برگزیده های پرشین تولز

پرسش فرانک میلر (نقاش کمیک استریپ 300) در یاهو انسرز !!!!!!

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
همانگونه که اشاره شد آن کتیبه ی بیستون یک سنگ نبشته ی سیاسی و هشدار دهنده بوده و نشانی از رفتار و کردار ایرانی نیست. در انجا گفتیم که باید به سنگ نبشته ی داریوش بزرگ در نقش رستم پارس رجوع کرد و رفتار و کردار ایرانیان را دریافت.


نخست یک سنگ نبشته از یک پادشاه آشوری:
آشوربَنیپل(626-668 پ ز)
" من در یک ماه همه ی ایلام را با خاک یکسان کردم, کشت زارهای آن را از آواهای انسانی, سدای پای گاوان و گوسپندان, و برگردان آوازه های شادمانه هنگام درو محروم ساختم. آن را به چراگاه گورخرها و غزالها و انواع جانوران وحشی تبدیل کردم(پاتس 285:1999)

و هم اکنون واپسین گفتار داریوش شاه در سنگ نبشته ی بیستون. اوج رفتار و منش و کردار ایرانیان که بیگمان در کنار فرمان حقوق بشر کورش باعث بالندی و سرفرازی هر ایرانیست:

ـ خداي بزرگ است اهوره مزدا كه اين شگفتي مشهود را آفريد. كه شادي را براي انسان آفريد. كه خرد و دليري به داريوش شاه بخشيد.
ـ داريوش شاه ‌گويد: به خواست اهوره مزدا چنان‌ام كه راستي را دوست‌ دارم، دروغ را دوست ندارم. خواست من اين نيست كه توانايي به ناتواني ستم كند. خواست من آن نيست كه ناتواني به توانايي بد كند.
ـ آن چه راست است، آن خواست من است. مرد دروغ‌گرا را دوست نيستم. تندخو نيستم. آن چه در خشمگيني‌ام آشكار شود، به نيروي انديشه‌ام سخت نگه مي‌دارم. بر [ نفس ] خود بسيار فرمان‌رواي‌ام.
ـ مردي كه همكاري كند، در خور همكاري‌اش، به او اين گونه پاداش مي‌دهم. آن كه زيان‌كاري كند، در خور زيان‌كاري‌اش، او را اين گونه كيفر مي‌دهم. خواست من اين نيست كه مردي زيان‌كار باشد. و به راستي خواست من آن نيست كه اگر او زيان‌كاري كند، كيفري نبيند.
ـ آن چه كه مردي عليه مرد [ ديگري ] گويد ، آن مرا باور نيايد تا آن كه [مرا] قانع سازد بر اساس قوانين نيك.
ـ خشنودم به آن چه كه مردي در خور توان‌اش [ براي‌ام ] كند يا به جاي آورد. و [ به او ] علاقه‌ام بسيار است و نيك خشنودم.
ـ هوش‌‌مندي و فرمان‌روايي‌ام چنين است: هنگامي كه كرده‌ام را ببيني يا بشنوي در خانه و در لشكرگاه، كوشايي والا و برتري هوش و منش‌ام [ را دريابي ].
ـ به راستي اين كوشايي من است: تا در تن من توان هست، جنگ‌جوي‌ام؛ جنگ‌جوي خوب. همين كه [ كسي ] در ميدان [ جنگ ] ديده شود، با هوشياري درمي‌يابم آن كه دشمن است، درمي‌يابم آن كه [ دشمن ] نيست. با هوش‌‌مندي و فرمان‌روايي، آن گاه در تصميم و عمل نخستين‌ام، هنگامي كه درمي‌يابم دشمن را، بدان سان كه غير [ دشمن ] را.
ـ ورزيده‌ام، هم با دست‌‌ها و هم با پاها. سواركارم، سواركار خوب. كمان‌دارم، كمان‌دار خوب؛ هم پياده و هم سواره. نيزه‌افكن‌ام، ‌نيزه‌افكن خوب؛ هم سواره و هم پياده.
ـ و هنرها [ ي ديگري دارم ] كه اهوره مزدا به من بخشيده است و توانسته‌ام نگه دارشان باشم. به خواست اهوره مزدا هر چه كرده‌ام، با اين هنرها [ كرده‌ام ] كه اهوره مزدا به من بخشيده است.
ـ اي بنده!(اورمزد) قوياً [ درياب ] كه چگونه معروف‌ام و هنرهاي‌ام و فضيلت‌ام چگونه است. مگذار آن چه را كه با گوش‌‌هاي‌ات شنيده‌اي بر تو دروغ جلوه كند. آن چه را كه به تو رسانده شده است، بشنو.
ـ اي بنده! مگذار آن چه كرده‌ام نادرست به نظر آيد. آن چه را نوشته‌ام، نگه دار باش. از قوانين [ نافرماني ] مكن. مگذار [ كسي نسبت به قوانين ] نادان باشد.

copyright © prana.persianblog.com



بگمانم این پرسمان سنگ نبشته ی بیستون حل شده باشد. در پیام های پسین به چیزهای دیگری خواهیم پرداخت. سستی ها ی شهریگری یونان و سد البته به این دورغ بزرگ تاریخ یعنی ازدواج با محارم.
 

Dariush

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,412
لایک‌ها
4
محل سکونت
پاسارگاد
بدگویی چیزی خلاف واقع است، وقتی هنوز نتوانسته اید خلاف واقع بودن سخنان مرا اثبات بکنید "خلاف واقع" خواندن آنها نوعی سفسطه و ترور محسوب می شود. در مرگ بردیا(گئومات ساختگی)سرتاسر ایران و توابع به سوگ نشستند(هرودوت)، سپس از 23 سرزمین تابع 9 تای آنها برضد شاه کودتاچی شوریدند(بیستون)، سه سال طول کشید تا داریوش بطور کامل همه مردم را ***** و قتل عام بکند و آرامش را به کشور بازگرداند(بیستون). ماجرا از زبان داریوش چنین است که کبوجیه برادر خود را به قتل رسانده بود و کسی خبردار نشده بود(!؟)، سپس مغی بنام گئومات که از هر نظر شبیه بردیا بود، هفت ماه بر کشور حکم رانده بود بدون آنکه درباریان، ارتشیان و اهالی خانواده او هیچیک متوجه بشوند. آرامش مطلق در زمان حکومت بردیا، که بردگان را آزاد کرده بود، زمینها را از انحصار بزرگان خارج کرده بود و مردم را به مدت سه سال از پرداخت خراج معاف نموده بود(بیستون، اومستد، داندامایف)، سپس تمام آن کشورها برضد داریوش شوریدند. وقتی بردیا در پارس ادعای شاهی کرد ابتدا تمامی مردم و بزرگان از او حمایت کردند(بعد که به نفع مردم اصلاحاتی انجام داد بزرگان از او رویگردان شدند) و ... اینها باعث می شوند من + اکثریت قاطع محققین تاریخ شناس داستان گئومات را باور نکنیم.



آنچه مطرح می کنید سفسفطه پرداختن به "انگیزه های شخصی سخنگو از آنچه می گوید" برای بی اعتبار جلوه دادن سخن او + عدم وجود کوچکترین دلیل منطقی برای شک کردن در وجود ازدواج با محارم. متون زرتشتی_پهلوی هم حاوی جعلیات ِ عربی_یونانی هستند ؟! باید دلیلی در رد وجود ازدواج با محارم مطرح بکنید، نه آنکه تنها به نفی مدارک انبوه موجود بپردازید .



برخورد دوگانه شما هم جالب است! در مورد هرودوت که در نادرستی بسیاری از اعداد و ارقامش و روایتهایش یقین حاصل شده که درست نیست شما میگویید که نباید در موردش استنتاج کرد ولی در مورد کتیبه داریوش که بدون تغییر به ما رسیده تحلیلهای صد من یکغاز دارید!
جناب کوروش تقریبا جواب شما را داده اند. فقط لازم بود نکته ای را به شما بگویم. حکومت داریوش از استثنائات تاریخ است چه در قدرت و امنیت و چه در نظم و عدالت. به هر روی من فکر میکردم که با یک ایرانی شیفته بیگانه طرفم ولی گویا اشتباه میکردم با یک بیگانه متنفر از ایران طرف هستیم. چیزی که هست اینست که شمای کمونیست که اوج اقتدارتان حکومت استالینی و جنایتهای بیشمار است و انسان فقط برای شما وسیله رسیدن به هدف است و نفس جنایت و آدمکشی همیشه با شما عجین بوده چطور و با چه رویی از حکومت داریوش برای ***** شورشها ایراد میگیرید!! همین مانده بود کمونیستها هم مدعی شوند در تاریخ این مملکت!
 

sanbad

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
1 فوریه 2005
نوشته‌ها
174
لایک‌ها
0
درا ينکه يونان باستان سرآمد علم و فلسفه بود شکي نيست و يک سر وگردن از همه بالا تر بود. دانشمندان يونان حتي سرعت نور را در آن زمان حساب کرده بودند.
اما از لحاظ هنر ايران و يونان پايا پاي هم بودند و از لحاظ اخلاق ايران بر يونان برتري داشت.
 

freebird

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
503
لایک‌ها
362
کلا بهتره با این افراد جهان وطن بحثی نکنید فکر نمیکنم بحث در مورد عظمت ایران قبل از اسلام وجود داشته باشه بحث در این مورد مثل بحث در مورد خواب انسان هست که ایا لازمه انسانی بخوابه یا لازم نیست و یا خوبه و یا بده ( کاملا جوابش مشخصه ولی اگر سر بحث بیوفته باید 2000 تا مدرک آورده بشه ) و در آخر از سبیل استالین چه خبر Amir_2591 ؟ :)
 

korosh bozorg

Registered User
تاریخ عضویت
9 ژانویه 2005
نوشته‌ها
294
لایک‌ها
7
درا ينکه يونان باستان سرآمد علم و فلسفه بود شکي نيست و يک سر وگردن از همه بالا تر بود. دانشمندان يونان حتي سرعت نور را در آن زمان حساب کرده بودند.
اما از لحاظ هنر ايران و يونان پايا پاي هم بودند و از لحاظ اخلاق ايران بر يونان برتري داشت.

در اغاز باید گوشزد کرد که یونانی ها(اروپا) و ایرانیان و هندی ها هر سه از یک ریشه هستند و میدانیم خشایارشا و شاهنامه و اوستا بر این نکته تاکید کرده اند + ریشه یابی خدایان و استوره ها و ...

اما این بر کسی پوشیده نیست که به بازگویی تاریخ نگاران یونانی 7 یا حتی 9 هزار سال پیش و به گمان بالا و از دید من بین 6 تا 7 هزار سال پیش فیلسوف بزرگ ایرانی زرتشت بزرگ روی کار آمد و سروده ها و سخنان او پایه ی بنیادین فلسفه ی یونان و غرب شد.

این سخنان و دانش بالای ایرانیان در پزشکی و ریاضیات و فیزیک و فلسفه همه و همه در زمان یورش اسکندر نخست به زبان یونانی ترجمه شد و به یونان فرستاده شد و سپس آنچه مانده بود به آتش کشیده شد.

بنیاد و پایه ی همه ی دانش ها در واقع از ایران به اروپا کشیده شد و پس از این یورش هست که میبینیم یک جهش دانشیک در برون مرزهای ایران بوجود آمد.
 

freebird

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
21 ژوئن 2004
نوشته‌ها
503
لایک‌ها
362
در اغاز باید گوشزد کرد که یونانی ها(اروپا) و ایرانیان و هندی ها هر سه از یک ریشه هستند و میدانیم خشایارشا و شاهنامه و اوستا بر این نکته تاکید کرده اند + ریشه یابی خدایان و استوره ها و ...

اما این بر کسی پوشیده نیست که به بازگویی تاریخ نگاران یونانی 7 یا حتی 9 هزار سال پیش و به گمان بالا و از دید من بین 6 تا 7 هزار سال پیش فیلسوف بزرگ ایرانی زرتشت بزرگ روی کار آمد و سروده ها و سخنان او پایه ی بنیادین فلسفه ی یونان و غرب شد.

این سخنان و دانش بالای ایرانیان در پزشکی و ریاضیات و فیزیک و فلسفه همه و همه در زمان یورش اسکندر نخست به زبان یونانی ترجمه شد و به یونان فرستاده شد و سپس آنچه مانده بود به آتش کشیده شد.

بنیاد و پایه ی همه ی دانش ها در واقع از ایران به اروپا کشیده شد و پس از این یورش هست که میبینیم یک جهش دانشیک در برون مرزهای ایران بوجود آمد.

دقیقا درسته اریک فون دنیکن هم در نوشته هاش این نکته رو یاد آوری کرده که بسیاری از ادعاهای یونانیان در مورد کشف ها و نتایج علمی از همون کتابهای به اصلاح آتش زده شده ای هست که به یونان منتقل شده بود و اسکندر به دروغ چیزهای بی ارزشی رو به جای آنها به آتش کشید
 

reza395

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 می 2006
نوشته‌ها
577
لایک‌ها
2
درود بر شما، حالتان چطور است؟! بپردازیم به آنچه فرموده اید :


دفاع از سیستم و فرهنگ یونان در مقابل مدل ایرانی، به معنای نفی کامل یکی و پرستش دین وار دیگری نیست، دستکم نزد من چنین نیست. ایندو تمدنهایی باستانی بوده اند و تمامی امور انسانی باید از منظری هرمنوتیک در بازه زمانی و مکانی خودشان مورد برسی قرار بگیرند، هرچند به هر حال نتیجه یکسان خواهد بود. از همان هرودوت :
« پارسیان همسران خویش را به میهمان تعارف می کنند» ؛ « ایرانیان مادران و خواهران خود را به زنی می گیرند »(درباره این موارد، البته انبوهی مدارک دیگر هم هست).

1_تقابل خشایارشا با یونان، تقابل تحجر با تمدن، بربریت با مدنیت، حاکم محوری واپسگرا با فردگرایی مترقی، تعصب و تمرکز سیاسی با پلورآلیسم(سیاسی)محسوب می شده. در همسنجی دو سیستم با هم، بطور قطع مدل ایرانی مغلوب خواهد بود(طبق هر معیاری و در هر جایگاهی)، در همسنجی هر دو مدل با معیارهای بشری امروزی هم، باز مدل ایرانی مغلوب همتای یونانی خود خواهد شد. در تمامی مواردی که مطرح کردم(سیاست، فرهنگ، هنر، علوم_از جمله و بخصوص معماری و ادبیات_)یونان به مراتب درجات از ایران هخامنشی پیشرفته تر بوده، جدا از این، تاثیری که یونان در جایگاه یک مجمع الجزایر(سیاسی)غیرمتمرکز بر تمدن گذاشته ، حتی در ابعاد حجمی(و نه کیفی)نیز قابل مقایسه با امپراطوری عریض و طویل هخامنشی نیست.

2_"منشور جهانی حقوق بشر"(!)کورش یک اقدام هوشمندانه سیاسی ، از سوی یک شاه خردمند بوده به جهت ایجاد مشروعیت برای حکومت خود بر ملل مغلوب. هرگز نمی توانید در تاریخ کوچکترین پیوندی میان آن با بلوغ و خودآگاهی اجتماعی پیدا بکنید، تنها دلیل ناپایداری و عمر بسیار کوتاه آن نیز همین غیر اجتماعی بودن آنست. دموکراسی یونانی اما، 100% برآمده از خودآگاهی فرد به فرد یونانیان، نسبت به خودشان در جایگاه فرد نسبت به دیگران، در جایگاه فرد نسبت به جامعه، و در جایگاه یک جامعه مستقل از دیگر جوامع بوده .

3_یکجانبه نگر بطور بدیهی ناسونالیستی باستان پرست است که با کوچکترین مخالفتی نسبت به "فرهنگ غنی آریایی" آدرنالین در خونش فوران می کند دوست گرامی(منظور شما نیستید)، من در این میان شخصی یکسره بی طرف هستم که نسبت به هیچ چیز در این جریان تعصب ندارد.. اول از همه، تاثیرگذاری مثبت یونانیان در دانش، فرهنگ و تمدن بشری در قیاس با ایرانیان، مانند همسنجی تاثیرگذاری مرغ در طبیعت نسبت به انسان است! "فرهنگ ایرانی" واژه ای فاقد معنای مشخص در اشاره به ساختار فرهنگی بسیار متفاوتی در ابعاد جغرافیایی و زمانی ، و عموما متفاوت و متضاد است. ایران 1400 سال بخشی ناشناخته و "جزئی" غیر محوری و دورافتاده ، تحت حاکمیت "دیگران" در جهان اسلام بوده و تاثیرات متقابلی از آن برگرفته و بر آن گذاشته. در این هزار و چهارصد سال، ایرانیان در فرهنگ جهان همانقدر نقش ایفا کرده اند که اعراب و ترکان. قبل از آن، بجز دوران کورش ، تاریخ ایران مجموعه ای ناسور از خیانت، جنگ بر سر قدرت، تجاوز به کشورهای دیگر ، سیستم شخص محور و فاسد طبقاتی ، پدرسالاری و فرهنگ به شدت تمامیت خواه است. کشتارهای داریوش به تنهایی، یک نسل کشی کامل تاریخی است که طی آن جدا از پالایش کامل چندین قوم بومی، ده ها ملت هم به زور ناگزیر به پیروی از یک کودتاچی قاتل شدند. پسر او چنانکه از تواریخ بر می آید شخصی سست عنصر و تحت تاثیر اطرافیان بود، که با اکراه آرزوهای پدر در گسترش مرزهای حکمرانی خود در غرب را پی گرفت : به خاک کشوری در اوج دموکراسی و مدنیت شدنی در سرتاسر روزگار باستان(تا پانزده قرن بعد و زمان اصلاحات کلیسا ، حکومت آتن بی مانند بود)تجاوز کرد، آنرا آتش زد و با تخریب منابع انسانی آن، موجبات سقوط بعدی سیستم آنرا پدید آورد : اقداماتی یکسره جنون آمیز !

4_ در سرتاسر تاریخ ایران(بجز دوران کورش)، تا همین صد و پنجاه سال پیش برده داری با شدت هرچه تمامتر رواج گسترده داشته و در زمان هخامنشیان نیز برده داری جزئی لاینفک از سیستم اجتماعی ایران بوده. داریوش بطور کامل سیستم برده داری را احیا کرد و فقط برای مثال از مصر، سیصد هزار برده با خود به "ایرانشهر" آورده . در کتیبه بیستون (هم ردیف کنار گوسفندان) نیز بازگرداندن سیستم برده داری به کشور را یکی از افتخارات خود قلمداد می کند : کتیبه بیستون، ستون اول، بند چهارده ؛ « داریوش شاه گوید ... من معابدی را که گئومات ویران کرده بود مرمت کردم، من گله ها، خانه ها و بردگانی را که گئومات از مردم ستانده بود بازپس گرفتم ...».

5_یکتاپرستی در قالب "یونیتاریانیستی" مطلقا در انحصار اقوام سامی است، از این دیدگاه مزدیسنا یکتاپرستی محسوب نمی شود، زیرا به دو خدای عمده باور دارد(هرچند یکی را می پرستد).


سلام

لطفا منابعتان را ذکر کنید تا بپردازیم به آنچه که گفتید

حرف بی منبع مثل الاغ بی پالون می ماند لذا سعی کنید در انتها سخنانتون چند تا آدرس وب سایت هم قرار دهید تا بشود چیز میز هایی را که گفتید با مطالب درون سایت مطابقت داد و پس از آن بیایم وقتمان را صرف جواب دادن به شما بکنیم
 

Hades66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
31 ژانویه 2007
نوشته‌ها
40
لایک‌ها
6
محل سکونت
Inferno
آنچه مطرح می کنید سفسفطه پرداختن به "انگیزه های شخصی سخنگو از آنچه می گوید" برای بی اعتبار جلوه دادن سخن او + عدم وجود کوچکترین دلیل منطقی برای شک کردن در وجود ازدواج با محارم. متون زرتشتی_پهلوی هم حاوی جعلیات ِ عربی_یونانی هستند ؟! باید دلیلی در رد وجود ازدواج با محارم مطرح بکنید، نه آنکه تنها به نفی مدارک انبوه موجود بپردازید .

خوشحال می شویم اول مدارک شما را در مورد گفته هایتان رویت کنیم. فکر میکنم دوستان هم منتظر رو کردن مدارک از جانب شما برای فرمایشاتتان هستند.

بعد میرسیم به دلایل و اسناد برای تاریخ نویسان عربی که شما در مورد ازدواج با محارم مثال زدید.
 

king_dani

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 می 2005
نوشته‌ها
4,970
لایک‌ها
5
سن
42
محل سکونت
London UK
تیتر ترد ابدا مطابقتی با محتوای ش نداره:blush:

اما بحثی که متاسفانه از یک طرف مباحثه با مفاحشه ( بر وزن مباحثه) اشتباه گرفته شده ، جذاب و آموزنده هست.

اول می خواستم بدانم که چند نفر از شرکت کنندگان در بحث فیلم را دیده اند؟ من تنها تریلر فیلم را دیده م، یک فیلم صرفاً فانتزی ، اما در تریلر نتوانستم تناقضی با تاریخ و کتب پیدا کنم. دوستانی که متعصبانه اماده "جنگ" شده اند ، ممکن هست بگویند که دقیقا به چه مسایلی در فیلم اعتراض داشته اند؟ این ها همه موخر به این اصل است که شما ، اصولا سینه دریدن برای یک فیلم هالیوودی را ارزش بدانید.

دوم خواستم بگویم که زیاد سخت نگیرید دوستان ، خاصیت کنشی که از عقل بر نمی آید ، این ست که چون شراره آتش ، زود بر می آید و زود فرو می نشیند ، در وطن اسلامی مان البته خیلی شدید نبود ، ولی در کشورهای عربی ، خاطر مبارک تان هست که در قضیه "کاریکاتور توهین آمیز" چه شورشی به پا شد؟ این نیز بگذرد

سوم اینکه ، شایسته است وقتی از کسی برای سخنان ش سند و مخرج می خواهید ، و خود او بارها اشارت داده ست ، خود نیز همت گمارید و سخنان خود به مدرکی مستند کنید. سوی دوم این جدل ، متاسفانه روی هم ، به اندازه یک سوم سوی دیگر ، که اتفاقا یک نفر نیز بیشتر نیست ، مدرک ارایه نکرده اند. بماند که چون هر جای دیگری ، اعتقاد دارم نخست می بایست کلی از مفاهیم رو باز تعریف کنیم ، وگرنه مانند بسیاری دیگر جدل های "ایرانی مان" در دریای بد فهمی غرق خواهیم شد ، بدون اینکه تنمان از استدلال سوی مقابل تر شود. مثلا بگویید " پزشکی مدرن در 3000 هزار سال پیش " سند به حساب می آید؟ یا می توان به مثلا معتبرترین ترجمه از کتبیه داریوش استناد کرد یا نه.

جناب امیر ، شکیبایی دموکرات منش شما ستودنی ست ، و پیداست که گستره اطلاعاتی تان در این زمینه به کار آمدنی ، خوشحالم که کسی پیدا شده به جای این زبان الکن سخن بگوید

همگی موفق باشید
 

Dariush

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,412
لایک‌ها
4
محل سکونت
پاسارگاد
داریوش بود که یونانیها یاد داد به جای قتل و غارت میتوان از راههای متمدنتری هم استفاده کرد. از کتاب استاد پیرنیا:

 

یاشار

Registered User
تاریخ عضویت
23 آگوست 2006
نوشته‌ها
1,356
لایک‌ها
3
سن
36
محل سکونت
Atlantica
یه چی میگیا!
69.gif
این یویانی ها نقش اساسی در تاریخ علم داشتند , درست! ولی دلیل میشه که به ایرانیا و تاریخ کشورمون

هتاکی کنه!؟!!
argh.gif
نخوندی مگه اینا رو:



این فرد(!!) میگه اجداد ایرانیان وحشی بودن!
البته این فقط دو تاشه! صد از این اراجیف این و رو اون ور تو فروم سر هم کرده!

مثلا اسم پرشین رو این سایته! ولی یه سری ضد ایرانی که معلوم نیست از کدوم گوری اومدن(!) همه نوع اهانتی به این کشور و مردمش میکنن!
البته این بچه الاف که چهارتا مطلب از این ور رو اونور خونده و چیزای قلمبه سلمبه (که خودشم نمیفهمه فقط میپرونه!) توی نوشته هاش میگه, ارزش جواب دادن نداره! ولی این جواب ندادن باعث شده روش زیاد بشه وهر چی دلش میخواد بگه! که دیگه باید جلوش گرفته بشه!
فرشاد جان، چیزی که من گفتم فقط در مورد پست دوم این تاپیک بود. من در مورد بقیه حرفای امیر 2591 چیزی نگفتم.
ضمناً من نسبته به هتاکی و بی حرمتی به تاریخ گذشته ایران به شدت حساسم. به نظر من کسی که همچین طرز فکری داره حتی ارزش بحث کردن رو هم نداره.
خیلی ممنون از توجهت...
یاشار جان
بحث ما هم سر همینه!
میدونید هزاران هزار کتاب ما توسط اعراب به آتش کشیده شد
به همین دلیله که چیزی از دانشمندان قبل از حمله اعراب در دست نیست
اگر آن پاکسازی های علمی نبود چه بسا الان وضعیت بشری خیلی جلوتر از حال بود!
وقتی همه چیز سوزانده شده نمیتونیم بگیم پس چیزی نبوده!!

کلا هر کس به ایران حمله میکرده اعم از یونانی و عرب و ترک و مغول سوزاندن و ویران کردن رو به فجیع ترین شکل انجام میداده و این را از افتخارات و نشانه پیروزی خود میدانستند!
بله. متاسفانه به همین دلیل امروزه کمتر از دانشمندان دوره قبل از اسلام صحبت میشه و از کتابها و تالیفات اون دوره مدرکی در دست نیست.
 

bbnaztoop

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2005
نوشته‌ها
12
لایک‌ها
0
علی رغم حرفای دوستان، این پست اونقدرها که فکر می کنید ضد ایرانی نیست. حداقل دربعضی موارد... مثلاً در مورد پزشکی، ریاضیات و هندسه، فیزیک، فلسفه کاملاً درسته.

شما چند دانشمند ایرانی در زمان ایران باستان می شناسید که در این زمینه ها شهرت جهانی داشته باشن؟ اکثر دانشمندان ما در این شاخه ها بعد از اسلام ظهور کردند (یا حداقل سیستم فکری کشور ما سعی می کنه فقط اونایی که مال دوره بعد از اسلام هستند رو معرفی کنه) اما در یونان باستان، بسیاری از حکما در این زمینه ها شهره عام و خاص هستند.

اگه اشتباه می کنم لطفاً بگید.

دوست عزیز ما بر عکس طراحان بی انصاف فیلم 300 قصد نداریم تمدنی را بر دیگری برتری دهیم بلکه بر عکس قصدمان این است که همه آن ها را در کلیتی واحد از انسانیت بنگریم مگر کسی می تواند ادعای تنها حامل خرد بودن را بنماید؟ مگر علم و دانش در انحصار کسی است؟ جواب شما هم بی شک نه خواهد بود ولی بی غرض به تاریخ نگاه کردن هم حق ماست همچون سایر ملل .درترکیه چند سالی است که برای مولانا همه کار می کنند تا او را شاعری ترک به جهانیان بشناسانند حال اگر ما ادعای ایرانی بودنش را بکنیم با واکنشهای سیاسی چه برخوردی نصیبمان می شود؟ خواست ما فقط همین است "منصفانه به ما تاریخ ما تمدن ما و فرهنگ ما بنگرید لطف"ا .آیا این درخواست زیادی است؟ در طول همان تاریخی که زیر دست و پای مغرضان گاه به بدترین نحو لگد مال می شود ما حاکمانی با طرز فکر ها و شیوه های دگرگون عملکرد داشته ایم آیا همه را به یک چوب زدن با عنوان شاه درست است؟ آیا همه را بد کار معرفی کردن درست است؟ همه این ها برای آن است که برتری دروغینی بر اذهان ما تحمیل نمایند تا فردا روز اگر قصد تحریفی دیگر این بار در جغرافییای این خاک داشتند کسی مدعی نباشد. از طرفی در عصر رسانه ها قدرت در دست فرهنگ سازان است اگر این ابزار را زمین بگذاریم با هر بهانه که یکی همین خوش نیامدن خارجی ها با اشارات تاریخی شان است در آینده در ردیف مرده های فرهنگی و بازنده های دنیای فردا خواهیم بود
اما برای سوال شما اشاراتی فراوان در کتب تاریخ هست که شما را به آنجا ارجاع می دهم ولی چند اشاره خالی از لطف نخواهد بود
1-تاریخ این سرزمین از آتش گذشته است از آتش اقوام تاراج گر شمال شرفی ایران در اعصار دور مثل سکاها در زمان هخامنشیان مثل اسکندر و جانشینانش که بنا بر رهنمود هرودوتیان سعی وافر در پاک کردن تاریخ حقیقی و اسطوره ای ایران داشتند مثل اعراب که با کتاب سوزان به تصرف هر شهر رسمیت می بخشیدند و مثل مغولها و تاتارها و ... تا این اواخر انگلیسی ها که شروع به شرق شناسی سفارشی کردند اشتباه نشود من منکر زحمات بسیاری از آنان در شناساندن ایران به جهانیان نیستم ولی منکر دست برد های آگاهانه آنان هم نمی شوم حال از این همه هجوم اگر چیزی مانده به یمن مقاومت جانانه پدران ما بوده یک فردوسی به خاطر اثر بزرگش زبانزد است اما یک ملت در پس همان یک فرد پنهان است که شایسته بسی احترام است از شما می پرسم اگر کتابی دستتان سپارند و در اولین پیچ مسیر کسی به مرگ تهدیدتان کند که یا کتاب یا جانت چه خواهی کرد؟ پدران ما از این مهالک این فرهنگ را بیرون کشیده اند اگر گوشه ای از آن سوخته جای تعجبی نیست
2-آن اشاراتی که به دانشگاه جندی شاچور می شود و پزشکان حاذقی که در همه آن دوره هر یک نادره ای هستند کافی است برای اثبات این پر باری .دانش پزشکی در دوره بنی امیه معاویه بیمار شد و حکیمی یهودی از همان دانشگاه او را دوا کرد در دوره پیش از آن بنا بر اعتراف خود تاریخ دانان یونانی و رومی پزشکان ایرانی با هزار خواهش و تمنا به دربارهای آنان می رفتند برای شفای سلاطینشان سوالاتی از شما دارم اول آنکه دانشگاه برای تربیت پزشکان بسیار است یا اندک ؟ اگر بسیار برای چه کسانی؟ یک شاه که صدها پزشک نمی خواهد پس پای مردم در میان است آیا در همان دوره جایی را سراغ دارید که یرای مردمش چنین کاری کرده باشد؟ پس مردم دوستی که ریشه در سه نیک مورد پذیرش پدرانمان دارد چه معنایی دارد جز این؟ بدون پذیرش و خواست مردمی هر نوع سعی در تحول - که اینجا تحول در سطح سلامت مردم است -بیهوده است پس فرهنگی از پیش برای این طبیب تربیت کردن بوده است که نمود خارجی هم یافته پس فرهنگ خدمت به مردم نیز در تبع آن بوده که شناخت آن از دسترس ما دور مانده است .خلاصه کنم ما فرهنگ پزشکی و دانش غنی آن را داشته ایم که بنا به دلایلی در سالهای بعد با احتیاط بسیار به کتب پزشکی اسلامی وارد شد گمان که نمی کنید به یک باره از دل زمین آن دانش درخشان اسلامی آن هم غالبا از ایران جوشیده باشد؟
3-در فلسفه هم افلوطین در 400-500 قبل از میلاد به ایران آمد و با فلاسفه ایرانی گفتگوکرد و دانش آنان را با خود به حوزا اسکندریه برد اگر چیزی نبود پس چه برد؟
این مشتی است از خروار در سایر علوم هم پرده ای ضخیم بر تاریخ آن دروه ها داریم اگر پس رود آشکار می شود که البته دارد با اکتشافات جدید در جیرفت - اگر باز نادانی و دشمنی مانع نشود- می شود
4-مساله بعدی اشاره به کل حوزه تمدن شرق مدیترانه با نام واحد یونانی است این مناطق در مواردی از لحاظ منش سیاسی و اجتماعی و نوع برخورد با علوم و و دانشهای جاری تفاوتهای بسیار ی داشته اند یونان به تنهایی در غالب سالهایش درست در مسیری عکس آن چه تبلیغ می شود می رفته است
در نهایت باز اشاره می کنم که قصد ما ارجحیت دادن تمدنی بر تمدن دیگر و ملتی بر دیگری نیست ما تنها عدالت در لرخورد با افتخاراتمان را می طلبیم
 

یاشار

Registered User
تاریخ عضویت
23 آگوست 2006
نوشته‌ها
1,356
لایک‌ها
3
سن
36
محل سکونت
Atlantica
آقای محترم من کی گفتم که ساده اندیشانه باور می کنم این همه تمدن فرهنگ همه شون یکباره بعد از حمله اعراب وحشی به ایران، بدون هیچ پشتوانه ای مثل علف از زمین سبز شدن؟

هیچ عقل سلیمی نمی تونه چنین چیزی رو باتور کنه. اما حداقل من خودم به جز بزرگمهر، وزیر خردمند دربار ساسانی، یک دانشمند بزرگ دیگه هم از اون دوره طلایی نمی شناسم. اگه این از کوتاهی مطالعات تاریخی بنده در خصوص اون دوره ست لطف کنید نام بیرید تا من و سایر دوستان هم بشناسیمشون و از گمراهی در باییم. و گرنه نه من و هیچ عاقل دیگه ای نمی تونه منکر عظمت و شکوه ایران باستان بشه؛ و گفته های افراد عرب و بیگانه پرست و تازی دوست و نه فیلمهای سراسر دروغی مثل 300 هرگز نمی تونه واقعیت و اصل تاریخ رو جعل کنه.

در ضمن نگفتم علم در حیطه شخص خاصیه، اما چه طور دانشمندانی مثل خوارزمی و ابوعلی سینا و خواجه نصیرالدین طوسی و ده ها تن دیگر که متعلق به دوره ای بعدی هستند در همه جای دنیا شناخته شده اند، اما از دوره ایران باستان هیچ اسمی بر جای نمونده؟ مگه کتاب سوزی و فرهنگ کُشی تنها منحصر به حمله اعراب بوده و در هنگام حمله چنگیز و تیمور این اتفاقات تکرار نشده؟ اما چه طور اسم اینها همچنان بر سر زبانهاست ولی از دوره های باستانی اسمی در دست نداریم؟

به جای نقل قول این چیزایی که بارها و بارها شنیدیم و شنیدید سعی کنید سوال ساده بنده رو جواب بدید.
 

Dariux

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 دسامبر 2005
نوشته‌ها
180
لایک‌ها
0
محل سکونت
FWW - Coming soon
دقیقاً 2000 سال میشه که هیچی از یونان بیرون نیومده. ولی ایران تا 400-500 سال پیش هنوز تولید علم داشته.
 

bbnaztoop

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2005
نوشته‌ها
12
لایک‌ها
0
پلورآلیسم فرهنگی_سیاسی یک مبنای فرامکانی_زمانی برای سنجش عیار اصالت انسانی سیستمها و حکومتها در بازه زمانی خودشان محسوب می شود.
من نمی دانم شما آیا واقعا نمی دانید که با الفبای امروزی به خواندن متن آن روز نمی روند یا لجاج می ورزید کدام پلورالیسم در آن عصر بود که آن ها با آن بررسی کنند عملکردشان را امروز هم این مباحث جای بحث فراوان دارند یکی از لیبرال دموکراسی غربی خوشش می آید و با آن جهلن را می بیند یکی هم مدل خاص خود را پدید می آورد مثل هند با حفظ ارزشهای خودش حالا اگر آن هندی خوشش نیاید از سیوه برخورد آن غربی با مبحث نگاه آیینی آن هندی برای شما آسمان به زمین می آید؟ در هیچ کجای تاریخ اشاره ای به رد عمومی اعمال خشونت در حتی خود یونان مورد پرستش شما نشده است آن دوری عرفیات مورد پذیرش خود را داشته مش خواهید بپذیرید یا نه
ویروس سفلیس هم پانصد سال قبل کشف نشده بود، ولی آیا بیماری سفلیس وجود
جواب این سفسطه توهین آمیز را نمی دهم ولی بدانید این نگاه شما که نوعی خود برتر بینی در درونش مستتر است اگر احمق فرض کردن این جمع نباشد تبختری بیمار گونه است کنار هم نهادن دو امر علیحده و نا متجانس و بررسی همسانشان را نا دیده می گیریم
یک معیار خارجی برای مقایسه و همسنجی سیستمها به نسبت یکدیگر با اصول اولیه آن
با اصول اولیه چه؟ پلورالیسم !!! همه بحث این است که این سنجش غلط است شما باز همان طرفی می روی؟هر
کدام از این دو روش سیاسی برای خود اصولی داشته اند که بررسی تطبیقی تنها اختلافاتشان را آشکار می کند و نه
برتری ارزشی یکی را بر دیگری
از داستانی که به آن اشاره دارید چه می خواهید؟ رفتار یک شاه کل رفتار **** فرهنگی یک ملت را در عرصه سیاسی زیر سوال می برد ؟ نادانی یک حاکم در حال حاضر نادانی شماست؟ در این داستان چطور با این دقت وقایع مطرح می شود و شرح داده می شود؟ کتاب پیر نیا توسط کدام مرجع علمی متخصص در این امر مورد تایید قرار گرفته که این طور به آن می آویزید؟ کل یک واقعه تاریخی را رد کردن به خاطر ان که مورد پسند شما نیست منصفانه است؟ همه منابع آن عصر بنا بر تمایلات گروههایی خاص نوشته شده اند مگر تک و توکی این سفارشهای درباری یا مخالف خوانی های سمت و سو دار اگر از دایره منابع حذف شوند چه دستاویزی برای برتری دادن یونان وهمیتان می ماند؟
اساسا این دموکراسی طبقه خاص که حقوق بردگان و سایر طبقات زیر دستی را از لحاظ اجتماعی به پشیزی نمی شمرد فلاسفه مخالف را تکفیر و سپس روانه گور می کند تا مخالف در میان نباشد پارلمانی از اشراف دارد که کمتر کسی را در خود می پذیرد اگر آنقدر توانا بود که میگویید در سالهای پس از دوره شکوفایی اش به کجا رفت آیا شوری در انداخته توسط مخالفان **** سیاسی آن عصر در میان مردم برای منافعشان نبود سربازان یونانی در **** اسکندر برای چه صف آخته بودند تا انتقام از خ شایار بکشند؟
خیر بدلیل اینکه آن حقوق بشر کذایی برآمده از یک کنش سیاسی محض بود و نه یک خودآگاهی اجتماعی
خیلی راه دور نروید محقق عزیز شیوه حکومت داری در دوره اشکانیان در اساس مشارکت مردم یا **** انجمنی بود که حتی در سطح محلی نیز گسترده شده بود اگر این شیوه نیز برساخته شاهی بود که مقاصد سیاسی داشت این توالی موید چیست؟ 2000 سال فاصله بین دموکراسی ناقص یونانی با دوره رنسانس طبیعی است و فاصله 200-300 ساله اعلامیه حقوق بشر با حکومت انجمنی اشکانی بی ربط؟ این چه شیوه استدلالی است؟
شما هر جا به نفعتان است تاریخ را مورد استناد قرار می دهید و هر کجا نیست با برچسب نا معتبر ردش می کنید ؟ این هرمنوتیک است؟
دموکراسی یونانی، اصلا و مطلقا نمی توانسته ناشی از چیزی بجز خودآگاهی جمعی باشد، سیستمی که در آن شخص محوری وجود ندارد یعنی بطور طبیعی برآمده از اراده جمع است
چه کسی این را می گوید؟ این مغلطه را از کجا آورده اید؟ دلایلتان کجاست که نمی تواند جر این بوده باشد ؟ اشاره ای به مخالفت طرفداران نحله فکری افلاطونی ارسطویی نمی کنید ؟ این یک دستی جامعه یونان خیالی تان از کجا آ مده که از دید شما اختلاف بردار هم نیست؟ در مقدمه نفی نقیض می فر مایید؟!!! سیستمی هم که فاقد ***** آگاه است همین نشانه ها را دارد بنا بر نظریه نظم تصادفی در یک سیستم هم این حالت ممکن الوقوع است 2 ردیه برای از قانون در آوردن نظری تان کافی نیست؟
سیستمی که در آن شخص محوری وجود ندارد یعنی بطور طبیعی برآمده از اراده جمع است(نه فرد)، چون فرد قدرت مداری شخصی را می پذیرد و تائید می کند(مثل الکساندر)؛ اینکه چرا دموکراسی یونانی سقوط کرد یکی از دلایلش گفتم تجاوزات خارجی(بخصوص ایرانیان)به یونان و از مان بردن سرمایه انسانی سیستم بود. دیگری نفی دموکراسی توسط فلسفه بود(یعنی ایندو مقابل هم قرار گرفتند)و سیاست ورزی که در سیستمی مبتنی بر اراده جمعی را در دنیایی مبتنی بر قدرتمداری فاشیستی(باز نگویید فاشیسم چیز جدیدی است!)دشوار می نمود
این دم خروسی که در لابلای کلامتان پنهان است را خور می بینید؟ در دو بند فوق یک بار سیستم -تاکید می کنم -سیستم که مطلقا و اساسا بر آمده از آگاهی جمعی است آن هم به شکلی طبیعی آن گاه همین سیستم با فلسفه به جنگ خودش می رود !!! که حتما غیر طبیعی و غیر اساسی هم هست این یک دشمن تراشی از روند منطقی دگردیسی اندیشه در دوره ای از دورانهای تاریخ اندیشه نیست؟ مگر دموکراسی چییزی جز یک تفکر فلسفی است که به این شکل عجیب در دست شما ماهیتی دیگر یافته؟ در یک جامعه در شیوه تفکر با هم روبرو شده یکی بنا بر ضروریات و اقتضای آن عصر پیروز شد که همانا فلسفه ارسطویی است این که از فلسفه دیوی جدا از دموکراسی و درعرصه ای که نمی دانم کجاست به جز خود فلسفه شده در مقابل وموکراسی جای تسخر دارد
از طرفی این دموکراسی آن قدر قدرت دارد که 2000 سال بماند از حمله ایران که پدیده ای نا هم جنس هم هست در محاق می رود و به یک باره با وردی از شکل قورباغه به شاهزادهای زیبا و قوی با بدنهایی چون سربازان اسپارتی فیلم 300 بدل می شود و ... از سویی مگر اندیشه معطل افراد حامل آن است؟ اندیشه اگر ریشه دار باشد خود بقای خود را تضمین می کند مثل اندیشه افلاطون که امروز پس از سالها دوباره بر می خیزد و در از فلاسفه جدید می رباید
پیداست فلسفه را محدود در "فلسفه آخوندی" می بینید که هنوز اندر خم افلاطون و ارسطو است و از گذر پانصد ساله از فلسفه یونان بی اطلاع هستید
دوست عزیز مدتهاست که از دوره باستان گرایی قرن 19 اروپا گذشته است در آن دوره نوعی نگاه اسطوره ای که به ادبیات راه یافته و حسابی هم سر و صدا کرده بود -مطابق مد- غالب بر هر گوشه ای از فرهنگ اروپایی بود این داستان پردازیهای وهمی از پیش از عصر طلایی خرد- با ***** افلاطون -هم با نوعی نگاه حقیقت گریز و فانتزی و دشمنی با ***** کلیسا و **** آزادی سوزش دست به دست هم داده یک منظره خیالی از دوران مورد بحثتان برای اروپاییان آن دوره ساخته بود امرز این نگاه با خنده خود محققین اروپایی همراه است شما که در تبعیت هستید که جای خود دارید به نقدهای 2-3 دهه اخیر بر کتب تاریخ فلسفه آن روزگاران مراجعه کنید البته نه به کتاب ملک جمشید و دختر خاقان و امثالهم که نسخه های فرنگی هم زیاد دارند در آن دوره
اگر ما می گوییم چنگیز خان مغول شخصی "جانی" بوده، طبق معیارهای غایی بشری(یعنی حداکثرها و حداقلهایی که درباره نوع انسان، جدا از منطقه جغرافیایی، محدوده زمانی، شرایط ثانوی مثل زبان، قوم، فرهنگ و ... صادق است)که وجود دارد، رفتارهای او در بازه زمانی خودش در تقابل با مفهومی بنام "انسانیت" ، طبق تعاریف معمول و پذیرفته شده بوده. خوب بله، بدیهی است که چنگیز خان در دادگاه و با وکیل و هیئت منصفه محکوم به جنایتکاری نمی شود، اما اینهم بدیهی است که "حقوق بشر" را نقض کرده، ولو اینکه حقوق بشر مفهومی صد ساله باشد.
هنوز هم مغول ها او را چون قدیس می پرستند . مدعی ارتباط او با آسمان و چیز هایی از این دست هستند این که این درست نیست بر من و شما آشکار است اما آیا برای مغول عصر چنگیز هم بوده ؟ هرمنوتیکتان را کار بیاندازید و جواب دهید .ایراد از بیرون گرفتن آسان است کلی کتاب برای اثبات مشکلات دموکراسی یونانی عهد شما موجود اس ت سری بزنید دوست من اما فرمودید در دادگاه تبریه می شود خوب این که خود از ابزار وموکراسی مورد ادعای شماست!!! اگر می شود پس عدالت در **** مورد پسندتان کم رنگ است و مجال بروز صحیح ندارد در ضمن مگر دادگاههای مستقر در دولت شهر شما توان شناخت جرم در ضمینه سایرحقوق جز حقوق بشر را ندارند؟همه دادگاه حقوق بشر است و بس؟ سایر حفوف چه می شود مثل حق برتری بر اندیشه ضعیفتر در بستری سالم؟ تناقض گویی تا کجا این دادگاههای جدید در دموکراسی قدیم که نبود و تنها پس از تغییرات در مفاهیم در زمان حال در ذیل مبحث عدالت جای گرفت به عنوان ابزاری برای دموکراسی آیا ضعف ابزار از ضعف طراحی ابزار ساز نیست؟
استدلال بسیار عالی است، مثل آن می ماند که خرده فرهنگهای امپراطوری اموی را بطور بدیهی بخاطر محدوده جغرافیایی جزئی از تمدن عرب بشمریم، و یا فرهنگ اقوام بی شمار ساکن ایالات متحده آمریکا، به عنوان جزئی از فرهنگ مردم آنگولاساکسون ِ اروپایی ثبت و تبلیغ و تعریف بشود
دانای کل بفرمایید دلایل ردتان را اقامه کنید ما خود طعنه زدن میدانیم این امروز از بدیهیات علم جامعه شناسی و مردم شناسی در بعد فرهنگی است که ترکیب راز غنای فرهنگهای غنی است اما این گلچین کردن خصوصیات گاهی عوارضی هم دارد این عوارض جزیی از این فرایند گزینش فرهنگی است که تازه گروهی از دانشمندان علوم اجتماعی خود این عوارض را هم در شکل دادن به کلیت فرهنگی یک جامعه مفید می دانند مثل نقش خشونت طلبی در بقا و قدر ت فرهنگها حالا این عوارض را نمی پسندید خوب نپسندید در کل امری است ضروری از منظری امروز به نام دموکراسی جنگ بر پا می کنند مگر عقلای همان طرز فکر آن را تایید نکردند؟ مگر گسترش امپراتوری دموکراسی با جنگ را نظریه پردازان دموکراسی نپروراندند و به نام ظرورت مهرش نکردند؟ امروز خوب است دیروز بد بود ؟
کتیبه داریوش، معتبرترین منبع موجود از هخامنشیان است
این را هر کودکی میداند پروپاگاندا ملاک قضاوت تاریخی نیست یادتان باشد این کتیبه ها اکر چه اشاراتی تاریخی هستند عین واقعیت تاریخی نیستند از طرفی شما به کتیبه ای که صاحبش را پیشتر فاقد خصوصیات اخلاقی دانسته ردش کردید استناد می کنید؟ اگر قرار بر استفاده از اقرار باشد بر علیه مقری این همه تاریخ پردازیتان را بر باد می دهد

ادیان هند و آریای نمی دانم چیست، هند و ایرانی یک مجموعه گروه بندی قومی است و هند و اروپاییک گروه زبانی، هند و آریایی نمی دانم چیست. دین زرتشت دارای ثنویت(دو خدایی)است و یکتاپرستی نیست، پیش از آنهم ایرانیان خورشید پرست بوده اند و دارای خدایان متعدد.
قافیه تنگ آمده بود که به غلط املایی گرفتن پرداختید؟ منظور هند و ایرانی آریایی است
اشاره ای هم به این بحث من کرده بودید که گمان کنم سو برداشتی است که امیدوارم سهوی بوده باشد من گفته بودم: "فقط ببینید آیا برده داری در آن دوری ارزش بوده یا نه؟ جاری و ساری بوده یا نه ؟ الواح تخت جمشید رد ادعای شماست دلایل شما کجاست؟" این اشاره من به یونان بود که در همان روزگاری که در مهد دموکراسی برده داری رایج بود برای ساخت کاخهای هخامنشی به کارگران غیر ایرانی هم دستمزد پرداخت می شد این دیگر مثل ادعاهای شما وهمی و بی سند نیست الواحش حاضر است و شما هم حاضر من آن دموکراسی را که با برده داری -که امروز هم در شکل نوینش ساری است- خود را می گسترد صد سال بر پادشاهی که حقوق کارگران غیر ایرانی اش را می دهد رجحان نمی دهم پس واضح تر می گویم تا بهتر درک کنید ایرانیها آن سالها برده داری نمی کردند که اکر می کردند در ساخت بنای اصلی حکومتشان نمود داشت و یونانی ها برده دار بودند که خیلی هم بد بوده ساده تر هم می توانم برایتان توضیح دهم
 

bbnaztoop

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2005
نوشته‌ها
12
لایک‌ها
0
دقیقا درسته اریک فون دنیکن هم در نوشته هاش این نکته رو یاد آوری کرده که بسیاری از ادعاهای یونانیان در مورد کشف ها و نتایج علمی از همون کتابهای به اصلاح آتش زده شده ای هست که به یونان منتقل شده بود و اسکندر به دروغ چیزهای بی ارزشی رو به جای آنها به آتش کشید

کاملا تایید می شود آیا می دانید در بنابر اکثر اقوال زرتشت در 7500 تا 9000 سال پیش هنگام ازدواج دخترش به او چه گفت قریب به مضمون ایشان فرمودند : "دخترم من از برای تو جوانی پسندیده خصال را بر گریده ام ولی تو به خرد مقدس خود رجوع کن و آن کس را که می پسندی به من معرفی کن تا از برایت انتخاب کنم".این گفته در آن روزگار نشان از چیست؟ حال عده ای بلافاصله می گویند این اسطوره است !!!
 

Ostadb

Registered User
تاریخ عضویت
5 ژوئن 2005
نوشته‌ها
881
لایک‌ها
62
آقا شما اين ازدواج با محارم رو آوردي چماق كردي ميكوبي تو سر ايران و تاريخش!!!!
همونطور كه دوستان گفتن هر چيزي در زمان خودش معني و مقصود خاصي داشته كه در اون وقت هدف از اين كار حفظ سلطنت و در كل حفظ سرزمين پارس بوده.
در مورد خود ازدواج با محارم اگه مشكل يا سوالي هست تا نظريات نيچه رو در اين باره واست بگم.
جاويد ايران:)
 

bbnaztoop

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2005
نوشته‌ها
12
لایک‌ها
0
آقای محترم من کی گفتم که ساده اندیشانه باور می کنم این همه تمدن فرهنگ همه شون یکباره بعد از حمله اعراب وحشی به ایران، بدون هیچ پشتوانه ای مثل علف از زمین سبز شدن؟

هیچ عقل سلیمی نمی تونه چنین چیزی رو باتور کنه. اما حداقل من خودم به جز بزرگمهر، وزیر خردمند دربار ساسانی، یک دانشمند بزرگ دیگه هم از اون دوره طلایی نمی شناسم. اگه این از کوتاهی مطالعات تاریخی بنده در خصوص اون دوره ست لطف کنید نام بیرید تا من و سایر دوستان هم بشناسیمشون و از گمراهی در باییم. و گرنه نه من و هیچ عاقل دیگه ای نمی تونه منکر عظمت و شکوه ایران باستان بشه؛ و گفته های افراد عرب و بیگانه پرست و تازی دوست و نه فیلمهای سراسر دروغی مثل 300 هرگز نمی تونه واقعیت و اصل تاریخ رو جعل کنه.

در ضمن نگفتم علم در حیطه شخص خاصیه، اما چه طور دانشمندانی مثل خوارزمی و ابوعلی سینا و خواجه نصیرالدین طوسی و ده ها تن دیگر که متعلق به دوره ای بعدی هستند در همه جای دنیا شناخته شده اند، اما از دوره ایران باستان هیچ اسمی بر جای نمونده؟ مگه کتاب سوزی و فرهنگ کُشی تنها منحصر به حمله اعراب بوده و در هنگام حمله چنگیز و تیمور این اتفاقات تکرار نشده؟ اما چه طور اسم اینها همچنان بر سر زبانهاست ولی از دوره های باستانی اسمی در دست نداریم؟

به جای نقل قول این چیزایی که بارها و بارها شنیدیم و شنیدید سعی کنید سوال ساده بنده رو جواب بدید.

دوست من ناراحت نشوید من قصد ساده اندیش خواندن شما را نداشتم اشاره ام به یک حرکت علمی در تمامیتش بود
که درخششش در دود کینه و عداوت گم شد اما فرق علم سوزی در ایران با سایر مناطق در اصرار مهاجمین در حذف قدرت اصلی ایرانیان یعنی دانششان بود در حمله اعراب همه جا به کتاب سوزی های گسترده در کتابهای تاریخ خود اعراب اشاره می شود چرا؟ این نقطه قوت هدف گرفته شده ایرانیان به عمد همه توان فرهنگی مهاجمین را مصروف به خود می کرد چرا؟ نامها چون ورد جادوگران در قرون وسطی منجر به مرگ می شدند اگر یاد آور دانشمندی به قول آنان دشمن یا کافر بودند پس به خاطر نسپردنشان در ابتدا از ترس جان و در نسلهای بعد ناشی از نسیانی طبیعی است امروز از ان همه تاریخ نگار عرب چند تا را عربهای امروز می شناسند؟ این فراموشی طبیعی است مگر در مورد نوادر و نوابغ .یک مشکل دیگر بافت اجتماعی دوره ی ساسانی است که دانش را منحصر به طبقه ای خاص کرده بود بر عکس دوره هخامنشی و اشکانی این انحصار از برد نامها می کاست آن چنان که شاید جز معدودی شناخته نمی شدند دلایل دیگری هم هست که در فرصتی دیگر عرض می کنم خدمتتان
اما خود بوذر جمهر حالی غریب دارد شاید ندانید که فردی به این درجه از اشتهار تنها پس از آن که معاویه متمایل به مطالعه احوال و اقوالش شد از گنجه کتابحانه ها اختصاصی و گاها مخفی به در آمد
 

bbnaztoop

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2005
نوشته‌ها
12
لایک‌ها
0
برخورد دوگانه شما هم جالب است! در مورد هرودوت که در نادرستی بسیاری از اعداد و ارقامش و روایتهایش یقین حاصل شده که درست نیست شما میگویید که نباید در موردش استنتاج کرد ولی در مورد کتیبه داریوش که بدون تغییر به ما رسیده تحلیلهای صد من یکغاز دارید!
جناب کوروش تقریبا جواب شما را داده اند. فقط لازم بود نکته ای را به شما بگویم. حکومت داریوش از استثنائات تاریخ است چه در قدرت و امنیت و چه در نظم و عدالت. به هر روی من فکر میکردم که با یک ایرانی شیفته بیگانه طرفم ولی گویا اشتباه میکردم با یک بیگانه متنفر از ایران طرف هستیم. چیزی که هست اینست که شمای کمونیست که اوج اقتدارتان حکومت استالینی و جنایتهای بیشمار است و انسان فقط برای شما وسیله رسیدن به هدف است و نفس جنایت و آدمکشی همیشه با شما عجین بوده چطور و با چه رویی از حکومت داریوش برای ***** شورشها ایراد میگیرید!! همین مانده بود کمونیستها هم مدعی شوند در تاریخ این مملکت!

آفرین به خوب نکته ای اشاره کردید اشاره به یکسانی بیانیه کوروش بزرگ با عملکردش و عدم وجود این خصیصه در دوره داریوش یکی از اشارات عالی است که از شما یاد گرفتم ممنون از این آگاهی
 

Radian

Registered User
تاریخ عضویت
15 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,717
لایک‌ها
0
محل سکونت
FREEDOM city............ PPC : HTC Touch HD ......
میدونی امیر آقا ، راستش من یه مهندسم ، زیاد اهل سند و مدرک تاریخی رو کردن نیستم ...

اما در همین حد بگم که از صفحه ی دوم به بعد حتی نوشته هات رو هم نخوندم ! یعنی یه جورایی حالم رو بهم میزد .

یه خواهش : ببین میشه این ارا**ف ات رو یه زبون مادریت بنویسی سنگین تره ها!یعنی از زبان ما پارسی ها مایه نزار واسه خیال پردازیهات ، فردوسی زحمت نکشیده تا تو با خون دلهای اون ما رو زیر سوال ببری! برو یونانی
بنویس! یا عربی !

میدونی من یه جورایی با خشایار و کوروش و داریوش بزرگ مخالفم ! معتقدم که در همون زمان وقتی یونان دستشون بود باید با خاک یکسانش میکردن ! باید چشماشونو در میاوردن !

باید کتابهاشونو با آتش میکشیدن باید از ریشه میکندشنوش! تا حداقل امروز افراد ( !!!!! ) ی مثل تو حتی یک کتاب به دستشون نرسه که بخوان خط به خط شو اینجا paste کنن !

شما هستید ! وجود دارید ! نمردید ! نسلتون قطع نشده ! چون پادشاهانه ما به شما ترحم کردن! ترحم!

خیلی رو میخواد که باز م کسی که نسلشو مدیون حس ترحم ماست ! راجع به ما صحبت کنه ...

پدر تا ابد دوستت دارم و با بردن اسم و یاد عظمتت اشک در چشمانم حلقه خواهد زد .

تا ابد نام تو بر ایران خواهد ماند و ما فرزنداند روزی ابهت با یغما رفته ات را به دنیا باز پس خواهیم داد .
 
بالا