برگزیده های پرشین تولز

خانهء دلتنگیها

آرشیتکت

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 می 2006
نوشته‌ها
1,066
لایک‌ها
9
سن
41
محل سکونت
In the Wind
ارشیتک جون خودت این عکسه بردار من دارم از ترس میمیرم


یعنی اینقدر من زشتم؟
و ترسناک؟
واقعا...........
301.gif
301.gif
 

ماتم عشق

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2006
نوشته‌ها
19
لایک‌ها
0
بسیار زیباست.
واقعا زیباست.
نوشته های دوستان خیلی زیباست.
منم خیلی دلم میگیره.:(
نمیدونم چرا اون کسی که باید منو باور می کرد...........:(
نوشته هاتون رو از اول خوندم بغض گلومو گرفت.
چرا دروغ بگم دارم گریه می کنم.
دلم تنگ و دلم تنگ.
 

ماتم عشق

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2006
نوشته‌ها
19
لایک‌ها
0
من آهسته مي*گريم!

دلم آغشته از نفرين تنهايي است

ميان كوچه*هاي سرد رسوايي،

سراب جوي را از ماه مي*جويم

به دنبال محبت از پي آن رهگذر،

آن سايه تاريك

براي ديدن خورشيد خوشبختی

براي با تو بودن

تلاقي نگاهت را چشيدن

براي با تو بودن

با تو بودن!

عجب روياي زيبايی

عجب انديشه و فكر محالي!

من ديوانه مي*گريم
 

آرشیتکت

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 می 2006
نوشته‌ها
1,066
لایک‌ها
9
سن
41
محل سکونت
In the Wind
وقتي بزرگ مي شوي ديگر ..

خجالت مي كشي به گربه ها سلام كني و براي پرنده هايي كه آوازهاي نقره اي مي خوانند دست تكان بدهي..
خجالت مي كشي دلت شور بزند براي جوجه قمري هايي كه مادرشان بر نگشته، فكر مي كني آبرويت ميرود اگر يكروز مردم _همانهاي كه خيلي بزرگ شده اند_ دل شوره هاي قلبت را ببينند و به تو بخندند .
وقتي بزرگ مي شوي ديگر ....
نمي ترسي كه نكند فردا صبح خورشيد نيايد،حتي دلت نمي خواهد پشت كوهها سرك بكشي و خانه خورشيد را از نزديك ببيني..
ديگر دعا نمي كني براي آسمان که همیشه آفتابی بماند تا تو بتوانی آرزوهای آبیت را در آبی آسمان تماشا کنی.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
بسیار زیباست.
واقعا زیباست.
نوشته های دوستان خیلی زیباست.
منم خیلی دلم میگیره.:(
نمیدونم چرا اون کسی که باید منو باور می کرد...........:(
نوشته هاتون رو از اول خوندم بغض گلومو گرفت.
چرا دروغ بگم دارم گریه می کنم.
دلم تنگ و دلم تنگ.

حالت سوخته را سوخته دل داند و بس
شمع دانست که جان دادن پروانه زچیست

هر چه از دل بر آید لا جرم بر دل نشیند.می دونید دل وقتی می شکنه صدای شکستنش بر دل هر بیدار دلی می شینه واین نوشته ها هم نغمه های دل شکسته دوستانه .
شاید علت همینه که این نوا تونسته بیدار دلی چون شما را جذب خودش کنه.
موفق باشین
 

ماتم عشق

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2006
نوشته‌ها
19
لایک‌ها
0
حالت سوخته را سوخته دل داند و بس
شمع دانست که جان دادن پروانه زچیست

هر چه از دل بر آید لا جرم بر دل نشیند.می دونید دل وقتی می شکنه صدای شکستنش بر دل هر بیدار دلی می شینه واین نوشته ها هم نغمه های دل شکسته دوستانه .
شاید علت همینه که این نوا تونسته بیدار دلی چون شما را جذب خودش کنه.
موفق باشین


دوست عزیز سلام.
ممنون که منو هم به جمع گرم خودتون راه دادید.
ولی واقعا جای بسیار زیبائی رو راه انداختی.دستت درد نکنه.
همیشه دنبال جائی بودم که حرف دلم رو بزنم.
همیشه دلم میگیره.همیشه دلم تنگه.
افسوس اون کسی که باید حرف دلم رو گوش می کرد هیچ اعتنائی نکرد و حتی سعی نکرد منو باور کنه:( :(
 

ماتم عشق

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2006
نوشته‌ها
19
لایک‌ها
0
الهی نسوزی.تو گفتی بسوزم.گذاشتی که هر شب به رب چشم بدوزم.

من از گریه هر شب یه دریا می سازم.همه زندگیمو به چشمات می بازم.

صدای دلم رو تو نشنیده گرفتی.خراب تو گشتم کلامی نگفتی.

تو را میسپارم به دست خدایم.فقط گوش بده همیشه صدایم.

یه شب عاشقانه برات گریه کردم تو هرگز ندیدی به لب آه سردم.تو با بی وفائی به خاکم نشوندی.

من ساده دل رو به غربت کشوندی.نمی بخشمت من ببین روزگارم.ببین از جدائی چه بر سینه دارم.....​
:( :( :( :(
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
نمی دونم این تا پیک اینقدر پایین رفت.از دوستان خبری نیست .امیدوارم هر جا هستین خوب سلامت باشید.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
خدایا خیلی دلم گرفته .فکر نمی کنم حتی اینجا هم بتونه دلم را باز کنه!
 

سیامک

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
303
لایک‌ها
0
خدایا خیلی دلم گرفته .فکر نمی کنم حتی اینجا هم بتونه دلم را باز کنه!

دلت از چی گرفتست؟

نکنه همون قضیه قبلی است؟!

دوست من اگه یک نفر نخواست با تو باشه بادت باشه خیلی ها دوست دارند با تو باشند و در قلب خیلی ها مثل من جا داری.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
دلت از چی گرفتست؟

نکنه همون قضیه قبلی است؟!

دوست من اگه یک نفر نخواست با تو باشه بادت باشه خیلی ها دوست دارند با تو باشند و در قلب خیلی ها مثل من جا داری.
ممنونم سیامک جان از همدردی تو.راستی اسم جدید بیشتر بهت میاد.البته وطن پرست هم زیبا بود ولی اسم واقعی بهتره .
اما دل گرفته .خوب چه کنیم خاصیت دلها اینه تا دل میبندن حساس و شکننده میشن و زود آسمونشون ابری میشه.کاش خورشید دل هیچکس هیچوقت نگیره.
 

سیامک

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2006
نوشته‌ها
303
لایک‌ها
0
ممنونم سیامک جان از همدردی تو.راستی اسم جدید بیشتر بهت میاد.البته وطن پرست هم زیبا بود ولی اسم واقعی بهتره .
اما دل گرفته .خوب چه کنیم خاصیت دلها اینه تا دل میبندن حساس و شکننده میشن و زود آسمونشون ابری میشه.کاش خورشید دل هیچکس هیچوقت نگیره.

از نظرت ممنونم

امیدوارم هیچوقت این مشکلات واسه من پیش نیاد!

چون الان درست لبه تیغ هستم!

یک سوال خصوصی هم داشتم: اینکه چند سالته؟!
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
از نظرت ممنونم
امیدوارم هیچوقت این مشکلات واسه من پیش نیاد!
چون الان درست لبه تیغ هستم!
یک سوال خصوصی هم داشتم: اینکه چند سالته؟!
سیامک جان توی پی ام سوال کن
(( گريه اگر بگذارد ))
با تو بر مي خيزم
غزلی ميريزم
پر پروازم را
از تو مي اويزم
گريه اگر بگذارد
گريه اگر بگذارد

ميبرد تا دريا
ساز لب سوخته را
پر قويی بر اب
اخرين شعر مرا
گريه اگر بگذارد
گريه اگر بگذارد

با تو خواهم رقصيد
با تو خواهم خنديد
همه ی شعرم را
به تو خواهم بخشيد
گريه اگر بگذارد
گريه اگر بگذارد

باز شو مثل سحر
در عبور از هردر
مرغ دريايی باش
خوش بخوانم از سر
گريه اگر بگذارد
گريه اگر بگذارد
 

پری

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 مارس 2006
نوشته‌ها
1,599
لایک‌ها
20
محل سکونت
اونجایی که نیستی هست
تو مرا از خود میرانی
من تو را به دل میخوانم
تو مرا از گل میخوانی
من تو را به عرش میرسانم
تو میروی
من میمانم
در همان نقطه ی آغازت
من میمانم و میپوسم
اي معشوقه ي پر ناز
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
یه روز دوباره به این خونه سرمیزنی.مطمئنم.
یه روز میایی تا نگاهی به گذشته و خاطرات تلخ و شیرینش بکنی و بری.-می دونم.
یه روز وقتی که از روی رد پاهای سابقت می گذری.نقش یه دل ساده و خونین را در کنار رد پاهات خواهی دید.دلی که وقتی گفتی قصد پرواز داری و دنبال همسفر میگردی با اینکه هزاران زخم از زمونه خورده بود و دیگه رمق پرواز نداشت.دستش را به تو داد و با تو پرید.
با تو پرواز کرد ولی تا خواست باور پرواز را در اعماق دل جونش جاوید کنه.تو از اون بالا به پایین پرتش کردی و تیکه تیکش کردی......:(
یادته گفتی من دنبال یک دل می گردم که به قلبم پیوند بخوره و از دفتر خاطراتم واژه من و تو را قلم بگیره و تبدیل به ما کنه.یادته نگام کردی و گفتی می شه تو زحمت اینکار را بکشی.یادته وقتی خواستم یکخورده دستم را به عصای احتیاط بگیرم و از ترس تکرار زخمهای قبلی احتیاط پیشه کنم گریت گرفت و مثل یه بچه معصوم غصه تمام روح و دلت را با طوفانش خراب کرد. گفتی من باهات قهرم.
ولی دیدی که گفتم باشه.دیدی که قبول کردم .ولی نازنینم نگفتم اگر خواستی بشکنی یواش اینکارا بکن.دیدی می ترسیدم.عزیزم بازی اشکنک داشت.تو خیلی زود منا به جای توپ شوت کردی.گفتم می شکنم.چرا؟ نشنیدی؟
عزیزم گفتم بیا ایندفعه جدی بگیر ؟ بیا یه خورده هم از دید من دنیا را ببین شاید از اون عینک و فضای شیشه ای رنگ فضای دید من بهتر باشه.
نگفتم؟
ولی تو از همون پنجره دنیات را دیدی و دنیای منا ندیدی.!
تا اومدم به خودم بجنبم دیدم دنیای تو اینقدر عجیب شد که اصلا توی واژه های نامفهومش من گم شدم.تا اومدم به خودم بجنبم .تا نوبت من شد که آواز بخونم.و نغمه دل را واست ساز کنم.نمی دونم دست کدوم سرنوشت خورد به چینی نازک تنهایی من و دلم صد پاره شد.
یادته؟
آره یه روز میاد که همه اینا را از همین کوچه بغلی سر گذر خستگی و توی خونه دلتنگیها از رد پاهای یک عاشق خواهی فهمید.
نمی دونم اون روز به دنبالم می گردی یا نه؟
نمی دونم دوباره اون عینک غرورت را مشاور افکارت میکنی و در بارم قضاوت میکنی یا اینکه جایی از وجود گمشدت منا فریاد خواهد زد.نمی دونم؟
اونروز دیگه من نیستم.من نیستم عزیزم تا از تکرار واژه هایی که رنگ عشق و صفا داشت واست ترانه ها بسازم!:(
دیگه من نیستم تا از اون طرحی که با قلم موی احساسمون و از چکیده های روحمون رنگ عشق می گرفت برات نقش هزاران خاطره زیبا بزنم:(
من نیستم و تو اونوقت شاید بفهمی که با این دل بیچاره چه معامله خودخواهانه ای کردی و به هیچ فروختیش!:(
آره منا فروختی ولی نمی دونم به جاش چی خریدی!؟ولی عزیزم اگر بهترین الماس دنیا هم ثمره تجارت احساست شده باشه.ضرر کردی!:eek:
می دونی چرا؟
چون یه گنج بزرگ مهمون اون دلت میشد که تا ابد جاوید بود و به میهمانی کمیابترین کیمیای عالم در دل واژه ما می رفتی.و به ابدیت می پیوستیم!

بد کردی هم با من هم با خودت:( :( :( :( :(
 

ماتم عشق

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2006
نوشته‌ها
19
لایک‌ها
0
دستم را دراز می کنم

و تکه ای از ابر بی باران اميد را

به زير می آورم

و در آسمان خيال رها می کنم

تا شايد

دوباره بر كوير خشكيده ی احساس ببارد

و گلهاى عشق

دوباره شکوفا شوند........

هر روز با اين رويا دلخوشم

اما.....

اما می ترسم

می ترسم تند باد سرنوشت ابرهای روياى مرا با

خود ببرد

و كوير احساسم هميشه کوير بماند....



سلام به همه دوستان.نمیدونم این پست فراموش شده یا اینکه دیگه دل کسی نمیگیره.امیدوارم که دومی باشه و امبدوارم که همیشه شاد باشید.
 

roje_aria79

Registered User
تاریخ عضویت
21 فوریه 2006
نوشته‌ها
3,518
لایک‌ها
19
محل سکونت
In The Stars
خانه دلتنگی ما ته کوچه بن بست خاطره ها .همونجا که یه وقت توی خلوت دلهای شکسته یه سری بهش میزنی و خستگی این دنیا را از تن دل و روحت میگیری و کوله بارت را برای سفر بعدی می بندی
 

LONA

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 اکتبر 2006
نوشته‌ها
343
لایک‌ها
0
بعد از مدتها دوباره یه سر زدم به پرشین تولز ولی نمی دونم چرا در همون لحظه ی اول احساس غربت کردم...
 

پری

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 مارس 2006
نوشته‌ها
1,599
لایک‌ها
20
محل سکونت
اونجایی که نیستی هست
حرف هايم را مي گذارم لاي كتاب هايم...

روزها و ماه ها مي گذرند،فصل ها عوض مي شوند،امروز را در تقويم اتاقم پيدا نمي كنم!

مادرم به من لبخند مي زند،و من فقط نگاه مي كنم.

با خود مي گويم :"شايد سال هاست كه مرده ام!"


نه بهانه گير بودم، نه شكننده.

اما چند روزيست....

با هر اخمي، بغض مي كنم.

و با هر زخم زباني مي گريم، بي آنكه اشك بريزم پايم مي لغزد،و صداي سقوط خود را در اعماق وجودم مي شنوم!
 

آرشیتکت

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 می 2006
نوشته‌ها
1,066
لایک‌ها
9
سن
41
محل سکونت
In the Wind
چند روزه که دلم گرفته
میدونم اینجا اومدن هم نمیتونه
واسم فایده ای داشته باشه
کسی هم نمیتونه درد دل منو بفهمه
ولی اومدم بخونم . تا شاید.............
 
بالا