برگزیده های پرشین تولز

مقالات و اخبار مرتبط با ادبیات

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
استانيسلاو لم، نويسنده لهستانی آثار علمی، تخيلی در سن ۸۴ سالگی بر اثر بيماری قلبی درگذشت. يکی از معروف ترين آثار او "سولاريس" نام دارد.
بيش از ۲۷ ميليون نسخه از آثار لم در دنيا به فروش رفته، به حدود ۴۰ زبان ترجمه شده و تعدادی از آنها به فيلم برگردانده شده اند.

رمان سولاريس که وی آن را در سال ۱۹۶۱ نوشته، تاکنون دو بار به فيلم برگردانده شده است. بار اول کارگردان مشهور روس، آندره تارکوفسکی در سال ۱۹۷۱ فيلمی بر اساس آن ساخت و دومين بار در سال ۲۰۰۲ استيون سودربرگ کارگردان آمريکايی مجددا آن را به فيلم برگرداند.

سولاريس ساخته تارکوفسکی در ايران نيز به فارسی برگردانده شده و در سينما و تلويزيون به نمايش در آمده است.

در نسخه ساخته سودربرگ از رمان سولاريس، جورج کلونی و ناتاشا مک الون ايفای نقش کرده اند.

استانيسلاو لم سال ۱۹۲۱ در لوف يکی از شهرهايی که آن زمان متعلق به لهستان بود اما اينک به اوکراين تعلق دارد، به دنيا آمد. جنگ جهانی دوم تحصيل او در رشته پزشکی را ناتمام گذاشت. وی سپس در سال ۱۹۴۶ به کراکوف نقل مکان کرد و تحصيلاتش را در اين شهر به پايان برد.

استانيسلاو لم کارش را بر نوشتن آثار علمی، تخيلی متمرکز کرده بود، گونه ای (ژانر) که از سوی دولت سوسياليست لهستان چندان خطری به حساب نمی آمد و کمتر مورد سانسور واقع می شد.

با اين حال اولين اثر برجسته لم، بيمارستان تجلی (Hospital of the Transfiguration) هشت سال در انتظار چاپ ماند و پس از مرگ ژوزف استالين در سال ۱۹۵۳ منتشر شد.

از ديگر آثار کليدی وی می توان به سايبرياد (Cyberiad) اشاره کرد که وی آن را در سال ۱۹۶۵ نگاشته است.

پس از فروپاشی کمونيسم در اروپای شرقی، استانيسلاو لم به نگارش آثاری در پيرامون آينده پرداخت و موضوعاتی چون جرايم رايانه ای و مشکلات اخلاقی اينترنت را موضوع داستان هايش قرار داد.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
به گزارش مهر، پژوهنده در فصل اول این دفتر کوشیده است به زمان و زندگی حکیم ابوالقاسم فردوسی پرداخته و تا آنجا که از اشاره های اندک شمار خود شاعر برمی آید و یا خاستگاه ها و رهنمودهای پژوهشی دیگر روشنگرند، از نام و کنیه و تخلص او گرفته تا زادروز و زادگاه وی و نیز پایگاه اجتماعی و فرهنگی اش سخن بگوید. سپس مروری اجمالی و انتقادی در افسانه های رایج داشته و میزان نسبت آنها را با داده های خود شاهنامه و نیز خاستگاه های تاریخی و پژوهشی، مورد سنجش قرار داده است.

نویسنده در فصل دوم ، سیری کوتاه بر دیباچه شاهنامه ، متن منظومه و کالبدشکافی قالب و وزن و ابیات و بخش بندی های چندگانه آن داشته است.

در فصل سوم ، گستره نشر شاهنامه و همچنین فرآیند تولید و ویرایش و چاپ و ترجمه های گوناگون این اثر از روزگار شاعر تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است.

در فصل چهارم، گونه ادبی، ساختار و درونمایه این حماسه و در فصل پنجم ، تاثیر این منظومه عظیم بر فرهنگ، زبان و حکمت ایرانی مورد توجه واقع شده است.

جلیل دوستخواه در پیش سخن کتاب آورده است : " ... حماسه ملی ایران (شاهنامه) اثری است جهانی که با حدهای انسانی سروکار دارد و هر آدمی زاده ای در هر گوشه ای از جهان، خواه ناخواه در درازنای زندگانی اش با آنها درگیر می شود. از این رو نه تنها پژوهندگان فرهیخته و ژرف نگر، بلکه خوانندگان پیگیر و دوستدار اثرهای درخشان ادبی جهان در هنگام مطالعه و بررسی حماسه ایران، نمودهایی از احساس ها و عاطفه ها و حال های گوناگون انسانی و ... را در این جام جهان نمای فرهنگی دیرینه بنیاد می بینند و با دل و جان درمی یابند و به هیجان در می آیند ... "

به گزارش مهر، " شناخت نامه فردوسی و شاهنامه " تالیف جلیل دوستخواه از سوی دفتر پژوهش های فرهنگی در شمارگان 5000 نسخه و بهای 950 تومان روانه پیشخوان شده است.



http://mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=306851
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
سفير ايران در آذربايجان اظهار داشت: حق با محمد خاتمي - رييس جمهور پيشين كشورمان - است؛ نظامي گنجوي شاعري ايراني است؛ نه آذربايجاني.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در آسياي ميانه، افشار سليماني افزود: نظامي در گنجه زندگي مي‌كرده است، اما نوشته‌هايش فقط به زبان فارسي بوده و تمامي آثار او نيز به اين زبان خلق شده است.

سفير کشورمان در آذربايجان تاکيد کرد: نظامي به زبان آذربايجاني هيچ اثري ندارد.

سليماني گفت: طرف آذربايجاني هيچ سند و شواهدي ندارد كه اثبات كند نظامي آثار خود را به زبان آذربايجاني نوشته است.

وي خاطرنشان کرد: نظامي شعرهايش را به زبان فارسي نوشته است و اين آثار در آينده به زبان آذربايجاني ترجمه شده‌اند.

او همچنين مخالفت خود را نسبت به تلاش‌هاي مغرضانه آذربايجاني‌ها براي معرفي كردن محمدحسين شهريار - شاعر شهير ايراني - به‌عنوان شاعري از جمهوري آذربايجان، اعلام کرد.
پي نوشت
36_1_28.gif
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
Reader، دستگاه جديد متن خواني كه به كاربر اجازه مي دهد انجيل يا تمام آثار توستوي را در يك است ديگر اما آن را همانند كتاب هاي معمولي به همه جا ببرد به زودي در كتابفروشي هاي بورد به فروش مي رسد.

به گزارش بخش خبر سايت http://www.iritn.com/ ، اين دستگاه كه اوايل امسال در نمايشگاه Consumer Electronics به نمايش در آمد ثبات بصري چيزي را كه روي كاغذ كالك چاپ شده است فراخواني مي كند. ظاهر اين وسيله شبيه كاغذ و جوهر واقعي است اما با كمي لرزش. وضوح بالاي صفحه نمايش اين كاغذ الكترونيكي فرمت هاي BBEB Book، PDF و MP3 را پشتيباني مي كند و حتي تصاوير JPEG را نيز نشان مي دهد. اندازه اين وسيله 6.90 اينج در 4.9 اينچ در 0.5 اينچ و وزن آن بيشتر از نيم پوند است. Sony Reader از Memory Sticks يا كارت هاي حافظه فلش SD براي الحاق 64 مگا بايت حافظه داخلي استفاده مي كند و پتانسيلي براي گردش صدها كتاب را بوجود مي آورد.
اين وسيله باتري نامحدودي نيز دارد كه معادل 7500 صفحه است. انرژي اين وسيله زماني مصرف مي شود كه اين دستگاه صفحه را عوض مي كند. مي توان اين باتري را از طريق USB يا كابل آداپتور AC دوباره شارژ كرد.
Sony Reader تابستان امسال از طريق 200 فروشگاه بورد، 30 فروشگاه Style Stories و سايت Style.com براي فروش عرضه مي شود. قيمت اين محصول بين 299 تا 399 دلار خواهد بود.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
احمدرضا دالوند
فرهنگ ما آن درخت تنومند و بالنده اى است كه ريشه در ژرفاى زمين و زمان دارد و در برابر توفان ها ايستاده و خم نشده است. ايران با اين درخت گشن (۱) و بارآور خود بارها دچار خيره سرى ها و ويرانگرى ها شده و آفرينش هاى هنرى و فرهنگى گرانمايه ما به دست فرومايگانى به آوار «غارت» رفته است. ملتى كه بر سر در دانشگاه گندى شاپور در ۱۷۰۰ سال پيش از اين مى نويسد: «شمشيرهاى ما مرزها را مى گشايد و دانش و فرهنگ ما دلها و انديشه ها» ، چگونه مى تواند فرهنگ و روش زندگى خود را به دست فراموشى سپارد؟ گزافه نيست كه ايران را سرزمين چليپا(۲) بناميم.
در هرجاى اين سرزمين مقدس مى توان آن را ديد. هيچكس يك سويه حق ندارد آن را از آن خود و خاستگاه آن را در سرزمين خويش بداند، آرياها سزاوارترند و در ميان آنان ايرانيان و هنديان در رده نخست قرار دارند.
اگر اين نشانواره(۳) در بردارنده كيفيات آسمانى نبود، اين چنين در دل نمى نشست. اين نشانواره با اعتقاد و ايمان دينى سرشته، به معبد و مسجد راه يافته و جاودانه بر مهرابه نشسته وآنها را آراسته است.
نقشى كه گاه مظهر الوهيت، نماد خورشيد، فروغ بى پايان، نظم هستى، آتش، فراوانى، آذرخش و جاودانگى است.
نگاره اى كه آرياييان، مصريان، آشوريان كهن، بوميان آمريكا، بودائيان و مسيحيان به كار برده اند اما صاحب راستين آن آرياييان هستند.
چليپا، نگاره اى است بسيار كهنسال و چون نزد پيشينيان گونه اى نماد نيروهاى نهفته در طبيعت و نيروهاى آسمانى به شمار آمده در بيشتر سرزمين ها كه تمدن هاى باستانى را در بستر خود پرورش داده است يافت مى شود. پيشينيه آن را در ايران تا هزاره پنجم پيش از ميلاد مسيح (۷۰۰۰ سال پيش) در دست داريم.
|||
آنچه در اين نوشتار مورد بررسى قرار مى گيرد، پژوهشى است درباره چليپا و چليپاى شكسته .
ميان چليپا و چليپاى شكسته با نگاره كه «صليب» يا «دار» است، تفاوت وجود دارد. دو نگاره نخست ريشه در پيش از تاريخ دارند، اما صليب يا دار مربوط به دورانهاى نزديك به اكنون هستند. در نگاره كه روميان با آن آدميان را مى آويختند و به چهارميخ مى كشيدند و مى كشتند، تنها دو پهلو برابر است و همانند انسانى است كه ايستاده و دستها را گشوده است.
نماد چليپا به اينگونه: نخستين بار در سرزمين خوزستان يافت شده و زمان آن نيز به ۵۰۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح مى رسد و آشكار مى سازد كه ريشه اى كهن در ايران زمين دارد.
چليپا در بسيارى از نقاط ايران ديده شده است:
در مرودشت دو كيلومترى جنوب تخت جمشيد ظرف هاى سفالين منقوش به نگاره چليپا به چندين گونه بسيار ديدنى يافت شده است. در ميان ابزارهاى يافت شده در كاوش هاى لرستان، ابزارهاى مفرغينى است كه بيشتر وابسته به زين و برگ، لگام و افزارهاى جنگى است كه پيكره چليپا بر آنها ديده مى شود. در تپه «گيان» در جنوب نهاوند ، در «گليان» فسا دراستان فارس، در تپه «سيلك» كاشان، تپه «باكون» تخت جمشيد، در ديلمان، شوش، موسيان، در تپه «حصار» دامغان، در شهر سوخته سيستان ،در كلاردشت، در تپه «حسنلو» در جنوب غربى درياچه چيچست (اروميه) ، در ايلام، رودبار گيلان، در «گرمى» Germi دشت مغان، در كرمانشاه، در «جوين» گيلان، در كوه خواجه سيستان، در بيشاپور، در ويرانه هاى «قلعه يزدگرد» در كنار مرز كنونى ايران و عراق در نزديكى قصر شيرين در گچ برى هاى كاخ تيسفون،...
|||
پس از پيدايش دين اسلام، نماد چليپا و چليپاهاى شكسته كه هم از زيبايى برخوردار بود وهم رنگ دينى داشت و مقدس بود، فراموش نشد. چليپا در دوره اسلامى نيز كاربرد و زندگانى ديگرى آغاز كرد. ايرانيان خوش ذوق، نام بزرگان دين را با آرايه هاى دلنشين بر كاشيكارى هاى مساجد، استوار و ماندنى ساختند.
چليپا در هنر اسلامى، عنصرى كليدى بوده و رابط و پيوند دهنده نگاره هاى پيچيده به شمار آمده است از جمله در مسجد جامع اصفهان كه مربوط به سده اول هجرى بوده و بر روى يك آتشكده باستانى پايه گذارى شده است. بر همه جاى مسجد جامع اصفهان، نگاره هاى گوناگون و خوش ساخت از چليپا ديده مى شود. در آرامگاه «ميرنشانه» در بازار كاشان كه گنبدى مخروطى دارد، نام مقدس «على» به گونه چليپا نقش شده است.
گنبد قدمگاه نيشابور نيز، كاشيكارى هاى مزين به نگاره چليپا را برخود دارند. نقش چليپا بر گنبد علويان در شهر همدان خيابان باباطاهر كه روزگارى دبيرستان علوى بوده است، نيز ديده مى شود.در گچ برى هاى مسجد جامع نائين، در مسجد كبود و در قسمت گنبد آن كه تماماً كاشيكارى بوده نقش على (ع) رويت مى شود و در فضاى هر رديف كاشى، نقش چليپا با رنگ زرد بارها تكرار شده است.
در موزه «قم» كاشى هاى ستاره اى و چليپايى كه از امامزاده على بن جعفر قم به دست آمده نگهدارى مى شود. در زير نگاره يكى از كاشى ها، چليپايى كه تاريخ ۶۵۶ هجرى دارد ديده مى شود.
رفته رفته اين نگاره كه خود نماد يك رشته باورهاى كهن آريايى بود در دوره اسلامى با تلقى ويژه ايرانيان از خاندان پيامبر(ص) و به خصوص على(ع) بستگى پيدا كرده، درآميخت.
آنگاه هنرمندان و سازندگان و كاشيكاران ايرانى اين نگاره را بر درها و بر كاشى هاى مساجد و نيايشگاه ها به اينگونه در آوردند:
چليپا نشانگر نمودها و چهره هاى گوناگون پرتو خداوند است. همچنانكه خورشيد تيرگى ها را مى زدايد، نمودهاى گوناگون و پرشمار خداوند روشنى بخش چهارسوى جهان و جهان درون انسان است.
|||
در ايران پيش از «اشو زرتشت» تيره هاى آريايى عناصر چهارگانه: باد، خاك، آب و آتش را گرامى دانسته و آن را به وجود آورنده گيتى و گرداننده **** هستى مى شمرده اند و با اعتقاد به اينكه از نزديكى و تركيب اين عناصر به نسبت معين، هستى شكل گرفته است، هر شاخه اين نشانه را جايگاه يكى از عناصر چهارگانه مى دانستند. عناصر چهارگانه هستى بخش، بر روى هم و با گردش و چرخش خود چرخ آفرينش را آهنگ مى دهد و **** پرشكوه طبيعت را نگاهبانى مى كند.
در بهار، سبزه و شكوفه و گل و در پايان تابستان، ميوه و فرآورده هاى نيروبخش مى دهد. در خزان و زمستان، آب فراوان به تن سوخته زمين مى افشاند و از سوز سرما همه را نويد آتش مى دهد و بارها تكرار مى شود و اين تكرارها زندگى را مى سازد و مرگ را مى آفريند، نه تنها در انسان، بلكه در كل كائنات.
اين نگاره در بسيارى از فرهنگ ها و نقاط جهان ديده شده است: آشور كهن، مصر باستان، هند، يونان، چين، رم، جزيره كرت، آزتك ها، اين كارها ، ...
هندوها چليپا را نمادى مقدس مى دانستند و آن را «سواستيكا» Suvastika مى نامند. سواستيكا واژه اى سانسكريت است به معناى «هستى نيك».
سواستيكا يكى از قديمى ترين و پيچيده ترين سمبل هاست. اين سمبل ماقبل تاريخ در آسيا و نيز پيش از آرياها در تمدن دره ايندوس (شبه قاره هند و پاكستان) به وفور يافت شده است.
گفته شده كه سواستيكا يك شكل قراردادى «انسان» است با دو دست و دوپا، اتحاد اصولى نر و ماده و مظهر حركت و سكون، تعادل و هماهنگى، نيروى گريز از مركز، خروج و بازگشت به مركز و آغاز و پايان...
چينى ها، سواستيكا (چليپاى شكسته) را تجمع علائم خوش اقبالى با ده هزار تأثير ، نماد بارورى و مظهر باران مى دانند. نزد آنان، سواستيكاى آبى مؤيد فضايل و بركات آسمانى، سواستيكاى قرمز نشان بركت قلب مقدس بودا، سواستيكاى سبز مظهر بركت ابدى در كشاورزى، سواستيكاى زرد نماد نيك فرجامى و سعادت ابدى، سواستيكاى راست گردان معرف YANG «يانگ» و چپ گردان معرف YIN «يين» است.
نزد مسلمانان ، سواستيكا به چهار جهت اصلى دلالت داشت. زير نظر داشتن فصول به وسيله فرشته ها كه هركدام در يك رأس چليپا قرار دارند: درجنوب«فرشته مرگ»، در شمال «فرشته زندگى» ، در مغرب «فرشته اى كه سرنوشت را ثبت مى كند» و در مشرق «فرشته منادى».
در «رم» سواستيكا سمبل «ژوپيتر» Jupiter و «پلوويوس» Pluvius است. نزد نژاد «سامى» سواستيكا همراه با ديگر مظاهر خورشيد به كار مى رفته است، همچنين در نظر آنان مظهر توليد مثل و نيروى بارورى زنان به شمار آمده است در ژاپن ،مظهر قلب بودا، خوش اقبالى و آرزوهاى خوب است. در ليتوانى، اين سمبل طلسم گونه بوده و مظهر خوش شانسى است و نام سانسكريتى آن را به كار مى برند. نزد يونانيان، نمودار «زئوس» الهه آسمان و «هلييوس» الهه خورشيد است و در پيكر تراشى هاى كوه «المپ» بر جامه «آپولون» نشانواره چليپا ديده شده است. در جزيره «كرت» KRETE ، كه از مراكز مهم تماس فرهنگى شرق و غرب است، علامت چليپا بر پيشانى گاو و ران الهه ها و روى مهرها نگاشته مى شد.
صليب سرخ:
انديشه به وجود آوردن صليب سرخ در ۲۴ ژوئن ۱۸۵۹ ميلادى در نبرد «سول فرينو» در مغز مردى به نام «هانرى دونان» راه يافت. دراين نبرد كه ميان فرانسه و اتريش رخ داد بر روى هم چهل هزار كشته و زخمى برجاى ماند. هانرى دونان پس از پايان تيراندازى ها به پهنه نبرد پاى گذاشت. از هر سو ناله بلند بود و زخمى ها كمك مى خواستند. او انديشيد، اگر نمى توانيم جنگ را از روى زمين برداريم، اما مى توانيم نيروى خود را در راه كاهش درد و رنج ناشى از آن به كار بريم. پس «سازمان كمك به مجروحين» را پايه گذارى كرد. مردم به يارى او شتافتند، انجمنى شامل يك حقوقدان، يك تيمسار ، دو پزشك و خودش تشكيل شد. اين انجمن پايه كميته بين المللى صليب سرخ شد.
در سال ۱۸۶۳ نمايندگان ۱۶ كشور اروپايى در ژنو گرد هم آمدند. در اين گردهمايى، پرچم و نشانه سازمان صليب سرخ انتخاب شد و مقرر گرديد اين نشانه به صورت پرچمى باشد كه در هر كجا افراشته شد، آنجا بى طرف و مورد احترام باشد. از آنجا كه كشور سوئيس در تشكيل اين گردهمايى پيشگام بود، نمايندگان حاضر در كميته، پرچم سوئيس را در نظر گرفتند چون پرچم سوئيس يك صليب سفيد روى پارچه سرخ بود، وارونه آن، يعنى صليب سرخ روى پارچه سفيد را براى پرچم اين بنياد پذيرفتند و بدين گونه پرچم صليب سرخ پيدا شد. اين نشانه، بار ديگر نماد راههاى نيك و سرچشمه نيكوكارى و راندن درد و رنج و غم از زندگانى انسان شد.
آدولف هيتلر:
هيتلر كه به برترى نژاد آريا باور داشت و آرياييان را مى ستود، اين نماد آريايى را به كار برد. هيتلر در جوانى به حزب ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان پيوست. با قدرتمند تر شدن حزب، ميهن دوستان آلمانى بر آن شدند تا پرچمى براى حزب شان آماده كنند. هيتلر مسؤول انتخاب پرچم شد. او پارچه سرخى را كه در ميان آن دايره اى سفيد رنگ و درون دايره، چليپاى شكسته اى به رنگ سياه بود را به عنوان پرچم پيشنهاد كرد. با توانمندتر شدن نازيها، هيتلر به صدارت اعظمى و سپس به پيشوايى رسيد. «روزنبرگ» Rosenberg نظريه پرداز حزب نازى مى گفت: «... هنگامى كه نماد بيدارى، پرچمى با علامت زندگى كه همان صليب شكسته است، يگانه مذهب حاكم بر رايش ژرمنى شود، ساعت سعد آلمان فرا رسيده است». يكى از جرايد آلمان در همان سالها نوشت: «اين علامت خوشبختى را از ايران و هندوستان به آلمان برده اند».
|||
چليپا چندهزار سال پيش از مسيح نماد مقدسى در كشورهاى جهان به ويژه نزد آرياييان بوده است.
شاهان آشور آن را به عنوان يك نماد دينى بر سينه مى آويختند و شاهان هخامنشى آرامگاه خود را چليپا گونه مى ساختند.
در كشورهاى اسلامى و به ويژه ايران با اين نگاره شبكه گسترده و پردامنه اى به نام «الله،محمد، على» ، مسجدها و نيايشگاهها را زيب و زينت بخشيده است.
اين نشانواره، نماد افزايش و فراوانى و داراى بار مغناطيسى مثبت است. مسيحيت كه پاره اى از دستورات دينى خود را «آيين مهر» گرفته، چليپا را نيز از آرياييان به وام گرفته است. نسل نو مسيحى نمى داند كه در روزگاران كهن، آرياها به هنگام نيايش پروردگار، رو به خورشيد چليپا را روبروى خود مى نهادند و نماد چرخ هستى اش مى دانستند.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
ليدا فخرى
«انسانى ، زياده انسانى» (۱۸۷۸) با سبكى ويژه مشتمل بر ۶۳۸ گزين گويه، دومين اثر نيچه بعد از «زايش تراژدى از روح موسيقى» (۱۸۷۲) است. زايش تراژدى نخستين كتاب نيچه بود كه در باب فيلولوژى نظرى منتشر شد. در آن برهه، نيچه استاد سى و سه ساله فيلولوژى كلاسيك در دانشگاه بال بود كه البته بعد از نگارش انسانى، زياده انسانى رسماً ازاين سمت استعفا كرد. به قول خود نيچه «انسانى، زياده انسانى يادآور يك بحران است» بحرانى كه از سويى زاييده دوره اختلال مزاج نيچه است و از ديگر سو، بيانگر تحول فكرى او است. در واقع، اين كتاب سند گويايى است از نيچه فيلولوژيست و منتقد فرهنگى به سوى نيچه فيلسوف و نويسنده. يعنى همان نيچه اى كه امروز ما مى شناسيم. اكثر آثار نيچه محصول همين دوره دوم حيات فكرى اوست. آثارى چون آنك انسان (۱۸۸۸) ، چنين گفت زرتشت، فراسوى خير وشر، پگاه، شامگاه بتان، اين دوره بحران اگرچه با عارضه اى شخصى در نيچه آغاز شد ولى خبر از بحران عظيمى مى داد كه نيچه كليت فرهنگ و تمدن ما را در حال گذار به سوى آن مى ديد. همان بحرانى كه نيچه آن را «مرگ خدا» مى ناميد.
در مورد شخص نيچه، اين بحران از يك سو به خاطر دريافت عميق او از نتايج فراگير فروپاشى روش هاى سنتى تفكر و از سوى ديگر به دليل معرفت او بر ناكارآمدى منابع روشنگرى، تسريع و تشديد مى شد. او مى ديد كه از يك طرف روش هاى سنتى تفكر ديگر براى بشر مدرن راهگشا نيست در عين حال كه آموزه هاى دوره روشنگرى هم گره گشاى چالشهاى انسان مدرن نيست. منابعى كه او هميشه براى پر كردن خلأ هاى خودبه آنها پناه مى برد و كتاب انسانى، زياده انسانى افشاگر همين چالشى است كه نيچه در آن گرفتار بود.
در آن سالها، در كشورهاى اروپايى، دين از پايگاه رسمى و وفادارى بى چون و چراى مردمى بهره مى برد و به اين اعتبار از چالشى جدى در امان بود. هنر، ادبيات، موسيقى و علوم و دانش هاى گوناگون رونق خوبى داشت، آلمان به سلطه صد ساله خود در حوزه فلسفه ادامه مى داد، اما با وجود همه اينها باز نيچه بر اين باور بود كه تا كمال مقصود راه زيادى باقى است.او از فرهنگ عاميانه و جهان بى پروا و شرايط جديد اجتماعى ، اقتصادى و سياسى اى كه پيرامونش جان مى گرفت بيزار بود و ديگر نمى توانست سنت فكرى و دينى آن را جدى گيرد. به همين دليل نيچه در كتاب انسانى، زياده انسانى در مقام متفكرى دقيق، تحليل گر و خردمند ظاهر مى شود و به زدودن اوهام و شكستن بت ها دست مى زند، از آنچه فرهنگ زمانه را تهديد مى كند مى نالد، با انديشه روشنگرى همسرايى مى كند و به اين اميد به قلم پناه مى برد كه بتواند آنچه فرهنگ را تضعيف و آينده اش را تهديد مى كند، شناسايى و درمان كند. باورش اين بود كه تنها چيزى كه مى تواند امكان حياتى موجه و سزاوار زيستن را فراهم كند، تداوم و ريشه دار شدن تفكر دوره روشنگرى است كه به كنه امور راه مى برد و بى رحمانه حجاب از رخ حقيقت بر مى گيرد.
نيچه انسانى، زياده انسانى معتقد است كه هيچ چيز مبرا از انتقاد نيست و ممكن است همه «بت» هاى مورد ستايش آنگاه كه مورد تفحص انتقادى قرار مى گيرند، توخالى و «زياده انسانى» از آب درآيند.
دراين كتاب، هرچيزى در زندگى انسانى كه به نظر متعالى مى رسد به محكمه ژرف نگرى و تعمق فرا خوانده مى شود و نتايج تحقيرآميزى به دست مى آورد. او مى خواهد اينچنين نشان دهد كه انسانيت زياده انسانى ما از آنچه بايد بسيار كمتر دارد اما با وجود اين به ما چيزى مى دهد كه با آن فعاليت كنيم كه البته نبايد آن را ناچيز بگيريم، ولى اگر مى خواهيم از خود چيزى شايسته بسازيم بايد نگاهى عميق به خويشتن داشته باشيم و همين امر را دراين اثرش در كانون توجه قرار مى دهد و بدين ترتيب نيچه رمانتيسم به نيچه اى ناتوراليسم تحليلى محض جهت گيرى مى كند و تلاش دارد كه از رمانتيسم واگنرى - شوپنهاورى هرچه بيشتر فاصله گيرد. دو پدر خوانده اى كه براى مدتها، حيات فكرى نيچه در طلسم آنان بود و ردپاى فكر و احساس اين دو را در «زايش تراژدى» به خوبى مى توان دنبال كرد. و بعدها مقالات «شوپنهاور در مقام آموزگار» (۱۸۷۴) و «ريشارد واگنر در بايرويت» (۱۸۷۶) را براى اداى دين خود به اين دو به نگارش درآورد. نيچه كه پدرش را در كودكى از دست داده بود شوپنهاور را به عنوان پدر خوانده فكرى خود و واگنر را به عنوان پدرخوانده عاطفى و روحانى خود برگزيده بود. شايد بى دليل نبود كه گزين گويه ۳۸۱ خود، در همين كتاب را در باب «اصلاح طبيعت» مى نويسد: «اگر آدمى پدرى نيكو نداشته باشد، بايد براى خود پدرى نيكو دست وپا كند». (ص ۳۶۵) اما در زمانى كه او اين واژگان را مى نوشت، اين مرحله را پشت سرگذاشته بود و مى كوشيد خود را از دست پدرانى كه براى خود دست وپا كرده بود برهاند.
در انسانى، زياده انسانى نيچه ديگر چيزى را متعالى و قهرمانى و فرا انسانى نمى بيند. همه چيز براى او انسانى و زياده انسانى است. او در گزين گويه دوم درباب «كاستى فطرى فيلسوفان» اظهار مى كند كه «فيلسوفان جملگى از اين كاستى مشترك رنج مى برند كه كار خويش را از انسان كنونى آغاز مى كنند و مى پندارند قادرند با تحليل او به هدف خويش دست يابند. آنان ناخواسته آدمى را حقيقتى جاودان مى انگارند كه در ميانه همه دگرگونى ها، چونان مقياس مطمئن امور، پابرجا باقى مى ماند... » (ص۸۴) اما نيچه به دنبال انسانيتى والاتر بود كه ارزشش آنقدر عظيم باشد كه حتى در غياب هر مفهومى متعالى، تأييد زندگى را ضمانت كند. ولى خود به اين حقيقت صعب رسيده بود كه تحقق انسانيت والاتر نيازمند دوچيز است؛ يكى بررسى دقيق هرآنچه كه انسانى و زياده انسانى است و ديگر بازبينى دقيق آنچه كه پرداختن به آن متضمن امرى است كه بعدها آن را اعتلاى حيات انسانى ناميد. ايده و آرمانى كه او بر سر اين دو راهى به دست آورد، ايده «جان آزاد» (Friegeist) بود؛ عبارتى كه نيچه آن را براى توصيف آنگونه انديشمند وانسانى برمى گزيند كه خود را نمونه آن يا دست كم در حال بدل شدن به آن مى پنداشت. به همين اعتبار ، عنوان فرعى كتابش را هم چنين بر مى گزيند؛ «كتابى براى جان هاى آزاد» و در پشت نويسى كتابش مى آورد؛ «هدف اين اثر پى افكندن تصوير و آرمانى جديد از جان آزاد است».
اما درخصوص سبك و سياق و ساختار اين كتاب بايد گفت كه سبك نگارش اين كتاب بسيار متفاوت از ديگر آثار نيچه است. اين كتاب مشتمل بر ۶۳۸ گزين گويه است كه در واقع او تأملات و مشاهدات خود را در چند جمله يا چند پاراگراف كوتاه بيان كرده است و به مثابه گنجينه اى گرانبها براى شناختن لايه هاى فكرى نيچه به شمار مى رود. اين ۶۳۸ گزين گويه در نه فصل سامان موضوعى يافته اند؛ درباره آغاز و انجام امور ‎/ درباره تاريخ احساسات اخلاقى ‎/ حيات دينى ‎/ درباره نفوس هنرمندان و نويسندگان‎/ نشانه هاى فرهنگ برتر و فروتر ‎/ انسان در جامعه ‎/ زن و كودك‎/ نگاهى به دولت‎/ انسان در تنهايى خويش، عنوان اين ۹ فصل است به اضافه پيشگفتار و پس گفتارى به قلم خود نيچه و دو مقدمه يكى به قلم ريچارد شاخت و ديگرى به قلم آرتور سى.دانتو و سالشمار زندگى نيچه كه در مجموع شاكله ۴۷۴ صفحه اى اين اثر را مى سازند كه به قلم شيوا و سليس ابوتراب سهراب و محمدمحقق نيشابورى و با همت نشر پركار مركز روى فارسى به خود گرفته است.
اين كتاب بيش از هر چيز محصول ذهنى در حال گذار است كه در جهات مختلف و راه هاى متفاوت سير وسلوك مى كند، توجهى به مرزها و معيارهاى معرفتى ندارد و تنها علايق و آگاهى هاى عقلى نيچه رادر خود دارد كه قطب نماى فكرى اش محسوب مى شود. فرم گزين گويه كه نيچه براى اين كتابش برگزيده گونه اى بود كه به ادبيات پژوهشگران مسائل انسانى اختصاص داشت كه ترجيح مى دادند به جاى مقاله نگارى به اظهارنظرى قاطع درباره بسيارى از مسائل بپردازند همچون سبك نگارش مونتنى و لاروشفوكو كه به كرات سبك نگارششان را تحسين كرده بود و آن را سرمشق قرار داده بود.
اين اثر به هيچ وجه ادبيات فلسفى ندارد. در آن موارد متعددى مى توان جست كه به نظر مى رسد ارتباطى با موضوعات فلسفى نداشته باشد حتى ايده هاى مربوط به موضوعات فلسفى عمدتاً به روش فلسفى بيان و ارائه نمى شوند و بسيارى از اظهارنظرها، ادله فلسفى را در پس خود ندارد و گاهى رنگ مايه احساسى و جانبدارانه به خودمى گيرند. اين نوع ادبيات را بسيار در بخش «زن و كودك» (صص ۳۸۷ -۳۶۴) مى بينيم؛ مثلاً در گزين گويه ۳۹۳ در باب «وحدت مكان و درام» مى نويسد: «اگر زن و شوهر با هم زندگى نمى كردند، ازدواج هاى موفق بيشتر بود». (ص ۳۶۷) يا در گزين گويه ۴۰۳ تحت عنوان «ابزار وادار ساختن هركسى به هركارى» مى گويد: «مى توان آدمى را از طريق تحريك، ترس وكار و فكر زياد چنان خسته و ناتوان ساخت كه ديگر در برابر هر موضوع ظاهراً بغرنجى ايستادگى نكند و تسليم شود - و اين كارى است كه ديپلمات ها و زنان مى كنند.» بويژه در مورد زنان اغلب موضعى دفاعى به خود مى گيرد.
اما بعدها كه فلسفه نيچه قابل اعتنا شد عمق اين گزين گويه ها هم آشكارتر شد. برخى از اين گزين گويه ها هم آنقدر عميق هستند كه براى ذهنهايى كه با فرويد آشنا هستند يادآور تفكر او است همچون گزين گويه ۴۹۱ كه درباب «برداشت انسان از خود» مى نويسد: «انسان از خويشتن خويش در برابر خود محافظت مى كند، در برابر شناسايى شدن و به دام افتادن توسط خودش ، او معمولاً قادر است فقط ديوارهاى بيرونى «قلعه وجود» خويش را ببيند. خود قلعه تسخير ناپذير است، و حتى نامشهود مگر آنكه دوستان و دشمنان خيانت كنند واو را از مسيرى پنهان به درون قلعه رهنمون شوند». (ص۴۲۶) و اينچنين نيچه خودرا انديشمندى روانشناس و همتراز فرويد نشان مى دهد كه مبدع گونه اى روانشناسى كاربردى است.
عنوان «انسانى، زياده انسانى» را مى توان در دسته آنچه انسان شناسى فلسفى ناميده مى شود، گنجاند چرا كه تصوير فلسفى آدميان را از آن حيث كه انسان اند به نمايش مى گذارد.
كم نبودند فيلسوفان و انديشمندان برجسته اى كه در عنوان كتاب خود از واژه «انسان» يا «بشر» استفاده كرده اند. همچون جان لاك با كتاب «جستار درباره فاهمه بشر» ، كتاب جرج بركلى با عنوان «رساله درباره مبانى معرفت انسان» يا اثر ديويد هيوم تحت عنوان «جستار درباره فاهمه انسان» و رساله «درباره طبيعت انسان» و اثرجان ديويى با عنوان «طبيعت و رفتار انسان». اما در تمام اين آثار واژه «انسان» فاقد بار ارزشى است و تنها جنبه توصيفى دارد. در اينها انسان فهيم، واجد شناخت، داراى ذهن، طبيعت، شخصيت وحالتى رفتارى شناسانده مى شود. اما انسانى زياده انسانى عنوانى نيشدار و معترضه به نظر مى رسد. گويا نيچه چنين عبارتى را برگزيده تا اعتراض و انتقادى را گوشزد كند. اگر قرار باشد اين كتاب فلسفى خوانده شود بى گمان تحليل، تحقيق، رساله يا پژوهش نيست بلكه انتقادى شديد است كه موضوع آن يعنى انسان بى طرفانه مورد ملاحظه قرار نمى گيرد.
اگرچه اين اثر را نمى توان اثرى فلسفى دانست ولى خبر از فيلسوفى مى دهد كه در آينده اى نه چندان دور ظهور خواهد كرد. همان نيچه فيلسوفى كه ما امروز مى شناسيم.
انسانى، زياده انسانى نقطه عزيمت نيچه شدن بود.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
پنج كتاب ايرانى در فهرست آثار برگزيده كتابخانه بين المللى معتبر مونيخ در آلمان قرار گرفت.
اين كتابخانه ويژه نوجوانان همه ساله با انتشار مجموعه اى با عنوان «White Ravens» عناوين كتاب هاى منتخب خود را كه توسط متخصصين ادبيات كودك بررسى و انتخاب مى شود در اين مجموعه منعكس مى كند.
در مجموعه «White Ravens» سال ۲۰۰۶ ميلادى نام كتاب هاى ايرانى «فيل در خانه تاريك» اثر مولانا با تصويرگرى فيروزه گل محمدى كتاب هاى «ماه مهربان» نوشته مرجان فولادوند با تصويرگرى اكبر نيكان پور و «قلب زيباى بابور» نوشته جمشيد خانيان با تصويرگرى على اصغر محتاج از انتشارات كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان به چشم مى خورد.
همچنين كتاب هاى «شما كه غريبه نيستيد» نوشته هوشنگ مرادى كرمانى از انتشارات معين و «افسانه افسانه» نوشته محمدرضا يوسفى با تصويرگرى على نامور از انتشارات شباويز نيز در ميان اين آثار برگزيده قرار گرفته است. گفتنى است كتابخانه مونيخ با ۵۰ سال سابقه و دارا بودن بيش از پانصد هزار عنوان كتاب از سراسر جهان داراى شهرتى ديرينه است.

منبع:ایرنا
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
كتاب «فيل در خانه تاريك» براساس حكايتى از مرادى و با تصويرگرى فيروزه گل محمدى در هند منتشر شد.
گل محمدى پيش از اين جايزه دوم مسابقه «كنكو نوما» ژاپن را دريافت كرده بود. وى همچنين جايزه «كاتاچيراكالا»ى هند را براى كتاب «راز درخت سنجد» دريافت كرده بود. اين كتاب نيز براساس حكايتى از مولوى تصويرگرى شده است.گل محمدى فارغ التحصيل رشته معمارى داخلى است و از سال ۶۴ تاكنون بيش از ۲۱ كتاب را تصويرگرى كرده است.
منبع:روزنامه ایران
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
گروه فرهنگ و هنر-ایران - «شازده كوچولو» هنوز هم خواندنى و دوست داشتنى است. حتى اگر بيش از نيم قرن از زمان خلق چنين شخصيت جذابى به دست آنتوان سن اگزوپرى گذشته باشد.
به گزارش فرانس پرس امسال شصتمين سالگرد چاپ اين كتاب محبوب و پرخواننده در فرانسه است و به همين مناسبت رويدادهاى هنرى مختلفى از جمله اجراى نمايشى با اقتباس از اين كتاب در پاريس و همچنين اپراى ويژه اى به نام «Derkleine Prinz» در آلمان در گراميداشت اين نويسنده خلبان كه در سال ۱۹۴۴ هواپيمايش برفراز درياى مديترانه ناپديد شد برگزار خواهد شد. تا به امروز از «شازده كوچولو» ، كتابى كه در آغاز با نقاشى هايى بر روى يك دستمال كاغذى در رستورانى در نيويورك شكل گرفت بيش از ۸۰ ميليون نسخه در سرتاسر دنيا به فروش رفته است وپرفروش ترين كتاب فرانسوى در سرتاسر دنياست.
برپايه اين گزارش سرگذشت كتاب «شازده كوچولو» و نويسنده اش همانقدر عجيب است كه داستان شاهزاده كوچك اين داستان كه از سياره ديگرى است و پس از ترك كردن گل رز محبوبش به قصد سفر به سياره هاى ديگر بر روى كره زمين مى افتد.
اين كتاب در سال ۱۹۴۳ براى نخستين بار به زبان انگليسى و فرانسه در آمريكا چاپ شد و درست سه سال بعد در فرانسه منتشر شد اما سن اگزوپرى كه با هواپيمايش بر فراز درياى مديترانه ناپديد شد هرگز شاهد موفقيتش نبود. اين كتاب اگرچه جزو كلكسيون هركودكى است اما براى بزرگسالان هم جذابيت دارد به طورى كه امروزه به ۱۶۰ زبان و گويش مختلف ترجمه شده است. «شازده كوچولو» براى ناشران هم سودآور بوده است به طورى كه حداقل ۴۰۰ تا ۵۰۰ چاپ مختلف و متنوع از اين كتاب در بازار است و از اسباب بازى تا عكس برگردان و حتى لوازم التحرير كودكان از شخصيت شازده كوچولو الهام گرفته اند.
دو سال پيش يك تيم از باستان شناسان فرانسوى موفق به يافتن تكه هايى از هواپيماى مفقود شده اين نويسنده در آبهاى مارسى شدند اما معماى مرگ اگزوپرى همچنان لاينحل باقى مانده است.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
گروه فرهنگ و هنر _ ایران:مراسم بزرگداشت عطار نيشابورى شاعر نامى ايران ۲۴ و ۲۵ فروردين ماه برگزار مى شود.
اين مراسم پنجشنبه ۲۴ فروردين ماه با برگزارى مراسم شب شعر آغاز مى شود و صبح جمعه ۲۵ فروردين ماه نيز با سخنرانى تقى پور نامداريان با موضوع جنبه هاى عرفانى عطار، آفاق باى بردى با موضوع هلموت ريتر مترجم آلمانى آثار عطار، ابراهيم قيصرى با موضوع مكررات نامكرر در آثار عطار و مسعود تاكى با موضوع داستان هاى عطار پى گرفته مى شود.
اين مراسم در فرهنگسراى فردوسى نيشابور و با همت استاندارى خراسان رضوى و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامى اين استان برگزار مى شود. ميزگرد تحليل و بررسى آثار و انديشه هاى عطار، برپايى نمايشگاهى از آثار اين شاعر اجراى موسيقى مقامى از ديگر بخش هاى اين مراسم در فرهنگسراى سيمرغ خواهد بود.
منطق الطير خوانى در آرامگاه عطار، پرده بردارى از تنديس هلموت ريتر، به صدا درآوردن زنگ عطار در مدارس از جمله برنامه هاى اين مراسم در نيشابور خواهد بود.
بنابراين گزارش مراسم ويژه اى نيز از سوى رايزنى فرهنگى كشورمان در قطر برگزار مى شود.
نام و نسب عطار، محمد ابى بكر ابراهيم بن اسحق، كنيه اش ابوحامد، لقبش فريدالدين و شهرتش عطار نيشابورى است. ولادتش را اختلاف نظرهايى از ۵۱۳ تا ۵۴۰ هجرى نوشته اند. عطار در واقعه نيشابور به دست مغول ها به شهادت رسيده است.
آثار او عبارتند از: الهى نامه، اسرارنامه، جواهرنامه، خسرونامه، شرح القلب، مصيبت نامه، مقامات طيور يا منطق الطير، ديوان قصايد و مختارنامه كه مجموعه رباعيات اوست.
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
خالق " باز هم شازده كوچولو " درگذشت
تهران- خبرگزاري كار ايران


SmartPicture.aspx


"ساويسا مهوار"، خالق كتاب "باز هم شازده كوچولو"، روز يكشنبه 6 فروردين ماه در تنهايي و انزوا درگذشت.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا، "ساويسا مهوار"، خالق كتاب "باز هم شازده كوچولو" و يكي از اعضاي شوراي كتاب كودك و يكي از فعالان تاسيس كتابخانه بم كه آثاري نيز از زبان فرانسه براي انتشار داشت، درگذشت.
لازم به ذكر است، "ساويسا مهوار" در حدود 40 سال سن داشت و دانش آموخته رشته زبان و ادبيات فرانسه از دانشگاه شهيد بهشتي بود كه در تنهايي در منزل مسكوني اش حوالي شهريار زندگي مي كرد، روز يكشنبه 6 فروردين ماه بر اثر برق گرفتگي درگذشت كه پس از چند روز، همسايگان متوجه ناپديد شدن او مي شوند و با مرگش روبرو مي شوند. پيكر وي در گورستاني در حوالي شهريار به خاك سپرده ‌‏شد.
لازم به ذكر است، اعضاي شوراي كتاب كودك، ساعت 8:30 روز شنبه 19 فروردين ماه از مقابل شوراي كتاب كودك بر سر خاك وي مي روند و از سوي شوراي كتاب كودك نيز مراسم بزرگداشتي براي وي برگزار خواهد شد.
http://www.ilna.ir/shownews.asp?code=293915&code1=7
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
سالروز درگذشت " اريك اكسل كارلفلت " ، شاعر سوئدي
تهران- خبرگزاري كار ايران

"اريك اكسل كارلفلت" در 20 ژوئيه سال 1864 در سوئد به دنيا آمد، وي پس از پايان تحصيلات ابتدايي و متوسطه وارد دانشگاه آسپولا شد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, او يك مدرسه خصوصي براي مدت زمان كوتاهي تاسيس كرد و بعد از آن براي روزنامه استكهلم كار كرد. شعر "كارلفلت" سرآمد تغزل ناب در ميان شاعران سوئدي است.او قدرت وصف نشدني در توصيف سرزمين و زادگاه خود، روستاي والازن داشت. پرداختن او به اين شكل به سرزمين مادري خود، اشعار او را از شاعران سرزمينش متمايز كرده است و نمادهاي بومي در اشعار او جايگاه و كاركرد ويژه‌‏اي به خود مي گيرند .
دوران سلطه شعري او در زمان حياتش بسيار طولاني و بيش از يك نيم قرن بود. او در اين دوران، 6 دفتر شعر منتشر كرد.او سال 1931 جايزه نوبل را به خاطر اشعارش از آن خود كرد، اما جايزه نوبل براي او خوش شناسي به بار نيارود ، پس از مدت كوتاهي از دريافت آن در 8 آوريل 1931 درگذشت.مجموعه سخنراني‌‏ها و مقالات او پس از مرگش منتشر شد.
http://www.ilna.ir/shownews.asp?code=293749&code1=7
 

ashena55

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
688
لایک‌ها
2
به مناسبت سالروز تولد " آنه ماري شيمل "
تهران- خبرگزاري كار ايران

SmartPicture.aspx


"آنه ماري شيمل"، بي شك يكي از بزرگترين اسلام شناسان قرن اخير است و خدمات بسياري به دين اسلام و تمدن ايراني كرده است و كتاب "محمد رسول خدا" نمونه بارزي از آثار قابل تامل اوست.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا, "آنه ماري شيمل" در 7 آوريل سال 1922 در شهر ارفورت آلمان بدنيا آمد، از 15 سالگي به تحقيق درباره اسلام و يادگيري زبان هاي زنده مشرق زمين از جمله عربي, تركي و فارسي پرداخت .
وي در 16 سالگي ديپلم گرفت و در 19 سالگي به اخذ درجه دكترا در رشته تمدن و زبان‌‏هاي اسلامي از دانشگاه برلين نائل آمد و چند سال بعد نيز دكتراي تاريخ مذاهب را دريافت كرد .
وي كه در شهر برلين تحصيل كرده بود، پس از جنگ جهاني دوم در شهر ماربورگ به تدريس مشغول شد و به عنوان اولين زن مدرس در دانشگاه الهيات دانشگاه آنكارا به تدرس پرداخت. "شيمل" از سال 1954 - 1952 در دانشگاه آنكارا به عنوان استاد تاريخ اديان فعاليت داشت و در اين دانشگاه تاريخ مذاهب را به زبان تركي تدريس مي كرد .
سفرهاي مكرر وي به كشورهاي اسلامي و تسلط به زبان هاي شرقي موجب آشنايي بي واسطه وي با مسلمانان و كسب اطلاعات بسيار در مورد فرهنگ و جوامع اسلامي و شرقي شد و منجر به تقويت و تعمق علاقه وي به تمدن و فرهنگ اسلامي شد. تعداد تاليفات ادبي پيش از يكصد كتاب و ده ها مقاله مي رسد كه اغلب به زبان انگليسي و آلماني نوشته شده اند. علاقه او به مباحث عرفاني اسلام و تمدن شرق باعث شهرت جهانگير او شد و تسلط او به زبان هاي مختلف شرقي چون اردو , سندي , پنجابي و پشتو موجب دستيابي آسان او به منابع اوليه و افزايش اعتبار علمي نظريات او شد .
سال 1955 جايزه صلح ناشران آلمان كه يكي از معتبرترين جوايز فرهنگي اين كشور محسوب مي شود به وي اعطا شد. دريافت اين جايزه به سبب انتقادي كه از "سلمان رشدي" , نويسنده كتاب "آيات شيطاني" به عمل آورده بود‌‏, مورد اعتراض برخي از محافل ادبي در آلمان قرار گرفت. بسياري از دانشگاه هاي معتبر جهان از جمله دانشگاه هاي سند در هندوستان , دانشگاه تائدا اسلام آباد,‌‏دانشگاه اوسپلا ( سوئد) و دانشگاه سلجوق قونيه به وي دكتراي افتخاري اعطا كرده اند .
در اسلام آباد حتي يك خيابان به نام خيابان "آنه ماري شيمل" نامگذاري شده است. گروه تاريخ دانشگاه الزهرا نيز در آغاز سال 82-81 به پاس خدمات ارزشمند، تلاش و پيگيري اين استاد و به پاس خدماتي كه به فرهنگ و انديشه ايراني كرده بود، اولين دكتراي افتخاري خود را به وي اهدا كرد .
"آنه ماري شيمل" با اينكه مسلمان نبود، اما به تمدن و معارف اسلام در همه ابعاد و جلوه‌‏هاي آن توجه خاص داشت و به آن عشق مي ورزيد و تصوير حقيقي پيامبر اسلام چنانچه از لابه لاي كتاب "محمد رسول خدا" كه توسط "دكتر حسن لاهوتي" به فارسي برگردانده شده است‌‏ را مي توان به وضوح ديد و شناخت و اين ناشي از درك درست و عميق"آنه ماري شميل" و تعمق او در اسلام است.
"آنه ماري شيمل" ايراني نبود و در ايران هم زندگي نكرد، اما به خاطر عشق و علاقه اي كه به فرهنگ ايران داشت، خدمات بسياري به ايرانيان كرد.
از آثار او مي توان به "اسلام در شبه قاره هند" , "محمد رسول خدا" , "ابعاد عرفاني اسلام" , "تاريخ تصوف" , "از علي تا زهرا" , "اسامي و اسم گذاري در جهان اسلام" , "خليفه و قاضي در مصر قرون وسطي"،" نمايه وقايع نامه ابن الياس"، "تشبيه در زبان جلال الدين رومي" , "اديان روي زمين" , "بال جبرئيل"، "تحقيقي در آراي ديني محمد اقبال" , "الجلال شهيد حسب الله ", "زبور عجم انتخاب آثار اقبال "، "خوشنويسي اسلامي" , "شكوه شمس" , "زندگينامه يك متصوف", "خوشنويسي و فرهنگ اسلامي" , "يگانه پرستي" , "اقبال، شاعر و فيلسوف" و "شمايل نگاري اديان" اشاره كرد.
http://www.ilna.ir/shownews.asp?code=293781&code1=7
 

b.sarshar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
52
لایک‌ها
0
مزار احمد شاملو تخریب شد
شب گذشته مزار "احمد شاملو " در امامزاده طاهر کرج توسط افراد ناشناس تخریب شد .
سیاوش شاملو - فرزند احمد شاملو در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با اعلام این خبر افزود : طی پنج سال اخیر ، تا امروز چهار سنگ قبر تعویض کرده ام که هر کدام در فروردین ماه ( آغاز هر سال ) تخریب شده اند .

وی در ادامه افزود : دو شب پیش که تخریب مختصری صورت گرفت ، نگهبان صحن امام زاده طاهر نسبت به این اتفاق اظهار بی اطلاعی کرده و قول داد در حد امکان از ادامه این مسئله جلوگیری کند ، اما متاسفانه تخریب دیشب عمیق تر بوده و تکه هایی از سنگ قبر نیز که امضای احمد شاملو بر آن منقوش بوده ، مفقود شده است .
خبرگزاری مهر
 

DOOSTeKHOOB

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2005
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
6
محل سکونت
شهر قصه
اولاً لازم ميبينم تاثر عميق خودم و نسبت به خبر بالا اعلام بكنم.:(
اما خبر، آقای عباس معروفی، داستان نويس معاصر ما، به دعوت پرسپوليس
در يک نشست ادبی با دوستداران خويش درباره ادب و فرهنگ ايران سخن خواهد گفت
موضوع سخنرانی
داستان خوانی تکه ای از رمان تماما مخصوص (داستانی که برای اولين بار خوانده می شود)
همراه با
شعرخوانی
وروديه 5 ارو
زمان: شنبه 8 آوريل 2006، ساعت هفده
آدرس: Centre Culturel de Moriane,
90 Avenue d’Auderghem - 1040 Etterbeek
شاخه فرهنگی انجمن پرسپوليس
اميدوارم كساني كه در اروپا بخصوص بروكسل هستن از دستش ندن:happy:
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
ايسنا: مراسم بزرگداشت فريدالدين عطار نيشابوري برگزار مي شود.
اين مراسم، روز بيست وچهارم فروردين ماه جاري هم زمان با روز بزرگداشت اين شاعر نامي ايران در نيشابور برگزار خواهد شد.
روز پنج شنبه، بيست و چهارم شب شعري برگزار مي شود و صبح جمعه برنامه با چند سخنراني پي گرفته مي شود؛ تقي پورنامداريان درباره جنبه هاي عرفاني عطار، آفاق باي بردي درباره هلموت ريتر - مترجم آلماني آثار عطار - و عطار، ابراهيم قيصري با موضوع مكررات نامكرر در آثار عطار و مسعود تاكي درباره داستان هاي عطار به سخنراني و ارايه مقاله مي پردازند.
محمدجعفر ياحقي - مدير فرهنگسراي فردوسي - كه اجراي اين مراسم از سوي استانداري خراسان و اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اين استان به آن جا سپرده شده است، هم چنين ميزگرد تحليل و بررسي آثار و انديشه عطار، برپايي نمايشگاهي از آثار او و اجراي موسيقي مقامي خراسان را از ديگر بخش هاي اين مراسم كه در فرهنگ سراي سيمرغ برگزار مي شود، عنوان كرد. عصر روز بيست و پنجم نيز در آرامگاه عطار برنامه منطق الطيرخواني برقرار است و از تنديس هلموت ريتر - عطارشناس آلماني - پرده برداري مي شود.روز شنبه هم برنامه دانش آموزي بزرگداشت عطار برگزار مي شود و زنگ عطار در مدرسه هاي خراسان به صدا درمي آيد.هم چنين هم زمان ازسوي رايزني فرهنگي كشورمان، مراسم بزرگداشت عطار در قطر برگزار مي شود. نام و نسب عطار، محمدبن ابي بكر ابراهيم بن اسحق، كنيه اش ابوحامد، لقبش فريدالدين و شهرتش عطار نيشابوري است. ولادتش را با اختلاف نظرهايي از ۵۱۳ تا ۵۴۰ هجري نوشته اند.
عطار در واقعه نيشابور به دست اردوي تاتار به شهادت رسيده است. آثار او عبارت اند از: الهي نامه، اسرارنامه، جواهرنامه، خسرونامه، شرح القلب، مصيبت نامه، مقامات طيور يا منطق الطير، ديوان قصايد و غزليات و مختارنامه كه مجموعه رباعيات اوست.
از ميان آثار عطار آن چه كه برجسته تر از بقيه به نظر مي رسد، منطق الطير اوست كه شيخ بارها در شعرهاي خود به اين كتاب اشاره كرده است.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
يك زن گمنام عراقي، به خاطر نگارش خاطره‌هاي خود از جنگ آمريكا بر ضد عراق، براي دريافت يك جايزه ادبي در انگليس نامزد شد.


به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، اين زن كه دانشجوي برنامه‌ريزي رايانه است و با نام مستعار ريوربند مطلب مي‌نويسد، نامزد دريافت جايزه ساموئل جانسن كه مبلغ آن، 52 هزار دلار و بزرگ‌ترين جايزه‌اي است كه به آثار مستند داده مي‌شود، شده است.


ريوربند در ابتدا يادداشت‌هاي شخصي خود درباره حمله آمريكا به عراق را در سايت اينترنتي شخصي خود به نام ”بلوغ “ درج كرده است.


عرب‌آنلاين گزارش داد: ريوربند كه اواخر دهه دوم زندگي خود را سپري مي‌كند، با 18 نويسنده كه از بين 168 نويسنده ديگر انتخاب شده‌اند، براي دريافت اين جايزه رقابت مي‌كند.


وي در اين نوشته‌ها از خشم و نگراني خود در مدت گذشت سه سال از اشغال و خون‌ريزي در بغداد نوشته است.


او از سربازان آمريكايي خواسته است تا عراق را ترك كنند.


اين نويسنده با بيان ناگفته‌هايي از جنگ در عراق، كار نگارش يادداشت‌هاي خود را از 17 اوت 2003 آغاز كرده است.


به گزارش گاردين، يك ناشر كوچك با نام مارين بايرز امتياز نشر يادداشت‌هاي ريوربند را سال گذشته خريداري كرد و آن‌ها را در قالب يك اثر زندگي‌نامه‌اي انتشار داد.


به گفته اين ناشر، نويسنده آثار نخواسته است هويت واقعي‌اش فاش شود.


در مراسم اعلام برندگان جايزه ادبي ساموئل جانسن كه در يك مراسم شام در هتل ساووي لندن در 14 ژوئن 2006 (23 تير 85) برگزار مي‌شود، اين نويسنده عراقي حضور نخواهد داشت
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
حسن حاتمي - شاعر و پژوهشگر جنوبي - در آستانه 73 سالگي، قرار است كتاب‌هاي تازه‌اي را منتشر كند.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حاتمي كه متولد بيست‌وپنجم فروردين‌ماه سال 1313 در كازرون است، مجموعه شعري متشكل از دو دفتر با عنوان‌هاي «زمانه خاكستر» و «منظومه زخم»، شامل‌ سروده‌هاي سال‌هاي 60 تا 80 خود را، براي انتشار آماده دارد.

حاتمي هم‌چنين ‌مجموعه نقدي را در بررسي شعر‌هاي شاعراني از جمله سهراب سپهري، منوچهر آتشي، محمد مختاري، محمد بياباني و محمد شمس لنگرودي براي چاپ آماده دارد.

نامه‌هاي جلال آل احمد به وي درباره مسائل جامعه‌شناسي و ادبيات، مجموعه فيلم‌نامه «نگاه سوم»، مجموعه گويش‌هاي محلي كازرون‌، ضرب‌المثل‌ها و ساختارهاي زباني و «باورها و رفتارهاي گذشته در كازرون» از جمله كتاب‌هايي هستند كه اين شاعر، آن‌ها را به تدريج به دست چاپ خواهد سپرد؛ البته با اين توضيح كه هنوز براي آن‌ها با ناشري صحبت نكرده و منتظر است تا اوضاع وزارت ارشاد، به گفته او، بر وفق مراد شود و مولفان، زياد پشت در اداره كتاب منتظر نمانند، تا خسته شوند.

«سرود مردي كه به خليج پيوست» (51)، «دستور زبان فارسي براي دوره دبيرستان» (51)، «محرم در كازرون» (77)، «بازي‌هاي محلي كازرون» (78)، «كازرون» (دوزبانه) و «مجموعه داستان «ما بسياريم» (83) در كارنامه آثار او ديده مي‌شوند.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
جلد دوم «جهان اسطوره‌ها» ترجمه عباس مخبر به همراه دو تجديد چاپ از اين مترجم در نمايشگاه كتاب امسال عرضه مي‌شود.

به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، جلد دوم «جهان اسطوره‌ها» شامل اسطوره‌هاي پنج كشور ايران، بين‌النهرين، چين، آستك و مايا و اينكا است كه در يك جلد توسط نشر مركز منتشر خواهد شد.

هم‌چنين چاپ سوم «اسطوره‌هاي هنري» از اين مترجم منتشر خواهد شد و «راهنماي نظريه‌هاي ادبي معاصر» نيز با ويرايش جديد، توسط نشر طرح نو به چاپ سوم خواهد رسيد.

مخبر هم‌اكنون به ترجمه اسطوره‌هاي روس مشغول است كه درواقع ادامه‌ي مجموعه «جهان اسطوره‌ها» است.

پيش‌درآمدي بر نظريه ادبي، عمل نقد، راهنماي نظريه‌هاي ادبي معاصر، عاشقانه‌هاي ژاپني و فال ورق، تعدادي از آثار منتشرشده‌ي عباس مخبر هستند.

اين مترجم البته گفت كه با وضعيت دادن مجوز آثار، ديگر ترجيح مي‌دهد كتابي ترجمه نكند و بيش‌تر به كارهاي ديگر بپردازد.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
ترجمه‌ آزاد محمدرضا مرعشي‌پور از رمان ”در مسلخ عشق“ نوشته ژول ماري، بعد از گذشت چندماه، مجوز انتشار گرفت.


اين مترجم درباره كتاب يادشده به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، گفت: اگرچه زمان زيادي را از دست داده‌ايم، اما نشر البرز قصد دارد براي رساندن كتاب به نمايشگاه بين‌الملي كتاب تهران، كه ارديبهشت ماه برگزار مي‌شود، تمام تلاش خود را بكند.


از نگاه اين مترجم، ماجراي اين رمان در عين سادگي، جذابيت خاصي دارد و به خاطر نثر روان و دربرگيري مسائل عاطفي، خواننده را با خود همراه مي‌كند.


مرعشي‌پور افزود: موقعيت زماني داستان به قبل از قرن نوزدهم ميلادي و دوراني كه فئوداليسم در اروپا حاكم بود، برمي‌گردد، به زماني كه آلمان‌ها و فرانسوي‌ها با هم درگيري‌هايي دارند و اين آشفته‌بازار باعث مي‌شود كه دو كودك از هم جدا بيفتند و ... .
 
بالا