SOHR4B
Registered User
- تاریخ عضویت
- 12 سپتامبر 2010
- نوشتهها
- 779
- لایکها
- 452
سلام به همه
والا ما سال 80 گفتیم هم بیاریمو بریم خدمت دلو به دریا زدیمو گفتیم بریم
رفتیم دفترچه رو که پست کردیم بعد یه ماه رفتیم میدون **** واسه تقسیم بهمون گفتن افتادی نیرو زمینی **** و برو فلان پادگان خودتو معرفی کن
صبح اونجا بودیم تا ساعت 2 تو حیاط نشسته بودیم زیر افتاب
نزدیکای نماز ظهر بود یکی اومد گفت این اسمایی که میخونم شیراز (سوت شدن اباده شیراز)
این اسمایی که میخونم رشت !!!!!
هی خوندو خوندو خوند
ما موندیم 6 نفر دیگه
یارو یه نیگا به ما کرد گفت شما کی هستین دیگه ( انگار زامبی دیده :blinkشما تو لیست من نیستین !!!!!
گفتم د بیا از همین جا مفقود اثر شدیم
بماند تا غروب موندیم ... یکی دیگه اومد گفت شما تو لیست نبودین واسه همین اوتوبوس این پچیزا خبری نیست پس فردا خودتون رو ساعت 8 صبح به هتل ولیک بابل معرفی کنید (پادگان المهدی)
ما بودیمو خودمون اون 6 تا دالتون
اونجام که رسیدیم تو لیست نبودیم قبولمون نیکردن اون مسولیم که اومده بود ما رو معرفی کنه کلی جر و بحث و این حرفا کلا شده بودیم بچه سر راهی هیچکی قبولمون نمیکرد !!!
هیچی بماند چه داستانیی بود سر گرفتن ما اونجا
والا ما سال 80 گفتیم هم بیاریمو بریم خدمت دلو به دریا زدیمو گفتیم بریم
رفتیم دفترچه رو که پست کردیم بعد یه ماه رفتیم میدون **** واسه تقسیم بهمون گفتن افتادی نیرو زمینی **** و برو فلان پادگان خودتو معرفی کن
صبح اونجا بودیم تا ساعت 2 تو حیاط نشسته بودیم زیر افتاب
نزدیکای نماز ظهر بود یکی اومد گفت این اسمایی که میخونم شیراز (سوت شدن اباده شیراز)
این اسمایی که میخونم رشت !!!!!
هی خوندو خوندو خوند
ما موندیم 6 نفر دیگه
یارو یه نیگا به ما کرد گفت شما کی هستین دیگه ( انگار زامبی دیده :blinkشما تو لیست من نیستین !!!!!
گفتم د بیا از همین جا مفقود اثر شدیم
بماند تا غروب موندیم ... یکی دیگه اومد گفت شما تو لیست نبودین واسه همین اوتوبوس این پچیزا خبری نیست پس فردا خودتون رو ساعت 8 صبح به هتل ولیک بابل معرفی کنید (پادگان المهدی)
ما بودیمو خودمون اون 6 تا دالتون
اونجام که رسیدیم تو لیست نبودیم قبولمون نیکردن اون مسولیم که اومده بود ما رو معرفی کنه کلی جر و بحث و این حرفا کلا شده بودیم بچه سر راهی هیچکی قبولمون نمیکرد !!!
هیچی بماند چه داستانیی بود سر گرفتن ما اونجا