jujushow
Registered User
- تاریخ عضویت
- 27 آپریل 2007
- نوشتهها
- 2,466
- لایکها
- 1,107
دیروز برای یه کاری رفته بودم اداره بابام ، توی یه اتاق منتظر بودم که یکی از همکارای پدرم اومد توو ... چون قبلا خیلی سلام و احوالپرسی باهاش داشتم خواستم سلام کنم که نمیدونم چرا یهو بی خیال حال و احوال باهاش شدم و محل نذاشتم اینم هی منو نیگا نیگا میکرد که چرا بهش نگا نمیکنم خلاصه این رفت بیرون و بعد از 5 دقیقه دوباره برگشت منم گفتم بزار فک کنه اوندفعه اصلا ندیدمش ایندفعه سرمو بالا میکنم و باهاش سلام علیک میکنم ، ما سر و اوردیم بالا و سلام علیک کردیم میون صحبتها خواستم بگم سلامت باشید گفتن انشا اله سلامت نباشید بنده خدا تا 5 دقیقه هنگ کرده بود هی نگا میکرد میخواست بزنه زیر خنده روش نمیشد ..... اینقدر سرخ و سفید شدم تا از اتاق رفت ....