تاریخ میدونن .. هرودوتی که همه ی حرفاش نه 98 درصد گفته هاش دروغ محض و خیال پردزای ه ..نه تنها در مورد ایران بله سایر تمد نها به غیر از یونان ...

اگه در ریاضیات دقیق بشی میبینی که تماتمی معادلا ریاضی که امروزه میبینی با نام خارجی مطرجح میششن در اصل ایرانی بودن و یا هندی ... بسط نیوتن که خیام قرنها پیش تر از اون اونو به ایرانیا اموزش داد ... خوارزمی که الگوریتمش کردن .. و ...
حتمااینو میدونی که د رقرن 15 تا 17 همین ارو پایی های خرفت که داشتن غاز میچروندن کتب نفیس تاریخی و علمی ما رو تو اتش میزدن و غذا میپختن با هاش ...
حتما بازم میدونی که اینیونانی های یکه ادعای فرهنگو فلسفه شون میشه ..با اون افطلاطون و ارسطو و ... که میگفت موش از گل میاد و از چر تو پرتها ... همون زمان در همون یونان عقب افتاده ی دیروز و مهد تمدن امروز :wacko: ایرانی ها به علوم مافوق بشری معرو ف و شهره بودند .. برای اینه اگه دقت کنید تو 300 یه قسمت داره میگه ایرانی ها به مجیک (جادو ) پنا ه اوردن برای شکسات دادن اسپار تانها و لی موفق نشدند ...(مجیک همونجا نشون داده شد ..اسباب انفجار ... بمب ) نمیخوام بگم درسته فیلک فقط میخوام بگم که از فیلم هم میتونی بفهمی چه طرز تفکری داشتند ..انقدر ایرانی ها از نظر علمی بالا بودند که این اقوماتم وحشی بدوی توان درکشو نداشتند ...

اینم میدونی که همون انسانهای متمدت گی (هم جنس باز و بسیار منحرف ) تشریف داشتند ...؟ !!!
اینم میدونستی که در زمان همون هخامنشیان به کسانی که جراحی چشم میکردند چقدر میرسیدند ... همین 4 سال پیش بود اگه اشتباه نکنم ادواتش و کتیبه ای که در اون نوشته بودند در صورت موفقیت چقدر و در صورت نفله کردن چه عواقبی بری جراح خواهداشت رو پیداکردند ...

حتما میدونی که ایران هنوز هم بخاطر پیش گویی هیا نوسترا داموس (که کل دنیا رو مثل قبل میگیره در صلحو صفا ...) مورد هجمه غرب هست ... میدونی که در پیش گوی یهیا نوستراداموس چقد را ز ایرانی به بزرگی یادشده و از عظمت اون ...
میدونی که تمام تلاش غرب برای تقابل میان فرهنگ سخیف یونانی و فرهنگ عظیم ایرانیه ...
میدونی که همیشه کم میارن از نظر تاریخی ...
میدونی که جایی که برای مردم حق انسانیت قائل بودند و قوانین حقوق بشرشون 2500 سال بعد از خودش در زمان ما داره استفاده میشه بدون هیچ کم و کاستی ..قطعا روح مشورت ومشاوره داشتند و قطعا پارلمانی که الان به یونانی ها نسبتش میدن از ان ایرانی ها بوده ...
بسیاری از اختراعات امروزه توسط دانشمندان ایراینی قبلا ساخته شده بود ...
اگه مهد پزشکی یونانه ..؟ !! چرا ابو علی سینا متاباش رو تا یه قرن پیش تو مدارسو دانشگاهاش در س میداد ن ؟ چرا این همه دو ا دارو های یکه ساختن کپی برداری محض از متب اون بوده ...
داروی سیاه زخم و ... همش تو کتاب این دانشمند ایرانی هست ...
اولین روانشناس همین ابو علی سیناست ..(اگه قران و اسلام رو بذاریمکنار ..)
جابر بن حیان ... و خدا تا دانشمند دیگه .. کسانی که در 2000 سال پیش اندازه و وزن و حجم کره زمین رو محاسب ه کرده بودن ... ایرانی های یمه مدار راتو درجخ ها و قطبین رو در 2000 سال پیش میدونستند (رجوع شود به تاریخ طبری ) و در س میدادن .. لابد اینا کشکه نه .؟

با این که دولت مرده پرست عرب پرست که نام هر چی اسلام و مسلمون هست نجس کرده ///با زا بین برده تمام یاثا رو ابنیه تاریخی ایران ... باز نمی تونه ایران رو نابود کنه ... میراث گذشتگانمون رو نابودکنه ... تمام عالم به ما مدیونن .. تمامشون ..
 

master.

Registered User
تاریخ عضویت
19 آپریل 2006
نوشته‌ها
243
لایک‌ها
15
سن
37
محل سکونت
Somwhere Nearby,Who cares...
اسپارت هم نسبت به ایران دموکرات بوده و در این جنگ "در کنار" آتن ، و "در مقابل" ایران قرار می گرفته. "تفاوتی" در میان است که دو سیستم را از هم مستقل می کند: در مدل ایرانی یک نفر غیرمنتخب امور را تحت کنترل داشته، بر همه ارکان اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی کشور حاکم بوده، مقام او غیرقابل تغییر، فرمان او غیرقابل سرپیچی و جایگاه او موروثی بوده. این موجود "شاه شاهان" نامیده می شده و به همراه تنی چند از اشرافزادگان، روحانیون و نظامیان تشکیل یک الیگارشی به تمام معنا را می داده. صاحب جان، دارایی و هستی زیردستانش بوده، بدون خونریزی نمی شده او را تغییر داد و نیازمند توضیح به هیچ کس نبوده. آیا اینها درست است یا نه؟

مقابل این الگو، مدل یونانی وجود دارد که یک دموکراسی ابتدایی محسوب می شده، در آن هیچکدام از این موارد صادق نبوده اند، حاکمیت برآمده از رای اکثریت شهروندان بوده و در هر زمان قابل تغییر. نهاد موروثی وجود نداشته و سیستم نه فقط دموکرات، بلکه چند حزبی هم بوده، یعنی چند گروه سیاسی با آرمانها، عقاید و گرایشات گوناگون در آن برای بدست آوردن حکومت "رقابت" می کردند(2500 سال پیش!). احدی بر جان و مال مردم به هیچ عنوان کوچکترین اختیاری نداشته بجز قانون، یعنی حکومت، حکومت قانونی برآمده از رای اکثریت شهروندان بوده نه اشخاص : اینست تفاوت موجود میان استبداد هخامنشی و دموکراسی یونانی و دلیل تقبیح یکی و ستایش دیگری.


جعل آشکار تاریخ است: آتنی ها از 96 سال دموکراسی 59 سالش در حال جنگ بودند، در دو نبرد بزرگ یکی برضد استبداد هخامنشی و دیگری جنگ داخلی با اسپارت، تقریبا بیشینه قاطع سرمایه انسانی که بایستگی پیشفرض یک دموکراسی پایدار است از میان رفت، یک طاعون فراگیر در آن شهر شایع شد و یک آتش سوزی حادث شد که انبار مهمات آتنیان را برباد داد، هیچ دولتی نمی تواند در چنین شرایطی سرپا بماند زیرا بطور طبیعی سرخوردگی عمومی حاصل می شود، ولی با این وجود دست آخر دموکراسی آتنی در جنگ شکست خورد و ساقط شد(نه آنکه از درون بپاشد)، حکومتی فاسد و دست نشانده از سوی "الکساندر کبیر" در آن دولتشهر سر کار آمد که برای حذف عناصر دموکرات، ناچار شد دست به پالایش سیاسی گسترده بزند و تعداد کسانی که این حکومت برای محو کامل دموکراسی در آتن کشتار کرد، بیش از شمار کشتگان تمام آن 56 سال گزارش شده!




خیر .

ما مثلی داریم اینطور "مورچه چیست که کله پاچه اش باشد ... این مردمان سخیف جنگ کردن بلد نبودند ..نمونش هم ادامه جنگی که خشیا شاه بعد از نابود کردن اسپارتانهای وحشی (که به لیدی حمله سفیران ایرانی را کشته و دو قورتو نیمشان نیز باقی بود ) به اتن رسید که انگار شهر مردگالن بود .بد بختها که ادعای ادمیت میکنند مثه سگ فرار کرده بودند .
2296.gif
و واقعا جای بسی تامل است که چرا انقدر بی غیرتو بی تعصب باشند اینها ... ویا مورددیگر جنگ مارثان (یا همان ماراتن ) که ایرانی ها بعلت شورش مصری ها (که باز بواسطه این زامبی صفتان شکل گرفته بود ) این یونانیان را آدم حساب مکرده گفتند برویم با ادمش سر کنیم ..رفتند سراغ مصری ها (برای درستی مدعا ..بروید کتیبه ها خوانده چه در مصر چه در همین بلاد پارس ...)
yes.gif
و این جفنگ الدوله ها انقدر ذوق کردند که گفتن هوری ... کورس گذاشته و گفتند های ملت بیایید که ایرانی جماعت ماره ادم حساب نکردند
2i8d4ao.gif
و در همین حین یکیشان دق مرگ شده به درک واصل شد ...بعد از گذشت سالیان دراز از انجایی که آی کیو
127fs4680111.gif
)به زبان اجنبی جماعت گفتیم) ویا ضریب هوشی این بندگان در حد گیاه بود ..لفظ"ماره آدم حساب نکردند "ره به "ماره آدم حساب کردند "تغیرر دادند ..و بدین سبب تفصیر نمودند از انجایی که فرض محال ما یونینی ها آدم حساب شدیم ..پس فرض محال تر از ان ما ایرانی ها ره شکست دادیم ...اوه یس
127fs3556139.gif

(برای درستی این مدعا که چگونه یونانی های خرفت همه چیز را به نام خود زدند میتوانید نیم نگاها به فرهنگ غنی ایرانیان بیاندا

44hi3wj.jpg


تصوير گوياست ! تصويري از خيابان وليعصر كه چندي پيش در اينترنت هم به همراه چند عكس ديگه بسرعت تبادل ميشد
نميدونم
شايد امريكايي ها خيلي با جنبه هستند كه به اين توهين مستقيم به كشورشون - متوجه هستيد كه توهين به پرچم يك كشور كه نماد تمام عيار انسانهاي يك كشور است خيلي بي رحمانه تر از توهين به خاطرات چند هزار سال پيش پيوسته به تاريخ همان ملت است - وقعي نمي نهند و امضا جمع نميكنند.

شايد هم بي غيرت هستند و وطن فروش
و شايد هم ميدونن اعتراض به چيزي كه از عهده اراده آنها خارج است بجز سخيف نشان دادنشان تاثيري ندارد

مديريت محترم در پاك كردن پست اينجانب آزاد است و اعتراضي از جانب بنده با توجه به حواشي اطراف فيلم جايز نمي باشد
اين فقط يه تلنگر كوچك بود به دوستان عزيز
این دوستمون جواب شما رو دادند ...
.

مشکل در ثبوت مصداقهاست .

بيچاره عده اي که 300 را توهين به ايرانيان بدانند !

اما به نظر بنده ايرادی ندارد

اگر انسان گاهی در مقابل بيمارانی که بستری شده اند چشم پوش باشد .

اما در مورد مايلر که هنوز بستری نشده اند چشم پوشی خيانت به آيندگان تلقی خواهد شد .

او 2500 سال به گذشته نقب ميزند و توهين ميکند ، در حالی که بنده 30 يا 40 سال فلش بک می زنم و حقيقت

را بيان ميکنم
.

ایشان نیاز به کمک و مداوا دارند اینجور پرخاشگری و بدخلقی به این عزیز کاره پسندیده ای نمی باشد
وظیفه انسانی ما حکم می کند که این مرد را به تیمارستان برده و او را تحت مداوا قرار دهیم

:lol:
 
بالا